انگلیس در ایران چه می کند؟

به گواهی تاریخ پیشینه روابط ایران و انگلستان به اواخر دوران ایلخانیان برمی گردد؛ دورانی که همزمان با پادشاهی ادوارد ششم در بریتانیا بود. پس از آن سالها، روابط دو کشور با افت و خیز شکل گرفت و در طول سالهای متمادی با گسست و پیوند بسیاری ادامه داشت، چنان که روابط دو کشور در برخی از برهه ها در بالاترین سطح قرار داشت و گاهی نیز کاهش چشمگیری را تجربه می کرد؛ سالهای پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران از این جمله است که روابط ایران و انگلیس دچار فراز و نشیب بسیاری بوده است. البته فضای شکل گرفته بر سر روابط دو کشور در طول سالهای اخیر به نوعی بازخوردی از راهبردها و رویکردهای مداخله جویانه دولت انگلیس است. مجموعه این اقدامات نیز باعث شده تا روابط تهران و لندن در طول ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 1388 تاکنون به سردترین شکل خود طی یک دهه اخیر برسد و بی اعتمادی و اتهام زنی بر نگاه دو طرف سایه بیندازد. برآیند این فضای سرد دیپلماتیک نیز نشان از آن دارد که روند هارمونی تحولات اخیر در روابط تهران و لندن بیانگر کاهش بار تعاملات و مراودات دو سویه است؛ تعاملاتی که این روزها رنگی از دوستانه بودن را در خود ندارد و روابط خصمانه دو کشور دچار خزانی دیگر شده است؛ خزانی که شاید نوید آغاز عصر یخبندان در روابط تهران و لندن باشد، اگر چه برای این پیش بینی کمی زود است.

روابطی پرفراز و نشیب
سابقه اولین تماس دیپلماتیک میان ایران و انگلستان به حدود 4 قرن پیش بازمی گردد، اما اولین هیات ثابت نمایندگی بریتانیا در تهران در سال 1821 میلادی (1200 خورشیدی) در باغ الچی تهران مستقر شد. این رابطه اگر چه از همان زمان با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است، اما پیشینه تنش و سایش در روابط دو کشور به سال 1951 برمی گردد. به واقع در طول سالهای قبل، در جغرافیای ایران، انگلیس در سایه کشورهایی چون روسیه، فرانسه و پرتغال قرار گرفته بود تا اینکه دوران استعمار جدید فرارسید. در این سال ملی شدن شرکت نفت ایران و انگلیس توسط دولت وقت ایران منجر به شکل گیری فصلی از تنش ها شد؛ تنش هایی که اگر چه با ملی شدن صنعت نفت ایران موقتاً فروکش کرد اما در طول سال های بعد عوارض خود را نشان داد. دو سال پس از این رویداد و در جریان یک کودتای انگلیسی ـ امریکایی، محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران با حمایت انگلیس و امریکا از نخست وزیری خلع و سپس دستگیر و محاکمه شد. در این رویداد که در حافظه تاریخی ملت ایران به یادگار مانده است دولت انگلیس و بنگاه خبرپراکنی بی. بی. سی با اسم رمز «اکنون واقعاً ساعت 24 است» نقشی بی بدیل در راستای نقض حاکمیت ملی و دخالت در امور داخلی ایران و البته واسطه عمل نیروهای کودتا شد. این دخالت و مخالفت ها از سوی انگلیس در طول بیش از 2 دهه بعد پیگیری می شد تا اینکه وقوع انقلاب اسلامی همه چیز را فرو ریخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این کشور سفارت خود را در تهران تعطیل و دیپلماتهای خود را به بخش حافظ منافع انگلیس در سفارت سوئد منتقل کرد. این جریان دیپلماسی سرد تا بیش از یک دهه ادامه یافت تا اینکه در سال 1988 سطح مناسبات سیاسی دو کشور به سطح سفیر ارتقا و سفارت انگلیس در تهران بازگشایی شد. یک سال بعد و در پی صدور فتوای تاریخی امام خمینی(ره) رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی، روابط دیپلماتیک با لندن بار دیگر قطع شد. در 9 اسفند 1367 مجلس شورای اسلامی ماده واحده ای را با اکثریت آرا به تصویب رساند که از تاریخ تصویب آن قانون، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران موظف شد در صورتی که دولت انگلستان حداکثر ظرف یک هفته مخالفت خود را با موضع گیری های غیراصولی در مقابل جهان اسلام و جمهوری اسلامی ایران و مطالب کتاب ضداسلامی آیات شیطانی رسماً اعلان نکند کلیه روابط سیاسی فی مابین را قطع نماید. در 16 اسفند 1367 و در پی اتمام ضرب الاجل یک هفته ای، وزارت امور خارجه طی بیانیه ای قطع کامل روابط سیاسی با انگلیس را اعلام کرد. تابستان یک سال بعد روابط دیپلماتیک دو کشور در سطح کاردار از سرگرفته شد، اما 8 سال طول کشید تا این روابط به سطح سفیر ارتقا یابد. ژانویه سال 2000 کمال خرازی وزیر امور خارجه وقت ایران به انگلیس رفت و سپتامبر سال بعد جک استراو به عنوان اولین وزیر امور خارجه بریتانیا بعد از انقلاب اسلامی به ایران سفر کرد. این آمد و شدهای دیپلماتیک در حالی امید بهبودی و پایان روابط سرد دیپلماتیک را در مناسبات دو کشور نوید می داد که پیش از این تقابل سفارت خانه ها و نامگذاری خیابانها شروع شده بود. پس از آن نیز و در فوریه سال 2002 روابط دو کشور به دلیل امتناع ایران از پذیرش دیوید رادوی سفیر جدید انگلیس بار دیگر تیره شد. سال بعد و در پی دستگیری هادی سلیمان پور دیپلمات ایرانی به اتهام دخالت در اعمال تروریستی در آرژانتین توسط پلیس انگلیس، بحرانی جدید در روابط دو کشور شکل گرفت. این بحران از نوامبر سال 2003 وارد مرحله جدیدی شد؛ مرحله ای که طی آن برنامه هسته ای ایران نیز به لیست مناقشات دوجانبه اضافه شد. در ژوئن 2004 و در کنار تحولات دیپلماتیک برنامه هسته ای ایران، 8 ملوان انگلیسی در آبهای ایران توسط نیروهای ایرانی دستگیر شدند، اما 3 روز بعد و به دنبال مذاکرات بین دیپلمات های انگلیسی و ایرانی آزاد شدند. مهرماه 1384 نیز اهواز شاهد چندین انفجار بود که ایران جاسوسان انگلیسی را عامل آنها معرفی کرد. با این همه اقدامات خصمانه انگلیسی ها در برنامه هسته ای ایران در آذرماه 1385 نمود یافت که طی آن پیش نویس قطعنامه 1696 شورای امنیت سازمان ملل با دخالت و مشارکت بریتانیا علیه ایران تصویب شد. پس از آن و در 23 مارس 2007 نیز 15 ملوان نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا توسط نیروهای ایرانی در خلیج فارس دستگیر شدند که البته 10 روز بعد با بدرقه رییس جمهور ایران آزاد شدند. یک هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و در 29 خرداد ماه نیز رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری دخالت ها و شرارت های فراوان دولت انگلیس در امور داخلی ایران، از این دولت با عنوان دولت خبیث یاد کرد. چهار روز بعد نیز 2 نفر از دیپلمات های انگلیسی از ایران اخراج شدند و فعالیت رسانه ای شبکه بی. بی. سی ممنوع و جان لاین خبرنگار این شبکه اخراج شد. در پاسخ نیز انگلیس 2 تن از دیپلمات های ایرانی را اخراج کرد. همان روز منوچهر متکی وزیر امور خارجه وقت ایران خبر از کاهش سطح روابط با انگلیس داد. با این همه اوج تنش در روابط تهران و لندن هنگامی بود که ایران 9 نفر از کارکنان سفارت بریتانیا را به اتهام نقش داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت و محاکمه کرد. پس از آن و در روزهای به قدرت رسیدن دولت جدید بریتانیا نیز دیوید کامرون، نخست وزیر این کشور از احتمال انحراف برنامه هسته ای ایران به سوی تسلیحات هسته ای خبر داده بود. پس از آن نیز اظهارات رئیس سازمان ضدجاسوسی انگلیس که اعلام کرده بود این سازمان در حال انجام عملیات جاسوسی با هدف توقف برنامه هسته ای ایران است، بر عمق اختلافات افزود. چند هفته پس از اظهارات جان سائرز رئیس سازمان MI6 انگلیس دو تن از دانشمندان هسته ای ایران در خیابانهای تهران ترور شدند که تهران مسئولیت آن را متوجه امریکا، اسراییل و البته انگلیس دانست. شهادت مجید شهریاری و فریدون عباسی در حالی بود که یک سال پیش نیز مسعود علی محمدی در 22 دی ماه هنگام خروج از منزل به دلیل انفجار یک دستگاه موتور سیکلت حامل بمب مورد سوء قصد قرار گرفته و شهید شده بود. مجید جمالی فشی متهم ردیف اول پرونده ترور در جریان بازجویی های خود اعتراف کرد که این ترور با هدایت سرویس های جاسوسی خارجی خصوصاً رژیم صهیونیستی صورت گرفته است. تحریک معترضان به شورش مسلحانه از سوی امریکا و تهدید فرماند هان سپاه پاسداران نظیر سرلشگر قاسم سلیمانی به ترور در کنار دیگر اقدامات کشورهای غربی نشان از اجرای دکترین ترور و حمایت از تروریسم علیه ایران داشت و دارد که تاکنون بخش مهمی از این راهبرد توسط انگلیس پیگیری شده است.
این اقدامات به همراه اظهارات و موضع گیری های سفیر بریتانیا در تهران بار دیگر پاندول روابط پرفراز و نشیب دو کشور را در گسستی دامنه دار قرار داد؛ گسستی که در آن تهران خواهان کاهش و یا قطع روابط با لندن بود. این گسست و پیوند تا 6 آذرماه سال جاری ادامه داشت تا اینکه بررسی طرح دو فوریتی کاهش روابط با انگلیس با 179 رای موافق به تصویب نهایی مجلس رسید. یک هفته پس از آن نیز دانشجویان معترض به سیاستهای دولت بریتانیا سفارت این کشور و باغ قلهک را برای ساعاتی به تسخیر خود درآوردند تا انگلیس نیز در اقدامی مقابله به مثل هیات دیپلماتیک ایران را از لندن اخراج کند.
روابطی خصمانه و نه دوستانه
در طول سالهای اخیر بحث دخالت انگلیس در تحولات داخلی ایران گاه به گاهی راهی رسانه ها می شد؛ این دخالت ها عموماً بر بستر تحولات امنیتی استوار بود. انفجارهای ژوئن 2005 و 2006 اهواز قبل و بعد از انتخابات نهم ریاست جمهوری پس از چند مورد بمب گذاری مواردی از این دست است که به اذعان مقامات ایرانی کشور انگلیس به همراه امریکا و اسراییل از حامیان آن بودند. با این همه، در طول دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد کمتر سخنی از بازنگری در روابط با انگیس به میان آمد؛ دوره ای که تونی بلر نخست وزیر وقت بریتانیا موضع سخت ایرانی ستیزی را در پیش گرفته بود. این موضع لندن در حالی بود که تهران در 3 فروردین 1386 پس از تجاوز 15 ملوان نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا اقدام به بازداشت و پس از چند روز آزاد کردن آنها با هدیه و بدرقه رییس جمهور نمود. پنج ملوان انگلیسی دیگر نیز که 4 آذر ماه 1388 وارد آبهای ایران در خلیج فارس شده و توسط نیروهای نظامی ایران مستقر در آب های خلیج فارس دستگیر شده بودند پس از چند ساعت سرنوشتی مشابه یافتند. اقدام ایران در آزادی 15 ملوان انگلیسی همراه با پسته و کت و شلوار و بدرقه رییس جمهوری در حالی بود که تونی بلر با تعیین یک ضرب الاجل 48 ساعته برای مذاکره با جمهوری اسلامی با لحنی تهدید آمیز اشاره کرده بود که چنانچه گفت و گوهای دو کشور برای بازگرداندن فوری ملوانان و تفنگداران بریتانیایی شکست بخورد در آن صورت موضع بریتانیا در قبال ایران به گونه ای فزاینده سخت تر خواهد شد. این تصمیم همچنین پس از آن اتخاذ شد که شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپایی در بیانیه هایی خواستار حل و فصل سریع موضوع شدند و جورج بوش ملوانان انگلیسی را «گروگان» نامید. ایران نیز در حالی که هنوز مهلت 48 ساعته لندن به پایان نرسیده بود با عنوان اینکه ملوانان انگلیسی عذرخواهی کردند، مبادرت با آزاد نمودن آنان با تشریفات رسمی کرد. پس از این رویداد تا پایان عمر دولت نهم جدای از موضع گیری های تکراری مسئله چندان مهمی اتفاق نیفتاد تا اینکه موسم انتخابات دهم ریاست جمهوری فرارسید. هفته ها و ماههای پس از انتخابات آبستن رخدادهای بسیاری در روابط تهران و لندن شد. تمرکز و توجه خاص رسانه ای و سیاسی انگلیس بر رویدادهای پس از انتخابات و طرح اتهامات و مداخلات بسیار علیه ایران سبب انتقادات بی پرواتر مقامات دو کشور علیه یکدیگر شد. دستگیری و بازداشت و اخراج دیپلماتها روابط دوجانبه را در آستانه کاهش قرار داد. با وجودی که بحث کاهش و یا حتی قطع روابط ایران و انگلیس پس از تحولات انتخابات دهم ریاست جمهوری جدی بود، اما خواست ایران در این راه چندان جدیتی را بروز نمی داد. تا اینکه آذر ماه سال گذشته انتشار اظهارات سایمون گس سفیر وقت بریتانیا کاهش روابط را در دستورکار مقامات سیاسی و افکار عمومی قرار داد. این مسئله آنگاه جدی تر شد که به راهروها و صحن علنی مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شد. به نظر می رسید در میان حجم دلایل و عوامل مطرح شدن این طرح، وجود سفیری به نام «سایمون گس» به تنهایی برای کاهش و یا قطع روابط کافی بود؛ دیپلمات زاده ای که بشدت مورد حمایت دولت بریتانیا بود و انگار با اظهارنظر درباره مسائل حقوق بشر، پرونده هسته ای ایران، تحریم ها علیه ایران، سپاه پاسداران، حمایت ایران از تروریسم و دیگر موارد وظیفه داشت در نقش یک کاتالیزور تخریبی در کمتر از یک سال روابط دو کشور را تا آستانه قطع مناسبات پیش برد. البته نباید نادیده انگاشت که این سفیر بریتانیا نبود که چنین استوانه روابط نه چندان دوستانه دو کشور را فروریخت بلکه این خواست دولت انگلیس نیز بود؛ خواستی که دنباله ای از دیپلماسی عمومی دولت بریتانیا برای تنش آفرینی و بهانه جویی در مسائل ایران تعریف می شد و رفتار و گفتار سفیر نیز در راستای دیپلماسی رسمی لندن تبیین می شد. چنان که اعطای لقب «سر» به سایمون گس از سوی ملکه الیزابت و انتصاب وی به عنوان نماینده ناتو در امور غیرنظامی در افغانستان نشانه هایی از تقدیر و تشکر دولت بریتانیا از وی در اجرای دیپلماسی عمومی و رسمی لندن و انجام موفق ماموریت در تهران بود. این چنین آذر ماه سال گذشته طرح کاهش روابط با انگلیس در دستورکار مجلس قرار گرفت، اما روند وصول طرح و اعلام آن در صحن علنی نشان داد که مجلس اراده ای جدی برای به تصویب و به نتیجه رساندن آن ندارد؛ عدم جدیت را مجلس شتاب زده بودن و نیاز به بررسی بیشتر طرح عنوان کرد. در حالی که به نظر می رسید مسائل پنهانی همچون ارتباطات و مراودات خانوادگی، کاری و تحصیلی برخی دلیل معطل ماندن طرح بود. البته پیش از این نیز اظهارات دیوید میلیبند وزیر خارجه سابق انگلیس در رابطه با اوضاع داخلی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 باعث شد تا تعداد 35 نفر از نمایندگان مجلس در طرحی خواستار قطع و یا کاهش سطح روابط ایران با انگلیس به دلیل دخالت این کشور در امور داخلی ایران شوند که آن طرح با نظر رئیس مجلس برای بررسی بیشتر به کمیسیون امنیت ملی مجلس ارجاع شد. با این وجود تکاپو و تحرک مجلس سرانجام باعث شد تا 18 بهمن 1389 طرح یک فوریتی الزام دولت به قطع رابطه با بریتانیا منتشر شود، اما تصویب آن در صحن علنی نهایی نشد. البته پیش از این انتشار گزارشی با عنوان «تحریم ناقضان حقوق بشر در ایران» به همراه تصویر طناب دار در سایت سفارت بریتانیا، طرح اتهامات و گنجاندن مقامات ایرانی طی دو لیست 80 و 32 نفره ناقضان حقوق بشر و پیش از این نگارش یادداشتی توسط سایمون گس سفیر سابق انگلیس در تهران به بهانه روز جهانی حقوق بشر پاندول روابط متزلزل ایران و انگلیس را در سراشیبی تند کاهش و یا حتی قطع روابط قرار داده بود. چنین اقداماتی از سوی انگلیس علیه ایران طی سال گذشته در حالی بود که پلیس بریتانیا تظاهرات دانشجویان معترض را در خیابانهای لندن با خشونت سرکوب کرد. طرح اتهامات حقوق بشری از سوی مقامات ایرانی و بریتانیایی علیه یکدیگر در سال گذشته سبب کاهش غیررسمی و غیرعلنی سطح روابط دیپلماتیک دو کشور شد؛ به طوری که سفارتخانه های دو کشور در تهران و لندن بدون سفیر و در سطح کاردار اداره می شد. در چنین فضایی بود که دومینیک جان چیلکات که پس از 2 سال از عدم معرفی سفیر جدید جانشین سایمون گس شده بود و امید آن داشت تا روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس را وارد فصل تازه ای کند، پیش از هر اقدامی تاوان رفتارهای گس را پرداخت. وی در حالی تلاش داشت تا سطح روابط را از کاردار به سفیر ارتقا دهد که اقدامات دولت بریتانیا در تحریم مقامات ایرانی نیز راه را بر دمیدن هر گونه هوای تازه در روابط دو کشور بست. با این همه، گذشت 9 ماه از این زمان و افزایش میزان اقدامات ضدایرانی بریتانیا سرانجام صبر مجلس شورای اسلامی را نیز سر آورد تا 2 آذر سال جاری طرح دوفوریتی کاهش روابط جمهوری اسلامی ایران با دولت انگلستان را با 162 رای موافق به تصویب رسانده و پس از تایید شورای نگهبان مهلت دو هفته ای را برای کاهش سطح روابط با انگلیس تا سطح کاردار تعیین کند و این چنین مجلس هشتم پای در راه مجلس چهارم بگذارد. به واقع نمایندگان مجلس شورای اسلامی این طرح را پس از تحریم بانک مرکزی در 30 آبان امسال و در راستای اقدامات خصمانه دولت انگلستان در قبال ملت ایران تصویب و وزارت امور خارجه را موظف کرده اند تا علاوه بر به حداقل رساندن روابط اقتصادی و بازرگانی با این کشور ظرف دو هفته روابط سیاسی ایران را با دولت انگلیس به سطح کاردار تنزل دهد. ادامه برخورد سیاسی دو کشور تا جایی پیش رفت که انگلیس نیز با اخراج هیات دیپلماتیک ایران سطح روابط را تا قطع کامل پیش برد. در نبود سفرا و هیات های دیپلماتیک دو کشور اکنون انگلیس ـ که حتی در حوزه اتحادیه اروپایی نیز با انزوای نسبی روبه روست ـ تهاجم علیه منافع و دفاتر ایران را شدت بخشیده است. ممانعت از ادامه تحصیل فرزندان مقامات و حمله به دفاتر ایران در لندن، منچستر و گلاسکو می توانند گزینه هایی برای آینده این راهبرد باشند. همه این گزاره ها نشان از آن دارد که تحلیل روابط ایران و انگلیس روی به سوی شیب قطع کامل دارد؛ مسئله ای که البته اکنون زود است از رسیدن آن سخنی به میان آورد.

روابطی مملو از دخالت و خیانت انگلیس
با همه این مسائل، نباید نادیده انگاشت که کارنامه انگلیس در مقابل ایران تنها در موضع گیری های مداخله جویانه مقامات این کشور خلاصه می شود؛ تاریخ روابط دو کشور شاهدی بر خیانت ها و جنایت های بیشمار بریتانیا در حق ملت ایران است. شاید در گذشته وجود قدرت های استعماری تا حدودی اقدامات و مداخلات بریتانیا را در ذهن ملت ایران کمرنگ ساخته بود، ولی سیاست های استعماری و استثماری این کشور از دوران صفویه و قاجاریه تا چپاول و تاراج دارایی ها و سرمایه های ایران در دوران پهلوی ها همه و همه نشانه هایی از پیشنه بد این کشور نزد ایرانیان دارد؛ ایرانیانی که نیک به یاد دارند که این کشور از هیچ اقدامی علیه ایران فروگذار نبوده و کارنامه این کشور مملو از دخالت و خیانت و جنایت است.
اقدامات خصمانه انگلیس در دوران انقلاب اسلامی و بعد هم جنگ تحمیلی 8 ساله بنا به روایت اسناد آرشیو وزارت امور خارجه و دفاع این کشور گستره ای وسیع از دخالت تا خیانت را شامل می شود. حمله به سفارت ایران، تحریم اقتصادی و سیاسی، تحریک گروهکها و حمایت از موج ترور و دیگر اقدامات تنها گوشه ای از کارنامه بریتانیا در آن سالهاست. البته گسترده این طیف از اقدامات در سالها و ماههای بعد نیز به تکرار قابل مشاهده است. چنانکه رویکرد این کشور در قبال گروهکهای تروریستی که به اقدامات خرابکارانه علیه ایران اقدام می کنند، همواره با حمایت های مالی و سیاسی وسیع پاسخ داده شده است. بازخوانی موضع گیری های انگلیس در قبال اقدامات تروریستی گروهکهایی چون منافقین، جندالله، پژاک، تندر و... نشان می دهد که این جنایت ها همواره با استقبال خاص لندن همراه شده است؛ گستره این استقبال هم همواره طیف وسیعی از بسته های حمایتی و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی و رسانه ای و سیاسی را شامل می شده است. چنان که تنها در یک نمونه آن و در نوامبر 2007 برای اولین بار دادگاهی در انگلیس با این ادعا که گروهک منافقین از سال 2001 تاکنون فعالیت تروریستی نداشته نام آن را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد. به دنبال آن نیز در اکتبر سال 2009 چنین حکمی از سوی دادگاه اتحادیه اروپا با فشار و به تبعیت از انگلیس صادر شد؛ با این حکم مصادره اموال این سازمان تروریستی در اروپا به حالت تعلیق درآمد. این روزها که نیز این گروهک در آستانه اخراج ـ تا پایان سال جاری میلادی ـ از عراق قرار دارد در تکاپو برای نجات جان این جانور نباتی از هیچ اقدامی مضایقه نمی کند.
از سوی دیگر، انگلیس علاوه بر حمایت و تامین مالی گروهکهای تروریستی اقدام به انجام عملیات جاسوسی و تروریستی در ایران نیز می کند. چنانکه 2 سال پیش و پس از اظهارات جان سائرز در مورد توقف برنامه هسته ای ایران با توسل به اقدامات جاسوسی و تروریستی دو تن از دانشمندان هسته ای ایران ترور شدند. میدان داری در مناقشه انگیزی علیه برنامه هسته ای ایران و تلاش برای هماهنگی و اجماع جامعه جهانی و اتحادیه اروپایی علیه ایران از طریق برگزاری نشست های بین المللی و تصویب قطعنامه های فله ای تحریمی و اقدامات تنبیهی اقتصادی و بازرگانی گوشه ای دیگر از اقدامات این کشور علیه جمهوری اسلامی است. در راستای این سیاست و در تازه ترین اقدام نیز بریتانیا در کنار آمریکا و کانادا تحریم های جدیدی را علیه جمهوری اسلامی وضع کرد که بر اساس آن هر گونه همکاری موسسات مالی و اعتباری بریتانیا با ایران و طرف قرارداد و معامله با بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ممنوع شد.
بازخوانی چندباره این حجم از اقدامات خصمانه از سوی انگلیس علیه جمهوری اسلامی ایران در حالی است که بنا بر ذات و ماهیت استعماری و استثماری این کشور انجام این اقدامات از سوی بریتانیا دور از انتظار نیست. آنچه مایه تعجب است انفعال و اهمال در مقابل چنین کشوری است که در دراز مدت موجبات جسارت انگلیس علیه مردم ایران را فراهم آورده است. از این دیدگاه شاید بتوان گفت که آزادی با هدیه و بدرقه 15 ملوان نیروی دریایی سلطنتی، پنج قایقران و چندین خبرنگار این کشور و البته قضیه باغ قلهک بدون هیچ دستاورد مشخصی که در بعضی موارد باعث تعجب خود انگلیسی ها نیز می شد در جسارت این کشور علیه ایران بی تاثیر نبوده است؛ جسارتی که بی هراس و واهمه از اقدامات مقابله ای ایران نظیر مصوبه اخیر مجلس برای قطع روابط و تسخیر سفارت و باغ قلهک از سوی دانشجویان تنها دست اندازی به منافع و مصالح ملت و دولت ایران را مدنظر دارد. این 2مورد اقدامات مقابله ای اخیر ایران با همه انتقاداتی که بر آن وارد است شاید تنها رویکردی است که دولت انگلیس در طول تاریخ نشان داده است در مقابل مردم ایران می فهمد.

باغ قلهک؛ خاک در تسخیر انگلیس
وجه دیگر اقدامات انگلیس علیه ایران و البته انفعال جمهوری اسلامی ایران قضیه باغ قلهک است؛ باغی با دیوار آجری قرمز رنگ در خیابان شریعتی حد فاصل خیابان دولت و پل صدر با چند درب بزرگ و کوچک و با سیم خاردارهایی بر بالای خود که حامل بیش از 170 سال تاریخ ایران است. باغ قلهک در حالی در طول تاریخ به تملک بریتانیا درآمده که این کشور مطابق کنوانسیونها و معاهدات بین المللی تنها می تواند یک مکان برای استقرار هیات دیپلماتیک خود در قالب سفارت رسمی دارا باشد. از این رو این کشور در سایه بی توجهی ایران طی این سالها توانسته حساسیت ها را از روی این باغ بردارد و به نوعی در آن تملک مالکانه نماید؛ تا جایی که بی محابا اقدام به قطع و سوزاندن 310 اصله درخت کهنسال با بهانه های واهی در باغ قلهک می کند. ادعای طوفان و بی آبی از سوی انگلیس در مورد دلیل قطع درختان باغ قلهک در حالی است که در محدوده این باغ هیچ موردی از تایید این ادعاها گزارش و ثبت نشده است. این مسئله گویای این امر است که اعلام ادعاهای مضحک از سوی این کشور توهینی آشکار به مقامات و مردم ایران است. پاسخ این توهین و تملک غیرقانونی خاک ایران نیز تهدید به 3 برابر کردن جریمه نابودی 310 اصله درخت کهنسال از سوی کمیسیون ماده 7 شهرداری تهران نیست، بلکه پاسخ این توهین بازپس گیری شجاعانه هزارها متر از خاک پاک ایران است؛ خاکی که متاسفانه قسمتی از آن (جنوب باغ و ضلع شمالی خیابان دولت) به «گورستان دولت» سربازان انگلیسی تبدیل شده است؛ سربازانی که در طول سالهای جنگ جهانی اول و دوم فجایع بیشماری را علیه مردم ایران به وجود آوردند و اکنون در دل این خاک آرام گرفته اند. وجود گورستان سربازان دشمن در خاک میهن در حالی است که در گذشته بسیاری از گورستان های قدیمی تهران به جز آن دسته که در بقاع متبرکه واقع هستند از بین رفته اند و به عنوان مثال گورستان مسگرآباد و غیره به پارک تبدیل شده، ولی این گورستان هنوز پابرجاست و البته در کنار بی توجهی ایران اعضای بیش از 20 سفارتخانه 2بار در سال ـ اواخر فروردین و آبان هر سال ـ به همراه اعضای سفارت انگلیس جهت ادای احترام به سربازان متجاوز انگلیسی در این گورستان حاضر می شوند و برای کشتن مسلمانان به آنان در خاک یک کشور مسلمان درود می فرستند.
بی توجهی به قضیه باغ قلهک تا جایی است که طبق بررسی های انجام شده، آخرین اقدامات ثبتی درباره پلاک مذکور به استناد پرونده های موجود مربوط به سال 1313 یعنی حدود 77 سال قبل است و در طول این سالها انگار این قطعه زمین 20 هکتاری وجود نداشته است که پلاک و ثبت شود و البته اسناد و مدارکی که خود انگلیسی ها نیز دارند جعلی و ساختگی است.
با این همه، باغ قلهک در سالهای دور فراموشخانه گروههای فراماسونی بوده و یکی از جاهایی بوده که بسیاری از تصمیمات علیه ملت ایران در آنجا گرفته می شده است. چنان که در تاریخ روایت است که در دوره پهلوی اول با وجود آنکه در پی اختلاف بین رضاخان و محمدعلی فروغی، وی از کار برکنار و خانه نشین شده بود، اما فراماسونری قلهک، رضاشاه را مجبور به بازگرداندن فروغی کرد. فروغی نیز که خود از گراند لژرهای ماسونی در ایران بود، به دفعات به همراه نمایندگانی از آمریکا و انگلیس و از جمله شخص سفیر کبیر انگلیس در فراموشخانه باغ قلهک گرد هم جمع شده و سعی کردند تاریخ ایران را رقم زنند؛ تاریخی که پادشاهی محمدرضا پهلوی یکی از نتایج آن بود.
دولت از 2 سال قبل اقدام به تشکیل کمیته ای برای پیگیری موضوع غرامت ایران در دوران اشغال جنگ جهانی دوم از متفقین نموده است. در طول این 2 سال نیز گاه به گاه از اقدامی در این راستا پرده برداری می کرده است؛ روزی از انتشار مجموعه 5 جلدی اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم رونمایی می کرد و روز دیگر این اسناد را در قالب کتابی به میهمانان و میزبانان خود در سفر به نیویورک هدیه می داد و البته روزی نیز از پژوهشگران و بازیگران سریال های تاریخی تقدیر می نمود، اما در طول این مدت سخنی از باغ قلهک به میان نیاورد. گو اینکه این باغ و تاریخ و اسرار آن نه ربطی به جنگ جهانی دوم و انگلیس دارد و نه دولت.
اکنون نیز که خود انگلیسی ها با رفتارهای خود قضیه باغ قلهک را در یادها زنده کرده و یادآور شده اند که اصولاً موضوعی به نام باغ قلهک وجود دارد هر نهاد و سازمانی به فراخور خود پیگیر این امر شده است؛ انگار اکنون متوجه شده اند که انگلیس غیر از خیابان فردوسی، باغ قلهک را نیز سالهاست مایملک خود ساخته و در آن از انجام هر کاری علیه این ملت و دولت ابایی ندارد. شاید در مجال این مقال بتوان از پیگیران و دردمندان مردمان این سرزمین در امور باغ قلهک پرسید که انگلیسی ها با این گذشته و پیشینه این سالها در باغ قلهک چه می کردند و با مصوبه مجلس و ابلاغ آن اکنون در این باغ چه می کنند؟