فعاليتهاي تبليغاتي انگليس براي توجيه اشغال ايران

ورود نيروهاي اشغالگر متفقين به ايران در سال 1320 و اخراج اتباع آلماني از كشور سبب تغييري در احساسات ملت ايران نسبت به آلمان و آلمانيها نگرديد. كينه و عداوت با روس و انگليس سبب شده بود تا ايرانيها در فاصله پايان جنگ اول و شروع جنگ دوم جهاني و در طول سلطنت رضا شاه شديداً متمايل به آلمان شوند. سياست نيروي سوم رضاشاه و تبليغات دولت آلمان نيز سبب تشديد اين امر شده بود. در طي سالهاي جنگ دوم جهاني هم آلمانيها دست به تبليغات شديدي بر عليه متفقين زدند و بخش فارسي راديو آلمان كه از برلن پخش ميشد سهم عمدهاي در اين تبليغات داشت. براي مقابله با تبليغات آلمان و جلب توجه ايرانيان، انگليسيها نيز دست به يك سلسله تبليغات همهجانبه و همهگير در ايران زدند كه در تمام طول سالهاي جنگ ادامه داشت.
پس از ورود نيروهاي انگليسي به ايران، دولت انگلستان به اين نتيجه رسيد كه به يك سازمان تبليغاتي به مراتب بزرگتر و گستردهتر از دفتر وابسته مطبوعاتي نياز دارند، تا اين سازمان قادر باشد كه احساس عمومي در ايران مبني بر اينكه متفقين بالاخره از آلمان شكست خواهند خورد و پيروزي نهائي از آن آلمان است را خنثي نمايد. در ماههاي اول سال 1942 انگليسيها اقدام به تأسيس «دفتر روابط عمومي» در سفارت انگليس در تهران نمودند كه در واقع ادارهاي تابع وزارت اطلاعات دولت انگلستان بود. در طول سالهاي جنگ دفتر روابط عمومي سفارت انگليس در تهران دست به يك سلسله تبليغات و انتشارات وسيع در ايران زد و روز به روز نيز بر وسعت تبليغات خود ميافزود. در آغاز سال 1943 اولين روزنامه انگليسي در ايران با نام «اخبار روزانه تهران "Tehran Daily News" توسط اين دفتر منتشر شد. از طرف دفتر وابسته مطبوعاتي انگليس در تهران نيز يك نشريه هفتگي به نام «تفسير» منتشر ميشد. قسمتي از مطالب اين نشريه شامل اخبار و تفسيرهاي سياسي بود و قسمت عمده آن ترجمه مقالاتي بود كه از سوي وزارت اطلاعات انگلستان در رابطه با مسائل روز و به ويژه با تأكيد بر نقش و سهم امپراطوري بريتانيا در جنگ تهيه ميگرديد. اين نشريه هفتگي مصور خوانندگان و طرفداراني هم در ايران داشت و تيراژ آن به يازده هزار نسخه ميرسيد و توسط سفارت انگليس در تهران توزيع ميشد و براي اكثر رجال و سياستمداران و اعضاي دولت و نمايندگان مجلس فرستاده ميشد.
براي نسل جوان نيز نشريهاي به نام «نونهالان» هر پانزده روز يكبار منتشر ميشد.
روزنامه نونهالان در اكتبر 1943 پا به عرصه حيات گذارد اين روزنامه با تيراژ بيست هزار نسخه بزرگترين رقم تيراژ روزنامه در آن زمان را به خود اختصاص داده بود. روزنامه نونهالان با همكاري وزارت فرهنگ بين شاگردان مدارس توزيع ميشد و هيئت تحريريهاي مركب از افراد ايراني در تهيه مطالب اين روزنامه به سردبير آن كمك ميكردند. دفتر روابط عمومي سفارت انگليس همچنين براي بانوان ايران مجله ماهيانهاي بنام «عالم زنان» منتشر ميكرد. اين مجله در ژوئن 1943 با تيراژ چهار هزار نسخه شروع به انتشار نمود.
علاوه بر انتشار مجله و روزنامه، دفتر روابط عمومي سفارت انگليس يك واحد فيلم هم داير نمود كه به نمايش فيلمهاي خبري و تبليغاتي انگليسي اقدام ميكرد. نمايش اين فيلمها يا از طريق كانالهاي تجاري ايراني مانند سينماها به نمايش در ميآمدند يا اينكه توسط اتومبيلهاي سيار مخصوص نمايش فيلم در استانها و شهرستانها به معرض نمايش گذاشته ميشدند. يك برنامه نيمساعته راديوئي نيز به زبان فارسي از سوي دفتر روابط عمومي سفارت انگليس در تهران از راديو ايران پخش ميشد. تبليغات تصويري هم جاي خود را داشت. تصاوير و پوسترهاي تبليغاتي كه دفتر روابط عمومي تهيه كرده بود در «مركز اطلاعات بريتانيا» در تهران و در قرائتخانهها و كتابخانههاي كنسولگريهاي انگلستان در شهرستانهاي ايران به معرض نمايش گذاشته ميشد.
در سالهاي 1944 و 1945 فعاليتهاي دفتر روابط عمومي سفارت بريتانيا به مراتب گستردهتر و منظمتر گرديد نشريه روزانه تهران كه در بدو امر به صورت بولتن بود تبديل به يك روزنامه چاپي گرديد و يك بار در هفته نيز ضميمهاي به همراه داشت. در اواخر سال 1944 روزانه تقريباً چهار هزار نسخه از اين روزنامه در تهران و شهرستانها به فروش ميرسيد. اين روزنامه علاوه بر اينكه حاوي اطلاعات و اخبار موثقي از اوضاع جنگ بود بار قسمتي از تبليغات انگليسيها را نيز به دوش ميكشيد و مطالبي هم درباره فعاليتهاي بنياد خيريه ايران و انگليس و مركز تداركات خاورميانه انتشار ميداد.
در كنسولگريهاي بريتانيا كه در نقاط مختلف ايران قرار داشتند نيز امر تبليغات گسترش فوقالعادهاي پيدا كرده بود. شعباتي از دفتر روابط عمومي در كنسولگريها هم داير شده بود كه زير نظر كنسول محل قرار داشت. كنسولگريها خود اقدام به انتشار بولتنهاي خبري نموده و علاوه بر آن به ايجاد قرائت خانههائي در اماكن عمومي مبادرت نمودند تا نشريات خود را در اختيار خوانندگان قرار دهند. هر گونه تسهيلاتي در اين قرائت خانهها در اختيار خونندگان و مراجعين قرار داشت، و حتي دستگاههاي گيرنده راديويي در اختيار مردم بود تا بتوانند به برنامههاي راديو بي.بي.سي و يا ديگر فرستندههاي راديوئي انگليس گوش فرا دهند.
در سال 1944 دفتر روابط عمومي سفارت انگليس اقدام به ايجاد بخش ويژهاي نمود كه وظيفه آن تبليغ براي اتباع كشورهاي ديگر در ايران بود. يك قسمت از وظائف اين بخش ويژه تدريس زبان انگليسي به خارجيان مقيم ايران و همچنين به علاقمندان ايراني بود. انجمن فرهنگي ايران و انگليس هم سازمان خود را در ايران گسترش داده و بخصوص به تدريس زبان انگليسي پرداخت. در سال 1944 فقط در تهران 650 نفر در انجمن فرهنگي ايران و انگليس مشغول فرا گرفتن زبان انگليسي بودند و حدود چهار صد نفر ديگر نيز به فعاليتهاي ديگر چون استماع سخنرانيها تماشاي فيلم، بازديد از نمايشگاهها، شركت در كنسرتهايي كه از طرف انجمن ترتيب داده ميشد و بالاخره شركت در جلسات مباحثه و گفتگوي هفتگي مشغول بودند. پنج نفر از كاركنان رسمي و ثابت سفارت انگليس هم در دانشگاه و دبيرستانها و بانك ملي به تدريس زبان مشغول بودند. بيش از هفتصد نفر از ايرانيان نيز عصرها و يا در اوقات غير اداري توسط پرسنل انگليسي سفارت يا نظاميان نيروي هوائي سلطنتي بريتانيا كه در ايران بودند به فراگيري زبان انگليسي اشتغال داشتند.
در سال 1945 كه بتدريج سرنوشت جنگ در جبههها به نفع متفقين تعيين ميشد از شدت تبليغات انگليسيها در ايران نيز كاسته ميگرديد و به خصوص تبليغات درباره جنگ و عمليات جنگي متوقف گرديد. در اواخر سال 1945 تبليغات سياسي انگليس جهت ديگري يافت و فعاليتهاي تبليغاتي معطوف به جلب توجه ايرانيان به نحوه طرز زندگي جامعه و مردم انگليس گرديد. در اين نوع تبليغات سعي انگليسيها بر آن بود تا جنبههاي مثبت جامعه انگلستان و طرز زندگي مردم آن را براي مردم ايران روشن ساخته و آنها را به شيوه زندگي انگليسيها جلب نمايد.
چنانچه در كيفيت و ماهيت تبليغات انگلستان در ايران در طول سالهاي جنگ دقت شود ملاحظه ميگرد كه تبليغات انگليسيها نه از جنبه تهاجمي برخوردار بود و نه گمراه كننده به نظر ميرسيد. هيچگونه انتقاد و حمله مستقيم و غير مستقيمي نسبت به هيچكدام از متفقين انگليس در تبليغات آنها وجود نداشت. سياست تبليغاتي انگليس در ايران بر پايه اجتناب از هرگونه انتقاد و حملهاي بر عليه اتحاد شوروي استوار بود. همانگونه كه سياست دولت انگليس در سالهاي جنگ، سياست دوستي و برقراري روابط حسنه و همكاري تام و تمام با شوروي بود، تبليغات آنها نيز از همين رويه پيروي ميكرد و گردانندگان دستگاههاي تبليغاتي انگليس نيز سعي داشتند تا ايرانيها را تحت تأثير اتحاد و يگانگي و همآهنگي كه در اردوي شوروي و انگلستان به وجود آمده بود قرار دهند. همين امر يكي از اشتباهات بزرگ سياسي دولت بريتانيا بود، چرا كه مردم ايران به خوبي توجه داشتند كه هيچگونه اتفاق نظر و عمل و هدفي بين انگلستان و شوروي وجود ندارد و چنانچه مقتضيات نظامي جنگ اين دو دشمن ديرين را در كنار هم قرار داده، دليلي وجود ندارد كه بعد از خاتمه جنگ هم اين سياست ادامه يابد اين قسمت را هدفهاي تبليغاتي انگليس، يعني القاء دوستي و همكاري با شوروي نه تنها در ايرانيان مؤثر واقع نگرديد بلكه اين سوء ظن را نيز در مردم ايران تشديد كرد كه ممكن است بريتانيا استقلال، تماميت ارضي و مصالح و منافع ايران را وجهالمصالحه منافع خود در مقابل شوروي گرداند در همان حال كه انگليسيها سعي ميكردند تا در تبليغات خود از هماهنگي و اتحاد و وحدت نظر و عقيده سياسي با اتخاد شوروي دم بزنند، سياست تبليغاتي شوروي به خلاف آن تهاجمي بود. براي مردم ايران هم به درستي روشن بود كه سياست تبليغاتي بريتانيا در ايران در مقابل سياست تبليغاتي تهاجمي شوروي حالت تدافعي داشت و نتيجهگيري مردم ايران از چنين وضعي اين بود كه بريتانيا در موقعيت ضعيفي قرار دارد و بنابراين نميتوان به آن اعتماد و اطمينان داشت.