روح ملعون سفارت بریتانیا کیست؟

روح ملعون سفارت بریتانیا کیست؟

ایشان از یك پدرمعمم واز یكی از پانزده زن عقدی وصیغه وی كه شیرازی بود، متولد گردید. دردوسالگی همراه پدر و در ركاب مظفرالدین شاه كه ولیعهدبود ،‌عازم تبریزگردید وتا 15 سالگی درآن شهر بود ودرس می خواند و زبان فرانسه می آموخت . بعدها درشیراز وقتی فهمید كه دنیا دست كیست، به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. درجریان انقلاب مشروطیت ، با اینكه كم سن وسال بود، قاطی بزرگان شد اما به صورت حاشیه نشینی ادای انقلابی ها را درمی آورد ، تاجائی كه با وجود درباری بودن پدركه ازهواداران پروپا قرص محمد علی شاه مستبد بود او را وادار به دفاع ازمشروطیت كرد. وقتی مشروطه اعلام گردید ، وی درشیراز به انتشارروزنامه ای به نام " ندای اسلام" پرداخت و از همانجا با اربابان اصلی ایران آشنایی پیدا كرد. وقتی به تهران آمد وارد كمیته جهانگیرشد و بعد از مدتی دربدری و از این سفارت به آن سفارت رفتن ، سرانجام درسفارت اتریش ، به علت سوء ظن مامورین ، پناه گرفت وشش ماه درآنجا ماندگار شد.
درجریان سقوط محمد علی شاه ، كه كمیته جهانگیر درآن نقش عمده داشت، سیدضیاء الدین ،‌ فعالیت هائی ازخود نشان می داد و بعد هم روزنامه ای به نام " شرق " منتشرنمود. امتیاز روزنامه ای به نام " رعد " را هم داشت تا اگر یكی توقیف شد، دیگری را جایگزین نماید.
سید ضیاء الدین ازآن تیپ جوانانی بود كه چرخش به باطل دارد، یعنی وقتی وارد جامعه شدند به جای تقلید ازبزرگان فكرواندیشه مقبول وعلمی، راه افرادی رادرپیش می گیرند كه با طی كوتاه ترین را ه به بزرگترین هدف خود برسند، حالا این راه اگردرجهت نابودی یك جامعه هم باشد ، برایش فرقی نمی كند.
انگلیسی ها ازنظرسیاسی، سیدضیاء الدین طباطبائی را كه برای ارضای جاه طلبی هایش ، حاضر به اجرای هر دستوری بود و در اوج مخالفت ها با قرارداد 1919 وی تنها مدافع قرارداد به وسیله روزنامه اش " رعد " به شمار می رفت ، پیدا كرده بودند. اما از جهت اجرا، به كسی احتیاج داشتند كه قدرت وشجاعت لازم را داشته باشد تا امور نظامی را برای پیاده كردن قدرت مركزی در ایران، رهبری كند. بنابراین بادیدن رضاخان میرپنج به این نتیجه رسید كه از تمام افرادی كه محك زده بود،‌مثل ماژور فضل اله خان ، غلامرضا خان میرپنج ، مسعود كیهان وكاظم خان سیاح ومخصوصاً سردارهمایون، بیشتر به دردش می خورد.
درانگلیسی بودن سیدضیاء الدین واجرای كودتا تحت اوامر ایشان تردیدی نیست ومدارك وشواهد بسیارزیاد است وحتی" امیل لسوئور" حقوقدان فرانسوی كه درروزهای كودتا، درایران بوده است، سید ضیاء الدین را " روح ملعون سفارت بریتانیا خوانده است"
انگلیسی ها درایران دنبال دولتی بودند كه قادرباشدبا اقتداركامل به تامین امنیت داخلی و ارائه یك قدرت مركزی بالاباشد، وافرادی قوی كه بتوانند به این مسئله سروسامان دهد. بعلاوه دنبال كسی بودندكه برای ملت ایران ناشناخته وبه دور از الدوله های مورد نفرت آنان باشد،  ضمن آنكه دراجرای منویات آنها هم صادق باشد. دراین گیرودار بود كه سید ضیاء الدین طباطبائی ،‌نظرشان را جلب كرد. وی جوانی بود پررو ، هتاك و منتقد وبسیار هم انعطاف پذیر، وقتی روزنامه شرق را تاسیس كرد،‌میدان را برای ابراز وجود ومعرفی خود فراهم دید.
حال با انتخاب افراد توسط انگلیس مرحله بعد كه نقشه كودتا است شروع می شود . كودتای سوم اسفند 1299 ، با ابتكار و تشویق چرچیل وزیرجنگ ومستعمرات انگلیس وهدایت وسازماندهی ژنرال آیرون ساید، به دست عمال ایرانی آنان به سركردگی سید ضیاء الدین طباطبائی به مرحله عمل رسید وعوامل كمكی هم علاوه از رضا خان وكلنل اسمایس،‌سه نفردیگررا هم شامل می شد كه عبارت بودند از: ماژور مسعود خان كیهان ، سرهنگ احمد آقاخان ( سپهدار امیراحمدی) وسروان كاظم خان سیاح. این افراد بعد از مانورهای فریبنده و هم قسم شدن با سیدضیاء الدین ، شروع به كاركردند.
درانگلیسی بودن سیدضیاء الدین واجرای كودتا تحت اوامر ایشان تردیدی نیست ومدارك وشواهد بسیارزیاد است وحتی" امیل لسوئور" حقوقدان فرانسوی كه درروزهای كودتا، درایران بوده است، سید ضیاء الدین را " روح ملعون سفارت بریتانیا خوانده است" گذشته از همه اینها اگر به جریان كار كودتا هم توجه شود، رهبریت مطلق سید ضیاء الدین واطاعت محض دیگران از وی را در اوایل كار درك می كنیم.
معلوم می شود كه رهبری كودتا ، تاچه انداره ای دردست سید ضیاء الدین طباطبائی بوده كه حتی رضاخان جرات یك اقدام خود سرانه را ، هرچند كه جزو وظایف وی كاملاً مربوط به خودش هم بوده ، نداشته وبرای هركاری مجبوربه كسب مجوز از سید ضیاء بوده است. ضمن اینكه درحركت سیدضیاء درخلاف جهت خواسته های احمد شاه ودولت سپهدارهم هیچ شكی نداشته است.سیدضیاء الدین طباطبائی گرچه در اول كودتا خیلی بلند پروازی می كرد،‌اما عواملی چند او را به طرف احمد شاه وتملق گوئی به وی كشانید. ازجمله توصیه های سفیرانگلیس وبعد هم قدرت یابی فوق العاده رضاخان . اما در مورد دوم، خیلی دیر متوجه واقعیت شد. سیدضیاء دربیانیه آغازین حكومت خود، قدرت خودرا ناشی ازقدرت احمد شاهی نامید كه خود برای بقای خویش، می خواست ملت را به امید خدا رها كرده وبه اروپا فراركند ویا نیروهای انگلیس را درایران نگاهدارد.
بعد ازكودتا سید ضیاء الدین به نخست وزیری رسید ودر روز 11 اسفند 1299 افراد كابینه خودرا به احمد شاه معرفی نمود كه به غیر از وزیر معارف و اوقاف وصنایع مستظرفه ،‌هیچ كدام از وزرا سابقه وزارت نداشتند و خود سید ضیاء الدین وزارت كشور را هم به عهده گرفته بود. البته این تصدی به علت ریاستش برنیروی پلیس وژاندارم بود كه علاوه برحفظ امنیت مورد نظر، توقیف اشراف و رجال كه سال ها خون این ملت را مكیده بودند ونیز مخالفان سیاسی كودتا وانگلیسی ها و نیز وطن پرستان آگاه این سرزمین بود تا اقتدارنظامی وسیاسی اش تامین شده باشد.
وی پس ازبیست سال دوباره  با سقوط رضاخان به كشوربازگشت وبا اعلیحضرت محمد رضا شاه جوان هم روی هم ریخت وبرخلاف تفكرخیلی ها شاه هم كه هنوزجای پایش محكم نشده بود، سیدضیاء الدین را دست توانای انگلستان فاتح جنگ جهانی و قادرمطلق درصحنه دنیا می دید ، خیلی گرم وصمیمی اورا پذیرفت
سید ضیاء الدین مدت صد روزنخست وزیر بود ولی با حوادثی كه پیش آمد ازجمله دوگانگی درسیاست بریتانیا نسبت به كودتا كنندگان ، اشتباه مطلق وی درشناخت رضاخان وبرخورد با او، دستگیری و بلاتكلیفی عده ای از اشراف و رجال درباری ، حركتی ناشیانه درسیاست خارجی ، مواردی ازاین دست، سقوط كرد و از كشورخارج ومدت بیست سال درفلسطین ساكن شد.
وی پس ازبیست سال دوباره  با سقوط رضاخان به كشوربازگشت وبا اعلیحضرت محمد رضا شاه جوان هم روی هم ریخت وبرخلاف تفكرخیلی ها شاه هم كه هنوزجای پایش محكم نشده بود، سیدضیاء الدین را دست توانای انگلستان فاتح جنگ جهانی و قادرمطلق درصحنه دنیا می دید ، خیلی گرم وصمیمی اورا پذیرفت و مانند یك مشاور باوی برخورد كرد. وی درسال 1323 از یزد به عنوان نماینده مجلس شورای ملی دردوران نخست وزیری سهیلی انتخاب گردید.
سیدضیاء الدین بعدازكودتای 28 مرداد 1332 به غیر از مهمانی های سفارت انگلیس ودربار ونیزمعاشرت های خصوصیش با شاه ودرباریان ، روزگارش فقط درمزرعه وسیع خود یعنی منطقه سعادت آباد شمال غرب تهران می گذشت تاسرانجام درسال 1348 درسن 80 سالگی ازدنیا رفت.
فهرست منابع:
1- حسین مكی ، تاریخ بیست ساله ایران، تهران: امیركبیر، 1357.
2- جعفرمهدی نیا، زندگی سیاسی سیدضیاء الدین طباطبائی ،‌تهران ؛ پانوس 1368.
3- حبیب الله تابانی ، چهره های منفوردرتاریخ معاصرایران، تهران : گناه ، 1382.