پاکستان یکی از مستعمرات انگلیس

از استعمار انگلیس بر هند نزدیک به دو قرن می گذرد، استعمارگران انگلیسی برای اینکه بتوانند سلطۀ خود را بر هند افزایش و استحکام بخشند از وکیلی که در آکسفورد تحصیل کرده بود استفاده کردند و با تبلیغات و هماهنگی فراماسون های انگلیسی وی را به عنوان نهاد استقلال و آزادی و مبارزۀ میهن پرست علیه انگلیسی ها به مردم سیه بخت هند غالب کردند و پس از برنامه ریزی ها و ایجاد شکاف های مذهبی و قومی و برادرکشی در هند، انگلیس توانست در سال 1947 هند را به دو کشور هندوستان و پاکستان تجزیه کند. این قهرمان آفریده شده توسط انگلیس کسی جز گاندی نبود. پس از اتمام مأموریتش انگلیس دستور ترور او را می دهد. در اینجا می بینیم که اکثر مهره های سوختۀ انگلیس عاقبت شومی دارند و اکثر آنها پس از انجام مأموریتشان در کشورهای جهان سوم نابود می شوند. انگلیس برای افزایش منافع سیاسی – اقتصادی در مناطق مختلف و افزایش قدرت ژئو استراتژیک خود در جهان، بیش از یک قرن است که از بنیادگرایان اسلامی حمایت کرده است و همانطور که دیدیم در سی سال گذشته، آنها را در بخش هایی از جهان به قدرت رسانیده است.
انگلیس در پی افزایش تضادهای مذهبی – قومی و حمایت از افراط گرایی مذهبی – قومی باعث شکاف های عمیق مابین مناطق استعماری خود گشته است و با ایجاد جنگ های بومی مابین مذاهب و قوم های مختلف، ثروت و سرمایه های ملی آنها را به یغما برده است و مردم آن مناطق را به سیه روزی و تباهی کشانیده است. انگلیس همواره از بحران، تضاد، جنگ و کشتار سود برده است و « تفرقه بیانداز و حکومت کن » همواره شعار آنها بوده است.
پس از جنگ دوم جهانی، ایوب خان که یک ژنرال پاکستانی بود در سال 1957 میلادی با حمایت انگلیس و آمریکا، یک حکومت نظامی را در پاکستان بوجود می آورد. در آن زمان مانند ایران، در پاکستان نیز سیاست اصلاحات ارضی برای وابسته نمودن کشاورزی پاکستان به آمریکا برنامه ریزی شد. با برنامۀ اصلاحات ارضی و به هم ریختن مناسبات فئودالی که باعث تولید بیشتر محصولات کشاورزی بود، اقتصاد کشاورزی را فلج و وابسته می سازد و پس از آن مانند ایران، می بینیم که واردات محصولات کشاورزی به خصوص گندم و برنج از آمریکا افزایش می یابد و همچنان نیز روز به روز واردات گندم و برنج در ایران و پاکستان رو به افزایش است و با این سیاست سرمایه داری وابسته را جایگزین روند اقتصاد مستقل بومی نمودند.
سیاست های غلط در امر کشاورزی و مبادلات اقتصادی و طرح های غلط توسعۀ صنعتی و همچنین مخارج عظیم نظامی باعث شد که جامعۀ پاکستان رشد نکند و مردم آن همواره در فقر روزافزون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باقی بمانند و در نتیجه این سیه بختی و عقب ماندگی باعث وابستگی بیشتر به جهان استعمار شد. با افزایش بنیادگرایی اسلامی توسط جهان استعمار، مردم پاکستان به سوی منجلاب جهل و عقب ماندگی غوطه ور شدند.
در اثر فقر و هرج و مرج اجتماعی و نابسامانی های اقتصادی کشور، به ناچار ایوب خان استعفاء می دهد و یحیی خان جانشین او می شود.در همین زمان ذوالفقار علی بوتو یک سرمایه دار مالک انگلوفیل اقدام به تأسیس حزب مردم نمود. وی در سال 1970 قدرت را در شرق پاکستان در دست گرفت و با تشنج و جنگ های قومی – مذهبی، پاکستان نیز در سال 1971 به دو کشور پاکستان و بنگلادش تقسیم شد. منطقۀ بحرانی کشمیر که هنوز بر سر ادارۀ آن مابین هند و پاکستان اختلاف وجود دارد و از طرف دیگر عده ای نیز برای استقلال آن تلاش می کنند معزلی است برای ایجاد کشمکش و بحران های قومی – مذهبی به سود انگلیس.
 
ذوالفقار علی بوتو در اواسط سال 1977 پس از 6 سال حکومت، به دلیل اتهام، دست بردن در انتخابات از اریکۀ قدرت به پایین کشیده شد نیروهای نظامی - مذهبی با حمایت انگلیس و آمریکا به رهبری ضیاء الحق قدرت را به دست گرفتند. در انتها در سپتامبر 1977 علی بوتو به اتهام قتل یکی از همکارانش در حزب مردم پاکستان به زندان می افتد و در آوریل 1979 پس از پیروزی بنیادگرایان اسلامی در ایران (به کمک انگلیس و آمریکا)، در پاکستان نیز علی بوتو به دار آویخته می شود.
بی نظیر بوتو دختر ذوالفقار علی بوتو، تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد آمریکا در مطالعات سیاسی و همچنین در دانشگاه آکسفورد انگلیس در رشتۀ فلسفه و اقتصاد سیاسی در سال 1977 به پایان رسانید. او نیز مانند اکثر آکسفوردی های انگلیسی به مهره های شطرنج بازان سیاست استعماری جهانی اضافه شد. بی نظیر بوتو از سال 1977 تا 1984 چندین بار توسط نیروهای نظامی مذهبی دستگیر و سپس آزاد شد.
شهنواز بوتو که با برادرش غلام مرتضی سازمان زیرزمینی به نام ذوالفقار را بنیاد نهاده بودند مبارزه علیه ضیاء الحق را شروع کردند ولی شهنواز در سال 1985 درگذشت و گفته شد وی به نحو مشکوکی مسموم شده است. در این زمان بی نظیر بوتو برای شرکت در مراسم تدفین برادرش به پاکستان بازگشت و در یک تظاهرات ضد دولتی شرکت نمود.
بی نظیر باز هم در آوریل بازداشت شده و در سپتامبر همان سال آزاد می شود و پاکستان را ترک می کند. وی در دسامبر 1985 دوباره به پاکستان باز می گردد و با استقبال بسیار وسیع مردم روبرو می شود. بی نظیر سپس همراه مادرش نصرت به عنوان رئیس مشترک حزب مردم پاکستان به فعالیت سیاسی خود وسعت می دهد. بی نظیر بوتو سرانجام در سن 35 سالگی در اول دسامبر 1988 در انتخابات پیروزی شده و نخست وزیر پاکستان می شود. پس از مدتی در اثر اختلاف غلام اسحاق خان رئیس جمهور وقت پاکستان با بی نظیر بوتو نخست وزیر، در سال 1990 بی نظیر بوتو توسط رئیس جمهور از کار برکنار می شود.
 
بی نظیر بوتو با استفاده از تبلیغات ضد اختلاس در سال 1993 دوباره نخست وزیر پاکستان می شود. وی در این زمان بودجۀ فراوانی صرف نیروهای نظامی می کند و ژنرال نصرت الله بابر عضو ارشد حزب مردم پاکستان را در پست وزارت کشور قرار می دهد. نصرت الله بابر انگلوفیل در نقش پدر و مربی طالبان و تعلیم دهندۀ ملا عمر ظاهر شده و به دستور آمریکا و انگلیس و حمایت مالی سعودی ها تا سال 1996 در به قدرت رسیدن طالبان نقش خود را انجام می دهد. در این زمان میر مرتضی برادر دیگر بی نظیر که از زمان اعدام پدر در سوریه به سر می برد، وارد پاکستان شده و در اثر اختلاف با خواهر خود او را به اختلاس محکوم می کند. میر مرتضی و شش تن از محافظانش در 20 سپتامبر 1996 در یک درگیری با پلیس در کراچی کشته شد و در آن زمان انتقادهای فراوانی در جهت مشارکت بی نظیر در مرگ برادرش متوجه او شد.
<![endif]> بی نظیر بوتو مجدداً در اواخر سال 1996 از دفتر نخست وزیری بیرون رانده شد. در این زمان مطبوعات و رسانه ها، دولت بی نظیر بوتو را به سوء مدیریت و اختلاس متهم نمودند. در 5 نوامبر رئیس جمهور فارق بوتو را برکنار و مجمع ملی (مجلس پاکستان) را منحل کرد. در صف مخالفان بی نظیر بوتو، بنیادگرایان اسلامی در ردیف نخست قرار داشتند و نظامیان مذهبی هم مخصوصاً سازمان استخبارات (آی. اس. آی) سازمان اطلاعات پاکستان با او سر سازگاری نداشتند. بی نظیر بوتو در انتخابات 1997 نیز شرکت جست اما شکست خورد و نواز شریف از حزب مسلم لیگ، نخست وزیر شد.
بی نظیر بوتو از سال 1999 در پی درگیری های مالی همسرش و شایعات اختلاس مالی، در انگلیس و امارات در تبعید خود خوانده به سر برد. در همین زمان پرویز مشرف به کمک آمریکایی ها و انگلیسی ها توانست پس از یک کودتا نظامی قدرت را به دست بگیرد.
استعمارگران انگلیسی آمریکایی برای منافع اقتصادی خود در منطقه، از نظامیان و اسلامگرایان برای ایجاد بحران و تشنج و همچنین خفقان و در نتیجه به یغما بردن ثروت و سرمایه های ملی و فروش اسلحه استفاده می کنند. استعمارگران با تجزیۀ کشورها و نابود کردن ناسیونالیسم و همبستگی ملی مردم مناطق مختلف و ایجاد تفرقه و شکاف های قومی – مذهبی توانسته اند مردم جهان را به نابودی بکشانند و در کنار کارتل ها و تراست های نفتی و غیر نفتی که صاحبان احزاب سیاسی جهانی و گردانندگان سیاست جهانی می باشند، به سودهای کلان دست یابند.
اکنون منطقه به مبارزه علیه هژمونی امپریالیسم بنیادگرایان مذهبی جهان که توسط گردانندگان سیاست جهانی می باشد، نیاز دارد و این مبارزه در چهارچوب مبارزۀ سوسیال ناسیونالیستی یعنی میهن پرستی و مردم گرایی اصول و اندیشۀ مبارزه علیه جهانخواران بین المللی می باشد.
در هنگام ورود بی نظیر بوتو به پاکستان، به جان او سوء قصد می شود. انفجارها پس از نیمه شب و در نخستین ساعات بامداد جمعه، 18 اکتبر، و زمانی روی داد که کاروان خودروهای بی نظیر بوتو و همراهان او به آرامی از میان بیش از یکصد هزار تن از کسانی پیش می رفت که برای استقبال از او در مسیر فرودگاه کراچی به مرکز شهر تجمع کرده بودند. تعدادی کودک و دست کم بیست مامور انتظامی نیز در این انفجارها جان خود را از دست داده اند.
 
 
ترور بی نظیر بوتو در تاریخ 27 دسامبر 2007 در مسیر منافع بنیادگرایان مذهبی منطقه و پروژۀ استعمار مذهبی و همچنین در روند افزایش بنیادگرایی اسلامی و حکومت های اسلامی در منطقه تحت حمایت آمریکا و انگلیس می باشد. در این زمان می بایست جنبش حق طلبانۀ سوسیال ناسیونالیستی همچنان فعال باشد و علیه منافع امپریالیسم جهانخوار و استعمارگران جهانی مبارزه تا پیروزی را ادامه دهد. بی نظیر بوتو در مذاکراتی که چندی پیش با اسلامیون افراطی داشت اعلام کرده بود که به هیچ وجه حاضر به حمایت از القاعده و بنیادگرایان اسلامی در منطقه و مخصوصاً در پاکستان نیست. در صورتی که او در مصاحبه ای که لوموند در 30 اکتبر سال 2000 با او انجام داده بود، گفت : « فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس ها بود، مدیریت آن را آمریکایی ها کردند، هزینۀ آن را سعودی ها پرداختند و من اسباب آن را فراهم کردم و طرح را اجرا کردم ».
اکنون وکلای پاکستانی معتقد هستند که برکناری مشرف از قدرت زمینه ساز دمکراسی خواهد بود.

 
نواز شاه شریف رهبر حزب مسلم لیگ، مرگ بی نظیر بوتو را به رژیم پاکستان و آقای پرویز مشرف نسبت داد و تقاضای استعفای دولت و حکومت را نمود و ترور را با هماهنگی اسلامیان و آمریکا برای حمایت مشرف نامید و سپس همیاری و همکاری خود را با حزب مردم پاکستان اعلام نمود. به دنبال ترور بی نظیر بوتو اغتشاشات، پایتخت را فرا گرفت و تعدادی از وزارتخانه ها با آتش کشیده شد و عکس های مشرف و محمدیان نخست وزیر به آتش کشیده شد و این تشنجات به همۀ شهرها سرایت نمود.
 
 
پس از مرگ بی نظیر بوتو به وصیت او همسرش جانشین او می شد. ولی آصف علی زرداری پسرش بلاول را رهبر حزب اعلام کرد و موقتاً و مشترکاً حزب توسط پدر و پسر اداره می شود. آصف علی زرداری گفت که حزب مردم پاکستان در انتخابات 18 فوریه شرکت خواهد کرد و از نواز شریف نخست وزیر سابق و رهبر حزب مسلم لیگ و سایر مخالفان دولت پرویز مشرف درخواست کرد که در انتخابات شرکت کنند. وی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با پسرش بلاول در 30 دسامبر (9 دی ماه) گفت از این به بعد فرزندانش با نام فامیل بوتو زرداری خوانده شوند.
بلاول پسر 19 ساله خانم بوتو دانشجوی دانشگاه انگلیسی آکسفورد است ! گفته می شود که وی تا پایان تحصیلاتش نقش تشریفاتی در این حزب را دارا خواهد بود. وی در سخنان بسیار کوتاهی به نقل از مادرش گفت : «دمکراسی بهترین انتقام است». 
به عقیدۀ ما می بایست یک دولت ملی - مردمی و غیر نظامی حکومت را در پاکستان در دست گیرد و بخشی از سازمان امنیت و نظامیان پاکستان که در رابطه با طالبان و بنیادگرایان اسلامی هستند کنار گذاشته شوند تا مردم پاکستان بتوانند به یک زندگی طبیعی و معمولی همراه با رفاه اجتماعی و عدالت اجتماعی دست یابند.