انحصار خبري در بنگاه سخن‌پراكني بريتانيا؛ تحليل روايت برجسته‌سازي و انتشار يك داستان خبري در بي‌بي‌سي فارسي

از مجموعه مقالات ارائه شده در همايش دوم ايران و استعمار انگليس
موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي

 

پژوهش‌ها و مطالعات ارتباطی، به معنای خاص آن، تقریبا عمری برابر با ظهور رسانه‌های جمعی و یا به عبارت دیگر «توده‌ای» دارد. در واقع تفاوت رسانه‌های جمعی با رسانه‌هایی همچون «کتاب» که عمری برابر با قدمت تاریخ دارد، در توده‌ای بودن آن است. بدین معنی که این‌گونه رسانه‌ها با طیفی «گسترده» از توده‌ها به طور همزمان ارتباط یک طرفه‌ای برقرار کرده و با انتشار پیام، به دنبال نوعی تأثيرگذاری هستند. مهمترین کارکردهای وسایل ارتباط جمعی را می‌توان سرگرمی، اطلاع‌رسانی و از همه مهمتر «همگرا کردن فرد در یک نظام از پیش تعیین‌شده» دانست.  نظامی که شامل ارزشها، باورها و رمزگان اجتماعی خاص خود است.
بنابراین توسعه رسانه‌ها از سوی نظام سلطه، در واقع در جهت ایجاد فرهنگ توده‌ای و یکسان‌سازی ارزشها و هنجارها در فرهنگ ملل صورت می‌گیرد. از این یکسان‌سازی با تعبیر «جهانی شدن» یاد می‌شود. رسانه‌ها، با تعیین اولویت‌های فکری و ذهنی، به دنبال ایجاد فرهنگ همگرا در نقاط مختلف دنیا هستند. در این صورت است که استثمار که در قرون گذشته با سرنیزه وارد ممالک هدف می‌شد، امروز با دری باز از سوی ممالک روبرو است. زیرا اولویت‌های فرهنگی ملل، پيشاپيش با اولویت‌های رسانه‌های بیگانه دچار تغییر و تحول شده است و انسان غربی با ایجاد نوعی سلطه رسانه‌ای و فرهنگی، به دنبال تحکیم سلطه‌گری خود است.
امروز نیز نسبت به دهه‌های گذشته تحول چندانی مشاهده نمی‌شود به طوری که نوای تک‌صداهای رسانه‌ای در میان بلندگوهای رسانه‌ای تأثير قابل ملاحظه‌اي داشته باشند. تحولاتی همچون فضای سایبر نیز نه تنها عدالت رسانه‌ای را برقرار نکرده، بلکه تنها موجب تشدید قدرت رسانه‌ای شرکت‌های چند ملیتی و دولت‌های تمامیت‌خواه شده است. زیرا اولویت‌های عمده و اصلی توسط همان غول‌های رسانه‌ای سابق تعیین می‌شود و کاربران اینترنتی تنها کارگران بی‌مزد و مواجب قدرت فرهنگی همان اولویت‌ها هستند.
هنوز وقتی چشم‌مان به کانال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای دوخته می‌شود با همان مسائلی روبرو می‌شویم که همان روز در باز کردن صفحات روزنامه‌ها و وب‌سایت‌ها با آن مواجه شده‌ایم. بی‌تردید این مسئله قسمتی از همان پروژه عظیم افول فرهنگی و تمدنی ملت‌هاست که در ابتدایی‌ترین شکل آن یعنی برجسته‌سازی و اولویت‌بندی وقایع شروع و در اندک زمانی تا اعماق دل‌های خفته نفوذ خواهد کرد.
گفتمان انقلاب اسلامی، تنها نقطه امید در راه مقابله در برابر این دستگاه پیچیده رسانه‌ای است که تاکنون، با نوید توحید و فطرت انسانی توانسته است نگاهی متفاوت از فرهنگ‌ توده‌ای موجود ابراز دارد. از این رو، رسانه‌های کاپیتالیستی نظام سلطه، با ایجاد شبکه‌ای از برجسته‌سازی‌ها و روایت‌ها به دنبال تقابل رسانه‌ای با گفتمان انقلاب اسلامی بوده‌اند که این مسئله تاکنون ادامه داشته است. از آخرین پروژه‌‌های رسانه‌ای این دستگاه می‌توان به جنجال خبری پیرامون «پرونده قضایی خانم سین – میم – الف» اشاره کرد که مشابه این پروژه‌ رسانه‌ای در سال‌های اخیر بارها از سوی این رسانه‌ها تکرار شده است.
این مقاله نیز به دنبال آن است که با تحلیل روایت این داستان خبری در بخش فارسی بی بی سی، این مسئله را نشان دهد که چگونه رسانه‌های غربی با برجسته‌سازی و دستکاری در روایت وقایع، اهداف فرهنگی و سیاسی خود را پی می‌گیرند.

فرایند انحصاری برجسته‌سازی و انتشار در جریان اخبار
تاکنون نظریات انتقادی متعددی در زمینه انتشار و جریان یک‌سویه اخبار در میان رسانه‌ها منتشر شده است. به طوری که می‌توان گفت جریان انحصار خبری، یکی از مهمترین دغدغه‌های پژوهشگران حوزه‌های ارتباطی بوده است. یورگن هابرماس از دستکاری افکار عمومی توسط رسانه‌های جمعی سخن می‌گوید. هربرت شیلر اعتقاد دارد وسایل ارتباط جمعی امریکا به تصرف مغزها و قلب‌ها می‌پردازد. ژان دارسی، جامعه‌شناس فرانسوی به ماهیت عمودی و ناعادلانه جریان اخبار و اطلاعات می‌پردازد  و لزلی اسکلیر از «امپریالیسم فرهنگی و رسانه‌ای» سخن به میان می‌آورد و معتقد است «ارزش‌ها و باورهای جوامع قدرتمند به گونه‌ای استثمارگرانه بر جوامع ضعیف تحمیل می‌شود».  حمید مولانا نیز هرچند انقلاب اسلامی ایران را زمینه‌ساز تحولات عمده‌ در شکست انحصار رسانه‌ای می‌داند، اما تأكيد می‌کند محصولات رسانه‌های غربی، «به تخریب ارزش‌های ملی و مذهبی و سنتی پرداخته» و «آثار تخریبی سوئی داشته است». 
صدالبته این‌گونه اظهار نظرها به این موارد ختم نمی‌شود و موارد متعدد دیگری را می‌توان ذکر کرد. اما آنچه در این زمینه هویداست، اجماعی است که در این زمینه در میان صاحب‌نظران وجود دارد. در میان تحلیل‌های انتقادی در زمینه رسانه‌ها، مسئله انتشار و جریان انحصاری اخبار نیز بسیار مورد توجه واقع شده است. در این زمینه نیز سه مدل کلی برای جریان اخبار ذکر شده است: 1- مدل «مرکز- پیرامون»؛ که به وسیله یوهان گالتونگ ارائه شده است. وي اعتقاد دارد رویدادهای مربوط به مرکز یا کشورهای پیشرفته از مرکز ثقل بیشتری در مطبوعات جهان برخوردار است و حجم تبادل خبر میان مرکز با پیرامون با حجم تبادل خبر میان خود ملل مرکز تفاوت چشمگیر دارد که این مسئله منجر به ظهور امپریالیسم فرهنگی و امپریالیسم ارتباطی می‌شود. 2- مدل «شمال- جنوب»؛ در این مدل، جریان خبر یک جریان عمودی است و سیر حرکت اخبار از شمال (کشورهای صنعتی) به سمت جنوب (کشورهای در حال توسعه) قابل مشاهده است. این مدل تأكيد می‌کند رویدادهای جنوب نیز از دیدگاه شمال در میان جنوب تفسیر و تحلیل می‌شود و جنوب، اخبار خود را هم از دیدگاه شمال منتشر می‌سازد. 3- مدل «مثلثی» است که در آن شمال در دو بخش شرق و غرب عمدتا به اخبار مناطق ژئوپولتیک مورد نظر خود پرداخته، در حالیکه سهم عمده اخبار خارجی در رسانه‌های جنوب متعلق به خبرهای شرق و غرب است. لذا تصویری که جریان خبری شمال از جنوب ارایه می‌دهد حاکی از ابدی نشان دادن خشونت و بی‌نظمی در جهان سوم است. در جریان خبری شمال به پیشرفتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جهان سوم توجهی نمی‌شود. 
در تحلیل مدل‌های ارائه شده جریان انحصاری اخبار می‌توان گفت هرچند امروز با شکل‌گیری فضای سایبر، کوچکترین اجتماعات مجازی توانسته‌اند به بیان نظرات و عقاید خود در بستر رسانه‌ای اینترنت بپردازند، اما با مشاهده تولیدات متعدد رسانه‌ای در فضای سایبر نیز متوجه می‌شویم این تولیدات نیز معطوف به اخبار برجسته‌شده از سوی رسانه‌های خبری انحصاری است. در واقع، تولیدکنندگان محتوا در اینترنت نیز از آنجا که دسترسی خاصی به منابع خبری و هزینه‌های تولید خبر و گزارش ندارند، تنها به بازنشر روایت‌های خبری رسانه‌های انحصاری می‌پردازند. آمار انتشار موضوعات خبری مورد نظر رسانه‌های غربی در موتورهای جستجوی اینترنتی مؤید این مطلب است. در واقع می‌توان گفت فضای سایبر در تشدید «برجسته‌سازی»  اخبار مورد نظر به رسانه‌های غربی کمک شایانی می‌کند. برجسته‌سازی یکی از مهمترین فعالیتهای بارز رسانه‌ها در انتشار اخبار است که توجه بسیاری از محققان عرصه ارتباطات و رسانه‌ها را به خود جلب کرده است. نظریه برجسته‌سازی بیان می‌کند شاید مطبوعات و رسانه‌ها در اغلب اوقات، موفق نشوند به اشخاص بگویند «چگونه» فکر کنند، اما با تأثير فوق‌العاده‌ای که بر آنها دارند می‌توانند بگویند «به چه چیز» باید فکر کنند.  «ایدئولوژی رسانه‌ها» یکی از مهمترین عناصر در فرایند برجسته‌سازی اخبار است  که تقریبأ نمی‌توان آن را کتمان کرد؛ هرچند بسیاری از رسانه‌ها با ژستی بی‌طرفانه سخن از «ایدئولوژی‌زدایی» مي‌گويند. این مقاله نیز درصدد نشان دادن این مسئله است که باورهای ایدئولوژیک رسانه‌های غربی علی رغم ادعاهای مکرر، یکی از مهمترین عناصر برجسته‌سازی و روایت اخبار است. از سوی دیگر می‌توان گفت شناخت «فرایند برجسته‌سازی» در تحلیل روایت اخبار، نقش مهمی ایفا می‌کند. فرایندی که گلاديس انگل لنگ و كورت لنگ آن را در 6 مرحله تقسیم کرده‌اند:
1- اهمیت رویدادها؛ مطبوعات بعضي رويدادها يا فعاليت‌ها را پراهميت و آنها را بارز مي‌سازند.
2- پوشش متفاوت؛ موضوعات متفاوت براي جلب توجه، به نوع و ميزان پوشش متفاوتي نياز دارند.
3- موضوعات قالب‌دار؛ رويدادها و فعاليت‌هاي مورد توجه بايد قالب‌دار باشند يا بايد حوزه‌اي از معاني به آنها داد به طوري كه قابل فهم شوند.
4- زبان؛ زبان مورد استفاده رسانه‌ها مي‌تواند بر درك اهميت موضوع اثر بگذارد. مثلا چرخش از اشاره اوليه «كار غيراخلاقي» به واژه «افتضاح»، اهميت بيشتري به موضوع می‌دهد.
5- نمادهای ثانویه؛ رسانه‌ها، فعاليت يا رويدادهايي را كه مورد توجه عموم قرار گرفته‌اند به نمادهاي ثانويه وصل مي‌كنند كه موقعيت آنها در منظر سياسي به خوبي قابل تشخيص است.
6- اظهارات اشخاص؛ هنگامي كه اشخاص معروف و معتبر راجع به موضوعي صحبت مي‌كنند، فرايند برجسته‌سازي شتاب پيدا مي‌كند. 
همانطور که در قسمت‌هاي بعدي مقاله در «الگوی لبوف در تحلیل روایت» نیز مشاهده خواهیم کرد، فرایند برجسته‌سازی خصوصاً در عنصر «درآمد» و «جهت‌دهی» الگوی روایی لبوف نقشی اساسی ایفا می‌کند.  به طوری که می‌توان در تحلیل روایی اخبار از فرایندهای برجسته‌سازی بهره جست (رجوع شود به بخش تحلیل روایت در الگوی لبوف).

روش‌شناسی؛ شیوه تحلیل روایت در اخبار
گفتيم که فرایند تولید و انتشار اخبار در رسانه‌های غربی از ساز و کارهای خاصی برخوردار است که در برجسته‌سازی و روایت خاص اخبار از نگاه این رسانه‌ها نهفته است. از این رو، مطالعه متون تولیدی این رسانه‌ها می‌تواند بهترین راه برای شناخت و نمایش فرایندهای انحصاری جریان خبر در این رسانه‌ها محسوب شود. 
در مطالعات فرهنگی و ارتباطی، «مطالعه متن» از اهمیت وافری برخوردار بوده است. در نتیجه، مطالعه متون ارتباطی در چند دهه اخیر مهمترین موضوع مطالعات این رشته بوده است. شروع این روش‌های مطالعاتی متون ارتباطی را می‌توان از روش‌های کمی «تحلیل محتوا» و سپس تحلیل کیفی محتوا دانست و در ادامه روش کیفی، ما شاهد روش‌هايی همچون تحلیل گفتمان، تحلیل معنا و تحلیل روایت با رویکردهای زبان‌شناسی، نشانه‌شناسی و مطالعات ادبی هستیم. به طوریکه بسیاری از صاحبنظران عرصه روش‌شناسی، از تحلیل گفتمان، معنا و روایت به عنوان تکامل روش‌های کیفی تحلیل محتوا یاد می‌کنند. 
اولین بار تحلیل محتوا، برای بررسی اخبار و گزارش رسانه‌های مکتوب همچون روزنامه و برای تحلیل پیام‌های سیاسی مورد استفاده قرار گرفت.  اما در سالهای اخیر، استفاده از روش‌های کیفی از اقبال قابل توجهی در میان پژوهشگران برخوردار بوده است. زیرا روش‌های کمی تحلیل محتوا تأكيد فراوانی بر «توصیف آماری» پیام‌های رسانه‌ای دارد و مانند دیگر روش‌های پوزیتویستی در علوم اجتماعی، همچون «پیمایش»، از قواعد و آمار ریاضی پیروی می‌کند.  این مسئله موجب شده است زمان انجام تحقیقات طولانی گردد. ضمن اینکه نتایج بدست آمده از روش‌های کمی، تنها آماری از پیام‌ها ارائه می‌کند و نقش تحلیل در این زمینه دچار تضعیف می‌گردد. از سوی دیگر، استفاده از پژوهش‌های کیفی در مطالعات موردی، روشی معقول به نظر می‌رسد که می‌تواند محقق را در تحلیل موردی متن مورد مطالعه یاری رسانده و گرفتار محدودیت‌های متعدد روش‌های کمی نسازد. از آنجا که این پژوهش نیز قصد مطالعه موردی یک «موضوع خبری» در یک «رسانه خاص» را دارد، بنابراین استفاده از روش‌های کیفی تحلیل متون مورد توجه قرار گرفته است. زیرا روش‌های کمی همچون تحلیل محتوا می‌تواند تنها به شمارش موضوعات «فرهنگی» یا «خبری» بپردازد.  از طرف دیگر، ساختار روایی اخبار و گزارش‌ها ما را به این نتیجه می‌رساند که برداشت هر رسانه‌ای از هر واقعیتی بر اساس سیاستها و ساختارهای روایی خاص آن رسانه است. همانطور که بژه نیز تأكيد می‌کند «یک حکایت ممکن است چندین روایت داشته باشد. کسی که تجربه‌ای را زیسته است می‌تواند روایت تجربه شخصی‌اش را بازگو کند».  از این رو ما شاهد روایت‌های مختلفی از یک موضوع خبری در رسانه‌ها هستیم. مطالعه ساختار روایی داستان‌پردازی گزارش‌های خبری رسانه‌ها می‌تواند ما را در تحلیل مناسبات موجود در قدرت و مالکیت رسانه‌ها در جهان یاری رساند.
«در تحلیل روایت، تمام یک متن موضوع تحلیل است و بر روی ساختار داستان یا روایت تمرکز می‌شود»  و هر پدیده پیرامونی بشر به نوعی از روایت بهره جسته است. در واقع می‌توان گفت «روایت، تنها به آثار تخیلی و هنری محدود نمی‌‌گردد. رسانه‌های خبری نیز به روایت می‌پردازند و ساختار اخبار بر محور داستان‌ها و عناصر داستانی و اجرای نمایش است... روایت، از محصولات رسانه‌‌ها محسوب می‌شود... ضمن اینکه ما جهان را از طریق روایت‌ کردن آن تفسیر می‌کنیم. روایت، ایدئولوژی یک فرهنگ را نیز منتقل می‌کند و یکی از ابزارهای ترویج و تکثیر ارزشها و ایده‌آل‌ها به صورت فرهنگی است. به‌همین دلیل، از تحلیل روایت، غالباً برای کشف مقصود ایدئولوژیک یک اثر یا متن استفاده می‌شود».  از این روست که تحلیل روایت اخبار یک رسانه، محملی برای ساز و کار تولید فرهنگی و ایدئولوژیک مالکان آن رسانه محسوب می‌شود. هرچند در این روایت، عوامل دیگری مانند نوع نگاه خبرنگاران و تحریریه و یا خود واقعیت نیز مؤثر مي‌باشد، اما آنچه مجال انتشار وسیع و گسترده می‌یابد، ایدئولوژی حاکم بر رسانه متبوع خبرنگار است. هرچه یک روایت خاص از یک واقعیت در رسانه‌ها گسترده‌تر باشد، نمایش انحصار رسانه‌ای موجود بارزتر است. هرچند این روایت خاص در «جزئیات عناصر داستانی» متفاوت باشد، اما از ساختار روایی یکسانی برخوردار است و یک ایدئولوژی خاص در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهد.

تحلیل روایت در الگوی لبوف
ویلیام لبوف، زبان‌شناس ساختارگرا از همنشینی شش عنصر اصلی در ساختار کلی روایت‌ها سخن می‌گوید و با استفاده از آنها به تحلیل می‌پردازد.  همه روایت‌ها، لزوما همه این عناصر را ندارند؛ اما این ساختار در بیشتر روایت‌ها قابل مشاهده است. وی معتقد است ابتدا روایت با «درآمد»  آغاز می‌شود که خبر از وقوع اتفاق خاصی می‌دهد. «درآمد شروع یک داستان را خبر می‌دهد»؛  در واقع درآمد، گذشته از آنکه آغاز داستان را نهیب می‌زند، نوع آن را نیز مشخص می‌کند و همچنین نوع منطق روایت را در دل خود دارد؛ حال اگر بین این منطق و روایتی که خواهد آمد، همسازی و همگونی نباشد، تناقضی روی خواهد داد که مخاطب را سردرگم خواهد کرد.  پترسون نیز تأكيد می‌کند «این گزینه بستگی به زمینه یا فرامتنی دارد که داستان در آن رخ داده است»؛  و شاید روایت‌گر به روایت آن نپردازد.
اما لبوف، پنج عنصر دیگر ساختار کلی روایت‌ها را که بر این اساس هم به تحلیل می‌پردازد، شامل موارد «جهت‌دهی» ، «پیچیده کردن» ، «ارزیابی» ، «گره‌گشایی»  و «کودا» یا بند نهایی  می‌داند. 
در «جهت‌دهی»، کارکردهای ارجاعی روایت بررسی می‌شود. در واقع، چهار کارکرد «فرد»، «زمان»، «مکان» و «موقعیت‌های رفتاری»، کارکردهای جهت دهنده در ساختار روایی متون محسوب می‌شوند. لبوف تأكيد می‌کند «جهت‌دهی اغلب بوسیله جملات و عبارات داخل بندهای روایت انجام می‌شود».  او معتقد است «همه روایت‌ها جهت‌دهنده ندارند و همه جهت‌دهنده‌ها هم این چهار کارکرد را ندارند».  با اين حال عنصر جهت‌دهی، نقش «آشنایی» مخاطب با فضای روایت را ایفا کرده و اطلاعاتی در اختیار وی قرار می‌دهد تا بتواند موقعیت داستان، زمان، مکان و شخصیت‌های درگیر در ماجرا را در ذهن خود متصور شود.
عنصر «پیچیده کردن» و یا به عبارتی «گره‌افکنی» عنصر اصلی بوجود آورنده و ادامه‌دهنده روایت است. گره افکنی، معمولاً به شکلی ناگهانی در داستان ظاهر مي‌شود و مخاطب را برای دانستن تأثير آن اتفاق، حریص می‌کند. عموماً نیز به کشمکش یا تعارض منجر می‌گردد؛ این تعارض ذهنی، جسمی، اخلاقی و عاطفی است. بدون پیچیده ‌کردن، راهی برای پرداخت داستان وجود ندارد.  لبوف تأكيد می‌کند مفهوم «توالی» نقش مهمی در عنصر پیچیده ‌کردن دارد. زیرا «رشته بلندی از رویدادها از چند چرخه روایت‌های ساده و تعداد زیادی روایت پیچیده‌کننده تشکیل شده است». 
اما عنصر «ارزیابی» در روایت، مهمترین عنصر یک روایت است. چون یک روایت بدون عنصر ارزیابی، روایتی ناقص، غیرقابل فهم و مبهم است. زیرا روایت در پاسخ به یک «نیاز مخاطب» شمایل می‌گیرد. در واقع، «روایت‌ها معمولاً در پاسخ به برخی محرک‌های بیرونی و برای بیان برخی علاقه‌مندی‌های شخصی ادا می‌شوند».  به عبارت دیگر، ارزیابی به این نکته می‌پردازد که چرا یک واقعه به روایت تبدیل شده و چرا برای مخاطب دارای اهمیت است. طبیعی است اگر مسئله برای مخاطب اهمیتی نداشته باشد، از کنار آن گذر خواهد کرد. در این صورت است که می‌توان گفت عنصر ارزیابی در روایت با آنچه در روزنامه‌نگاری «ارزش‌های خبری» خوانده می‌شود، مطابقت دارد. ارزش‌های خبری شامل «دربرگیری» ، «شهرت» ، «برخورد، اختلاف و درگيري» ، «استثنا و شگفتي» ، «بزرگي و فراواني تعداد و مقدار» ، «مجاورت»  و «تازگی»  است.  در واقع اخباری که دارای ارزش خبری نباشد، منتشر نخواهد شد. می‌توان گفت عنصر ارزیابی در روایت اخبار را می‌توان با توجه به ارزش‌های خبری سنجید. ارزش‌هایی که در بعضی مواقع، توسط رسانه‌ها و به دلیل برجسته‌سازی برای مخاطبان ایجاد شده است.
«گره‌گشایی»  یک روایت نیز «آن بخش از توالی روایت است که پس از ارزیابی می‌آید»  و پیچیدگی‌هایی که پیش از این در روایت بوجود آمده است، رمزگشایی می‌گردد. در واقع مخاطب خواهد دریافت که در پایان نهایی روایت با چه نتیجه‌ای روبرو خواهد شد. گره‌گشایی در عناصر روایت از نظرگاه لبوف را می‌توان با کمی اغماض متناظر مفهوم «رمزگشایی» از «استوارت هال» نیز دانست. هال در نظریه خود با عنوان «رمزگذاری و رمزگشایی» بیان می‌کند متون فرهنگی هنگامی برای مخاطبان معنا مي‌دهند که توسط مخاطبان رمزگشایی شوند. هرچند این رمزگشایی و استخراج معنا، ضرورتاً با معنای موردنظر تولیدکننده یکسان نباشد.  در این صورت می‌توان عنصری که لبوف از آن به عنوان «پیچیده‌ کردن» سخن رانده است را متناظر مفهوم «رمزگذاری» نظریه هال دانست.
در پایان نیز لبوف از عنصری با عنوان «کودا» یا «بند نهایی» سخن می‌گوید که خبر از پایان داستان می‌دهد. البته لبوف تأكيد می‌کند لزوما همه روایت‌ها با این عنصر به پایان نمی‌رسند و بعضی با گره‌گشایی خاتمه یافته تلقی می‌شوند. اما آنچه بند نهایی را از گره‌گشایی متمایز می‌سازد، عنصر «زمان» است. در حقیقت، روایت‌ها لزوماً بر زمان حال منطبق نیستند و شاید با گره‌گشایی در مورد زمان گذشته پایان یابند. اما کودا «یک ابزار کارکردی برای بازگرداندن نگاه کلامی به زمان حال است»  و در روایت‌های خبری می‌توان آن را نوعی هشدار نویسنده خبر و رسانه متبوعش به مخاطب دانست. با کمی تأمل در بند نهایی روایت که در ارتباط با زمان حال مطرح می‌شود، می‌توان از گرایش‌های یک رسانه در تولید و انتشار اخبار نیز مطلع شد. زیرا اگر رسانه از عهده ایجاد روایتی باورپذیر برای مخاطبان خود برآمده باشد، از بند نهایی روایت خود نیز برای تأكيد بر آنچه منتشر ساخته، بهره خواهد جست. هرچند بهره نجستن از بند نهایی در ارائه روایت، باعث نمایش بی‌طرفی در مقابل دیدگان مخاطبان است. در این صورت روایت خبر باید به گونه‌ای صورت پذیرد که بند نهایی در میان عناصر دیگر روایت تکرار و بر آن تأكيد گردد. از این روست که محقق در پژوهش‌های روایی باید تمام تلاش خود را معطوف به بازشناسی تکنیک‌های یک روایت گرداند و محو داستان نگردد. بنابراین باید مدام روایت را قطع کرده و به تحلیل پرداخت. زیرا یک روایت خوب همواره از مکانیسم‌های نهان بهره می‌جوید تا از تأثيرگذاری بیشتری برخوردار گردد.

تحلیل روایت یک داستان خبری؛ مطالعه موردی در بی بی سی فارسی
بی‌شک، هزاران ساعت تصویر و صوت و میلیونها صفحه اینترنتی در ماه‌های اخیر در رسانه‌های غربی به موضوع ایران اختصاص داشته است که موضوعات متعددی را نیز در برمی‌گیرد. این موضوعات، از موارد پیش ‌افتاده تا موضوعات اعتقادی و ایدئولوژیک را شامل می‌شود. اما آنچه باعث می‌شود تولید و انتشار این محتوای عظیم مورد توجه قرار گیرد، گرایشی است که این رسانه‌ها در برجسته‌سازی و روایت اخبار ایران به کار می‌برند. همانطور که پیش از این در «مدل‌های جریان خبر» گفته شد؛ در جریان خبری شمال به پیشرفتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جهان به اصطلاح در حال توسعه توجهی نمی‌شود (رجوع شود به فرایند انحصاری برجسته سازی و انتشار در جریان اخبار) و تنها به برجسته‌سازی اخبار خاص و با روایتی تحقیرآمیز و سلطه‌گرانه پرداخته می‌شود. از این رو مشاهده می‌شود اخبار تولیدی رسانه‌های غربی در مورد ایران، روایت‌هایی تحریف‌آمیز از وقایع آن است. ضمن اینکه اگر حتی معیار را «ارزش‌های خبری» نیز قرار دهیم، بی‌اهمیت‌ترین خبرها با نگاه ایدئولوژیک این رسانه‌ها منتشر می‌گردد تا فضای خاص خبری علیه کشورهای مخالف نظام سلطه شکل گیرد.
اما در انتشار این اخبار تنها شهروندان نظام سلطه مخاطب قرار نمی‌گیرند. بلکه می‌توان گفت هدف از انتشار روایت‌های خاص از اخبار، شهروندان کشورهای هدف هستند. از این رو مشاهده می‌شود این رسانه‌ها گستره عظیمی از زبان‌های زنده دنیا را پوشش می‌دهند. ضمن اینکه بعضی کشورهای هدف مانند ایران، بیشتر مورد توجه این رسانه‌ها قرار دارند. از این رو هزینه‌های بیشتری برای بخش فارسی در نظر گرفته می‌شود. یکی از رسانه‌هایی که بیشترین فعالیت را در تولید محتوای فارسی داشته است، «بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا» و یا به عبارتی «بی بی سی» (قدیمی‌ترین و بزرگترین بنگاه پخش در سراسر جهان) است که با دو شبکه رادیویی و تلویزیونی و یک سایت به زبان فارسی، محتوای بسیاری را به این زبان منتشر می‌سازد. نکته قابل ذکر در این زمینه این است که بخش فارسی بی بی سی، به طور رسمی از حمایت‌های مالی وزارت خارجه انگلستان برخوردار است. در واقع، تولید محتوا به زبان‌های کشورهای هدف، در ادامه پروژه‌های سیاسی کشور انگلستان محسوب می‌شود.  ضمن اینکه بیشتر کارمندان آن را نیروهای مخالف نظام ايران تشکیل می‌دهند.
اولین محتوای فارسی بی بی سی توسط رادیوی آن در سال 1319 منتشر شده است.  سایت اینترنتی فارسی بي‌بي‌سي در سال 1379 و شبکه تلویزیونی فارسی آن در سال 1387  شروع به کار کرده است.  سایت اینترنتی فارسی بی بی سی شامل متن خبرهای رادیویی و تلویزیونی، به همراه گزیده‌ای از تصاویر تلویزیونی و فایل‌های صوتی است. از این رو منبع مناسبی برای بررسی کلی بخش فارسی در مجموعه رسانه‌های این بنگاه محسوب می‌شود.
یکی از سوژه‌های خبری مورد توجه بخش فارسی بی بی سی در ماه‌های اخیر «پرونده خانم میم»  است. فارغ از ارزش‌های خبری این سوژه، با کمی جستجو در خبرهای منتشره این سایت می‌توان دریافت سوژ‌ه‌هایی از این دست ذیل عناوینی همچون «حقوق بشر» بسیار مورد توجه سایت مذکور است. البته پرداختن به سوژه پرونده خانم میم، حرکت هماهنگی از سوی رسانه‌های همسو با بی بی سی محسوب می‌شود. به طوری که در مدتی کوتاه، میلیون‌ها گزارش در این باره منتشر شد. به طوری که با جستجوی فارسی نام سین.میم در ماشين جستجوگر گوگل، با رقم 518 هزار صفحه اینترنتی و با جستجوی نام کامل انگلیسی با رقم 4 میلیون و 400 هزار صفحه اینترنتی مواجه می‌شویم که این رقم برای این مدت کوتاه و با توجه به سوژه خبری، رقم قابل توجهی است و نشان از گسترش انحصاری این سوژه در میان سایت‌های اینترنتی دارد.
سایت فارسی بی بی سی نیز در بازه زمانی 15 تیر تا دوم مهر 1389 به انتشار 56 خبر و گزارش در این زمینه مبادرت کرده است. این پژوهش نیز با توجه به تحلیل موردی این موضوع خبری، به تحلیل روایی آن در سایت بی بی سی می‌پردازد و منبع استفاده شده در این تحلیل نیز متون منتشره از سوی سایت مذکور است.
نکته قابل ذکر درباره این پژوهش این است که در این مقاله سعی می‌گردد با تحلیلی کیفی به مسئله پرداخته شود. از این رو، تحلیل معطوف به عناصر روایی 56 خبر مذکور است و لزوما تمامی متون در این تحلیل مورد بررسی قرار نگرفته است.
همان‌طور که پیش از این نیز تأكيد شد (رجوع شود به بخش تحلیل روایت در الگوی لبوف) لبوف شش عنصر را در تحلیل روایت ذکر می‌کند. این مقاله نیز با استفاده از این الگو سعی دارد به تحلیل روایی پرونده خانم میم در سایت بی بی سی فارسی بپردازد.

تحلیل روایت داستان خبری پرونده خانم میم
1. درآمد روایت
با جستجوی سایت بی بی سی فارسی در می‌یابیم اولین خبری که این سایت در مورد «پرونده خانم میم» منتشر کرده است، به تاریخ پانزدهم تیرماه 1389 برمی‌گردد. در این روز، بی بی سی فارسی با خبری تحت عنوان «احضار سفیر ایران در نروژ در اعتراض به دو حکم اعدام»، بدون آنکه در تیتر از خانم میم سخنی به میان آورد، به خبری در مورد دو پرونده اعدام و یک پرونده در مورد متهمی امنیتی می‌پردازد. در اثنای این خبر، در یک پاراگراف کوتاه تأكيد می‌شود وزارت خارجه نروژ از پرونده زنی هم سخن به میان آورده است که به علت جرایم ارتکابی به سنگسار محکوم شده است. در حالی که از ارتکاب قتل توسط این زن سخنی گفته نشده است. ضمن اینکه در این پاراگراف تأكيد می‌شود وی قبلا سنگسار شده و با حالت بی‌طرفانه عنوان می‌گردد چرا برای یک جرم، دو بار مجازات در نظر گرفته شده است! 
این سایت در همین روز (15تیر)، بار دیگر در خبری با عنوان «اعدام چهار نفر در اصفهان به جرم قاچاق» به بهانه آنکه «ایران به خاطر آمار بالای اعدام‌ها مورد انتقاد قرار دارد» به پرونده خانم میم می‌پردازد.
در واقع، بی بی سی با اشاره به پرونده میم در دو خبر، به «درآمد روایت» خود پرداخته است و به مخاطبان خود تأكيد می‌کند واقعه در حال رخ دادن است و به آن باید توجه کرد. البته نکته قابل ذکر دیگري نيز در مورد این دو خبر وجود دارد و آن عناصر دیگر روایی در ساختار گزارشی اخبار بی بی سی است. زیرا این بنگاه، هرگز در خبرهای خود تنها به اصل واقعه اشاره نمی‌کند. بلکه سعی می‌کند با ذکر «پیشینه خبری»، گزارشی داستان‌گونه از واقعه منتشر سازد. در این دو خبر نیز مخاطب با انبوهی از اطلاعات از «نقض حقوق بشر در ایران» روبروست که نقش «جهت‌دهی» و «پیچیده ‌کردن» روایت خبری جدید را بر عهده دارد.

2. جهت‌دهی
جهت دهی در روایت، نقش آشنایی مخاطب با موضوع خبری را دارد و به موقعیت داستان، زمان، مکان و شخصیت‌های درگیر در ماجرا پرداخته می‌شود. در این صورت است که مخاطب، اطلاعات زمینه‌ای مناسبی پیرامون داستان خبری دریافت می‌کند تا نسبت به روایت پیش رو بیگانه نباشد. در یک روایت خبری، موضوعات مشابه با داستان می‌تواند نقش جهت‌دهی را به خوبی ایفا کند. با مطالعه متون داستان خبری مورد مطالعه نیز می‌توان موارد ذیل را مشاهده کرد:
2-1. تأكيد بر عدم رعایت حقوق بشر در ایران: تقریبأ در تمامی خبرها و گزارش‌های منتشره بر عدم رعایت حقوق بشر تأكيد شده است و مواردی همچون عدم رعایت حقوق «هم‌جنس‌گرایان» و «بهائیان» به عنوان شاهد مثال ذکر شده است.
2-2. بیان مجازات محکومان در سراسر کشور: خبر پرونده خانم میم در کنار مجازات محکومان به اعدام بیان شده است. در واقع بی بی سی در عمده اخبار مربوط به این پرونده، سخن از اجرای متعدد حکم اعدام در ایران می‌راند تا «موقعیت داستان» را برای مخاطبان به تصویر بکشد. تصویری که تنها به التهاب داستان اصلی کمک می‌کند. هرچند این خبرها در کمترین ارتباط با داستان باشند. به عنوان مثال در یکی از خبرهای مربوط به پرونده خانم میم، از چهار اعدام سخن گفته شده است که همگی مربوط به مجرمان مواد مخدر است. به پاراگراف‌های ذیل که در پایان یک خبر مربوط به خانم میم ذکر شده است، توجه کنید:
دادگستری اصفهان اعلام کرد که «خدابخش پ 35 ساله» و «بهروز ش 24 ساله» به جرم حمل 18 کیلوگرم کراک و 30 کیلوگرم تریاک به حکم شعبه پنجم دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به اعدام محکوم شده بودند.
«علی. ص 43 ساله» به جرم مباشرت در حمل 187 کیلوگرم تریاک برای دومین بار با رأی شعبه چهارم دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به اعدام محکوم شد.
محکوم چهارم «اسحاق ص 25 ساله» در نگهداری یک کیلو و 325 گرم کراک، 197 گرم هروئین و 250 گرم «سوخته» در شعبه دوم دادگاه انقلاب اصفهان حکم اعدام گرفته بود.» (بی‌بی‌سی فارسی؛ 15 تیر 89)
هرچند موارد ذکر شده ارتباط مستقیمی در داستان اصلی ندارد، اما فضای داستان را به خوبی برای مخاطب القا خواهد کرد.
2-3. بیان تحریف‌آمیز احکام اسلامی: فضای داستان باید به گونه‌ای ترسیم شود که مخاطبان از روایت تأثير بپذیرند. از این رو، راوی به ذکر تحریف‌آمیز بعضی از احکام اسلامی می‌پردازد تا حقانیت خویش را اثبات سازد. به عنوان نمونه در یکی از مصاحبه‌های پیرامون پرونده، مصاحبه‌شونده مدعی می‌شود:
احکامی هستند که مي‌توان آنها را تغيير داد. ما در اسلام برده‌داری هم داريم، اما الآن برده‌داری وجود ندارد. خيلی از موارد بوده که در گذشته وجود داشته، ولی الآن نيست. 
این در حالی است که در اسلام هرگز چنین چیزی وجود نداشته است و مسئله «غلام و کنیز» نیز در مورد کافرانی است که در جنگ با مسلمین به اسارت درآمده‌اند که آن هم احکام و شرایط خاص خود را داشته است و شباهتی با برده‌داری پیش از اسلام ندارد.
و یا در جای دیگری از قول «لوی» فیلسوف فرانسوی، «زنده سوزاندن افراد» را از احکام اسلام معرفی می‌کند: «اگر ما این انسان بی‌گناه را نجات دهیم، به نجات همه زنان دیگری که در دالان‌های مرگ منتظر هستند کمک خواهیم کرد، و انتقام کسانی را خواهیم گرفت که با سنگسار اعدام شده‌اند یا زنده سوزانده شده‌اند». 
البته در برابر این ادعای عجیب، بی بی سی در توضیح این نقل قول مدعی شده است «سوزاندن به طور رسمی در ایران انجام نمی‌شود». این توضیح تنها می‌تواند این معنا را داشته باشد که سوزاندن در ایران وجود دارد، اما به طور رسمی انجام نمي‌شود. این در حالی است که چنین سخنی در میان ایرانیان و مسلمانان تازگی دارد و پیش از این، هرگز چنین ادعایی مطرح نشده است. اما اضافه شدن این ادعا، جذابیت داستان را افزوده است و مخاطب با مسئله جدیدی مواجه می‌شود.
2-4. تحریک بر ضد مسلمانان و پیگیری پروژه اسلام‌هراسی: هرچند هدف اصلی در این پروژه خبری، ایران می‌باشد، اما با این حال سعی شده است اجرای احکام اسلامی در کشورهای مختلف اسلامی در راستای پروژه «اسلام‌هراسی» دنبال گردد:
«دیده‌بان حقوق بشر در بیانیه خود همچنین به اعدام کسانی که در زیر سن 18 سالگی در ایران مرتکب جرم شده‌اند اعتراض کرد: ایران پیشگام همه کشورهای جهان در اعدام متهمان نوجوان است. از ماه ژانویه 2005، تنها چهار کشور دیگر – عربستان سعودی، سودان، پاکستان و یمن – متهمان نوجوان را اعدام کردند.» 
این در حالی است که در صحت این ادعا تردید است و از سوی دیگر، کشوری همانند عربستان سعودی - که مداوماً تحت حمایت کشورهای غربی است - در این میان بی‌نصیب نمانده است.

3. پیچیده کردن
عنصر «پیچیده کردن» و یا به عبارتی «گره‌افکنی»؛ عنصر اصلی ادامه دهنده روایت است که مخاطب را در پیگیری داستان حریص می‌کند. بی‌شک، داستانی که از ساختاری ساده و معمولی برخوردار باشد، کمتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. در اخبار نیز، خبری ادامه‌دار خواهد بود که از پیچیدگی‌های داستانی نیز برخوردار باشد. در پرونده مذکور نیز ما شاهد مسائل مختلفی هستیم که داستان را جذاب‌تر می‌سازد. به عنوان مثال تشکیک در محتویات پرونده و گسترده شدن اتفاقات توانسته است مخاطب را در پیگیری داستان مصمم سازد.
3-1. تشکیک در اصل پرونده: پرونده خانم میم به علت ارتباط نامشروع و قتل همسر در دادگاه در حال بررسی است. این در صورتی است که در بیشتر خبرها و گزارش‌ها از «قتل» سخنی به میان نیامده است. با گذشت چند هفته از شروع پروژه خبری، از قتل همسر به عنوان ادعای مسئولین ایران سخن به میان می‌آید و اعترافات خانم میم را تحت فشار ارزیابی می‌کنند. در حالی که این ادعا با توجه به اینکه خانم میم شهروندی معمولی بوده و به عنوان مثال، جایگاه سیاسی و اجتماعی خاصی نداشته، کمی عجیب به نظر می‌رسد. ضمن اینکه در اصل وقوع قتل نیز شبهه‌هایی در گزارش‌ها مطرح می‌شود: «بر این اساس، خبر «فوت مشکوک» شوهر خانم س. م روز ۲۳ شهریور سال ۱۳۸۴ به اطلاع پلیس شهرستان اسکو در استان آذربایجان شرقی می‌رسد.» 
3-2. داستان وکیل فراری: با گذشت مدتی از شروع پروژه، وکیلی مدعی می‌شود وکالت پرونده خانم میم و تعداد زیادی افراد مشابه، برعهده وی بوده است و به علت فشار حکومت ایران به نروژ پناهنده می‌شود. این در حالی است که هم متهمه و هم مقامات قضایی ایران ادعای وی را در مورد وکالت این پرونده رد می‌کنند. اما وکیل فراری نقش مهمی در پیچیده کردن روایت دارد و مدعی می‌شود همسر و برادر همسر وی، برای تحت فشار قرار دادن وی جهت بازگشت به ایران بازداشت شده‌اند. اما مدتی بعد تمام خانواده وی در نروژ موفق به گرفتن پناهندگی سیاسی می‌شوند.  داستان وکیل فراری و خانواده‌اش که به نظر ساختگی می‌رسد و برای دریافت مزایای پناهندگی است، توانست چند هفته پروژه اصلی را داغ نگه دارد و ابهامات را افزایش دهد.
3-3. ادعای صدور حکم‌های جنجالی: یکی دیگر از مواردی که توانست اخبار چند هفته پروژه را تأمين کند، ادعایی است که از قول فرزند متهمه بیان می‌شود و آن هم صدور حکمی جدید به دلیل تخلفی جدید است. بی بی سی فارسی به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی می‌شود: «در پی انتشار عکسی بدون حجاب منتسب به س.م در یک نشریه بریتانیایی، قوه قضائیه جمهوری اسلامی او را به نود و نه ضربه شلاق محکوم کرد و اگرچه روزنامه بریتانیایی بعدا اعلام کرد که این عکس به زن دیگری تعلق داشته، حکم شلاق به اجرا گذاشته شده است.» 
البته بی‌بی‌سی فارسی، بلافاصله مدعی می‌شود این خبر از سوی منابع دیگر تأیید نشده است. شاید نوع ادعایی که در این خبر مطرح شده - با توجه به روند دادرسی در ایران و اینکه جرمی از سوی متهمه رخ نداده – باعث شده است این خبر کمی غیرعادی به نظر برسد. تا آنجا که بی بی سی فارسی آن را تأیید نمی‌کند. اما همین خبر تأیید نشده، چندین روز در صدر اخبار بی بی سی بوده و در خبرهای متعددی تکرار شده است تا برای مخاطبان باورپذیر شود.

4. ارزیابی
همانطور که پیش از این نیز گفته شد، ارزیابی به این نکته می‌پردازد که چرا یک واقعه به روایت تبدیل شده و چرا برای مخاطب دارای اهمیت است. مسئله‌ای که در روزنامه‌نگاری «ارزش‌های خبری» خوانده می‌شود. هرچه یک داستان، ارزش‌های خبری بیشتری را شامل شود، بی‌تردید مخاطبان آن هم افزایش خواهند یافت. از این رو است که راوی داستان خبری سعی می‌کند روایت خویش را به گونه‌ای تحریر کند که از نظر اقشار متعددی مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر باید گفت داستان‌های ادامه‌داری مانند پرونده خانم میم - که فارغ از داستان، اهداف سیاسی و فرهنگی بلندمدتی را در نظر دارد – به گونه‌ای روایت می‌شود که مخاطبان بیشتری را پیگیر و درگیر داستان کند.
4-1. تحریک حس عاطفی مخاطبان: در تمامی خبرهای منتشره در مورد پرونده خانم میم، یک جمله برای معرفی متهمه تکرار شده است: «سین.میم.الف، 43 ساله و مادر دو فرزند». این مسئله بدون استثنا در تمامی خبرها ذکر شده که متهمه نسبتا خانم جوانی است و از همه مهمتر، وی مادر دو فرزند است. به عبارت دقیق‌تر، این مسئله بارها در اخبار تأكيد شده و قطعاً این مسئله، ملکه ذهن مخاطبان خبر شده است. به نظر شما زنی که دو فرزند دارد، نمی‌تواند خلافی مرتکب شود؟ قطعاً این طور نیست. اما با تحریک حس عاطفی مخاطبان این مسئله القا خواهد شد که وی فردی خانواده‌دار است و هرگز نمی‌تواند خلافی مرتکب گردد. ضمن اینکه در بسیاری از گزارش‌ها، از فرزند خانم میم نیز نقل قول‌هایی مبنی بر کمک‌های بین‌المللی منتشر می‌شود: «برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که س. ق، فرزند خانم س. میم. الف، رسما از پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کلیسای کاتولیک، و دولت ایتالیا درخواست کرده است برای نجات جان مادرش از مرگ تلاش کنند.» 
در گزارش‌های دیگر همچنین تأكيد شده است فرزند متهمه، مادر خود را بی‌گناه می‌داند. در حالی که وی متهم به قتل شوهرش (پدر فرزند) است. می‌توان گفت با بیان استمداد فرزند متهمه، مخاطبان بار دیگر تحت‌تأثير مسائل عاطفی این داستان قرار خواهند گرفت. مسئله فرزندان خانم میم، به شکل‌های دیگری نیز مطرح شده است: «کمیته بین‌المللی علیه سنگسار پنجشنبه اعلام کرد: فرزندان س. م امروز نیز مانند هفته قبل موفق به دیدار مادرشان نشدند. مسئولین زندان به آنها اطلاع دادند که مادرشان ممنوع‌الملاقات شده است.» 
4-2. نظرات رسمی سیاستمداران، دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی: در ارزش‌های هفتگانه خبری، چهار ارزش «دربرگیری»، «شهرت»، «برخورد، اختلاف و درگيري» و «مجاورت»، مواردی هستند که در توجه مخاطبان به یک خبر، تأثير فوق‌العاده دارند. داستان خبری خانم میم هم از این قاعده مستثنی نبوده است. به طوری که حجم عظیمی از محتوای تولید شده در ارتباط با اظهار نظرات سیاستمداران، دولت‌ها و نهادها بوده است. بارها شاهد تیترهایی همچون «نیکلا سارکوزی به کمپین توقف سنگسار پیوست»،  «نگرانی کلینتون از وضع س. م و چهار محکوم دیگر»  و «درخواست فرانسه برای افزایش فشار بر ایران در مورد حقوق بشر»  بوده‌ایم. هرچند این اظهارنظرها به چند کشور خاص و نهادهای بین‌المللی زیرنظر آنان محدود می‌شود، اما از آنجا که نفوذ رسانه‌ای این کشورها زیاد است، بازتاب گسترده‌ای یافته است. نمونه‌های دیگر:
«اتحادیه اروپايي هفته گذشته با صدور قطعنامه‌ای رسمأ از ایران خواست حکم سنگسار خانم س.م را لغو کند. فرانسه و ایتالیا نیز خواستار گفت و گو درباره پرونده خانم س.م با مقام‌های ایرانی شده‌اند؛ درخواستی که از سوی ایران رد شده است.» 
«تاکنون سه رئیس جمهور سابق فرانسه از جمله ژاک شیراک، طومار «سنگسار خانم س.م را متوقف کنید» را امضاء کرده‌اند.» 
« برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، گفته است که نجات س.م یک مسئله شخصی برای او و یک موضوع ملی برای فرانسه است و به این منظور اگر لازم باشد به تهران سفر خواهد کرد.» 
«فرناندو لومباردی، سخنگوی واتیکان روز یکشنبه طی بیانیه‌اي گفت کلیسای کاتولیک این ماجرا را با دقت و تعهد دنبال می‌کند. پیش از این، واتیکان گفته بود که ممکن است از طریق کانال‌های دیپلماتیک از ایران بخواهد اعدام س.م که محکوم به سنگسار شده است را متوقف کند.» 
4-3. تجمعات و مواضع تشکل‌های مدنی: یکی از راه‌های ایجاد ارزیابی و اهمیت روایت برای مخاطبان، نشان دادن همراهی عموم است؛ آنچه می‌تواند متضمن ارزش خبری «دربرگیری» نیز باشد. در واقع، روایت با ذکر نمونه‌هایی هرچند کوچک از همراهی عده‌ای با موضوع داستان، به مخاطبان تأكيد می‌کند همانطور که این مسئله برای دیگران دارای «اهمیت» است، برای شما نیز مهم خواهد بود. به عنوان مثال در خبری با عنوان «تظاهرات در فرانسه در حمایت از زن محکوم به سنگسار در ایران»  از تجمعی هزار نفره در حمایت از خانم میم سخن گفته می‌شود که بعضی از چهره‌های هنری و ادبي در آن شرکت کرده‌اند. و یا در خبری ذکر می‌شود: «حاضران در تجمع در برابر سفارت ایران همچنین با در دست داشتن پوسترهایی از خانم س.م شعارهایی سردادند مبنی بر اینکه "ما همه س.م هستیم".» 
4-4. استفاده از چهره‌های فرهنگ، هنر و ادبیات: ارزش خبری «شهرت» از توجه شایانی در میان مخاطبان برخوردار است و خصوصاً چهره‌های هنری از اهمیت زیادی برای مخاطبان فرهنگ توده‌ای و مردم‌پسند برخوردار هستند. در روایت داستان خانم میم نیز از قدرت رسانه‌ای این قشر استفاده‌های زیادی شده است. به طوری که به حمایت بعضی از این چهره‌ها بارها در میان خبرهای مربوط اشاره شده است. به عنوان نمونه، مي‌توان به خبری با تیتر «حمایت میلان کوندرا و باب گلداف از س.م» اشاره کرد:
در نامه‌اي که دوشنبه در روزنامه فرانسوی لیبراسیون خطاب به رهبران جهان چاپ شده آمده است: برای جلوگیری از این اعدام که ناظران آن را قریب‌الوقوع می‌دانند، دخالت فوری لازم است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، این نامه با تلاش برنارد آنری لوی، فیلسوف فرانسوی، تنظیم شده و از جمله توسط میلان کوندرا نویسنده چک، باب گلداف ستاره پاپ و مبارز ضدفقر، ژولیت بینوش هنرپیشه فرانسوی و میا فارو هنرپیشه آمریکایی امضا شده است. وول سویینکا و جودی ویلیامز برندگان جایزه نوبل هم از امضا کنندگان آن هستند. 

5. گره‌گشایی
اما چه چیزی باعث شده است این حجم انبوه اطلاعات و اقدامات در مورد این داستان تولید و این مسئله این گونه روایت شود؟ پاسخ را می‌توان در عنصر گره‌گشایی روایت خبری خانم میم دریافت؛ مسئله‌ای که در میان گزارشها و خبرها بارها تکرار شد و به نظر می‌رسد داستان را فراتر از پرونده خانم میم قرار می‌دهد. در گره‌گشایی مخاطب خواهد دریافت در پایان نهایی روایت به دنبال چه نتیجه‌ای است.
5-1. افزایش فشارهای بین‌المللی: همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، داستان به طریقی بیان می‌شود که تمامی نهادهای مدنی بین‌المللی در مقابل ایران قرار گیرند. هرچند بسیاری از این نهادها کاملأ در اختیار قدرت‌های سلطه‌اند.
5-2. بهانه برای ادامه تحریم‌های اقتصادی: شاید عجیب به نظر برسد. اما در متن بعضی از خبرهای مربوط به موضوع مورد تحلیل، مستقیمأ ایران مورد تهدید ادامه تحریم‌های اقتصادی قرار گرفته است و یا در جایی دیگر با ذکر مخالفت‌های ایتالیا در زمینه پرونده خانم میم، به مسائل اقتصادی دو کشور پرداخته شده است. این در حالی است که اساسأ این دو مسئله در کمترین ارتباط با یکدیگر قرار دارند:
«گزارشی منتشر شده است مبنی بر اینکه برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، از اعضای اتحادیه اروپايي خواسته است برای نجات س.م، به طور هماهنگ اقدام و در صورت لزوم از اهرم وضع تحریم‌های جدید علیه ایران استفاده کنند.» 
«در ایتالیا، جیانی آلمانو، شهردار رم از جمله منتقدان این حکم است. در رم در برابر ساختمان سفارت ایران، تجمع‌هایی در اعتراض به حکم سنگسار برپا شده است. ایتالیا یکی از اصلی ترین شرکای تجاری ایران در میان کشورهای اتحادیه اروپايي به شمار می‌رود.» 
5-3. تحت‌تأثير قرار دادن روابط ایران با دیگر کشورها: درست در زمانی که ایران در توافق با برزیل و ترکیه بر سر پرونده هسته‌ای به موفقیت‌هایی نائل شد، کشورهای غربی سعی کردند با هر ابزاری به کارشکنی در این زمینه بپردازند. بنابراین پرونده خانم میم به سیاست خارجی ایران نیز کشیده شد و خصوصاً سعی شد پای برزیل به «اعطای پناهندگی به خانم میم» باز شود. تا آنجا که از همراهی دولت کنونی برزیل با ایران، در تبلیغات انتخاباتی حزب مخالف و طرفدار غرب در این کشور به عنوان اهرمی برای فشار استفاده شد و در خبرهای مربوط به س.م شاهد چنین اظهاراتی نیز بوده‌ایم:
خوزه سرا، نامزد انتخاباتی مخالف حزب کارگر و از اعضای حزب سوسیال دموکرات برزیل، در مناظرات انتخاباتی دو هفته پیش خود موضوع ایران را مطرح کرد و گفت حاکمیت ایران زنان را سنگسار مي‌کند، خبرنگاران را دستگیر مي‌کند و مخالفان را تنها به دلیل اینکه طور دیگری فکر مي‌کنند، اعدام مي‌کند. در دولت من این اقدامات مردود خواهد بود. 
در جریان مبارزات انتخاباتی، برخی نامزدهای مخالف دولت برزیل، حکومت ایران را به خاطر آنچه که نادیده گرفتن حقوق بشر، سرکوب مخالفان، دگراندیشان و منتقدان و اجرای احکامی مانند سنگسار خوانده شده، هدف انتقاد شدید قرار داده و با برشمردن هزینه روابط با حکومت ایران برای اعتبار جهانی برزیل، گفته‌اند در صورت پیروزی در انتخابات، سیاست کشور خود نسبت به جمهوری اسلامی را تغییر خواهند داد. 
5-4. تلاش در جهت القای انزوای بین‌المللی و اخلال در پرونده هسته‌ای: این مسئله نیز بارها به عنوان نتایج اعتراضات به پرونده خانم میم ذکر شده است. به طوری که مخاطبین در مقابل حرکت‌های انحصارطلبانه کشورهای غربی در مقابل اقدامات قانونی ایران در زمینه انرژی هسته‌ای اقناع شوند: «خبرگزاری فرانسه بخشی از این نامه را چنین نقل کرده است: «اتحادیه اروپايي می‌بایست به مقامات ایران یادآوری کند که رویکرد انزواطلبانه و بسته آنها، نظیر آنچه در زمینه برنامه‌های هسته‌اي این کشور روی داد، دارای هزینه‌هایی است که تنها با نشان دادن رفتار مسئولانه در زمینه رعایت موازین بین‌المللی حقوق بشر می‌توان از آن اجتناب کرد.» 

6. کودا یا بند نهایی
کودا یا بند نهایی، بازگشت داستان به زمان حال است و نوعی هشدار محسوب می‌شود که به اعتقاد لبوف، کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد و داستان با گره‌گشایی ختم می‌شود. اما در مورد داستان‌های خبری مانند پرونده خانم میم می‌توان گفت این هشدار را می‌توان در لایه پنهانی داستان دید. بدین معنی که گره‌گشایی در این داستان خبری، نهایت داستان نیست. زیرا پایانی را در مسئله تقابل ایران و غرب، حتی برای مخاطبان نمی‌توان متصور شد. اما کودای این داستان را می‌توان در این جمله خلاصه کرد که «اگر ایران به همکاری با کشورهای غربی پرداخته و منافع و نظر آنان را تأمين گرداند، احتمالاً هرگز چنین روایت‌هایی شكل نخواهد گرفت».

نتیجه‌گیری؛ به سوی طراحی ساختارهای تقابل رسانه‌ای
داستان خانم میم اولین روایت خاص از اخبار ایران نیست و قطعاً آخرین آنها نیز نخواهد بود. اما آنچه در این زمینه اهمیت دارد، نوع برخورد با این گونه پروژه‌‌های داستانی است. این مقاله نیز سعی کرد با تحلیل روایت یک داستان خبری نشان دهد چگونه یک واقعه خبری، برجسته‌سازی و با روایتی خاص منتشر می‌شود. در واقع می‌توان گفت رسانه‌ها با تحریف، جابجایی و وارد کردن عناصر خارجی در یک داستان، آنگونه به روایت خویشتن از واقعیت می‌پردازند که منافع قدرت‌ها و تأمين‌کنندگان مالی‌شان تأمين گردد. شناخت و تحلیل جزئیات روایی یک داستان خبری می‌تواند در ارائه یک ساختار مناسب برای مقابله و ایجاد ابهام در روایت دیگران از واقعیت کمک شایانی کند.
تجربه این پژوهش کوتاه و تجربه‌های دیگر نگارنده نشان می‌دهد در تقابل‌های رسانه‌ای، روایت طرفی پیروز ماجراست که هم شناخت مناسبی از شیوه کلی روایی رسانه مهاجم داشته باشد و هم با تحلیل مرحله به مرحله انتشار یک روایت، ساختار مناسبی را برای تقابل با آن تدوین کند. در این صورت است که روایت رسانه‌ای متخاصم در عناصر خود دچار تناقض می‌گردد و مخاطبان خویش را سردرگم کرده و یا از دست خواهد داد.
داستان خبری خانم میم، هرچند از سوی رسانه‌های بیگانه کلید خورد و رسانه‌های داخلی را در مقام پاسخ قرار داد، اما چنانچه سیاست مناسب و ساختاری برای مقابله با آن تدوین شود، هرگز راه به جایی نخواهد برد. همانطور که با پخش مناسب اعترافات و گزارش تلویزیون ایران در این زمینه، روایت بی بی سی از ماجرا کمی دچار اشکال شد. به طوری که تا چند هفته بعد از پخش آن گزارش، بی بی سی، خبرها و نقدهای متعددی را در مورد آن منتشر ساخت و در عکس‌العملی احساسی، حرکت تلویزیون ایران را «بی‌رحمانه» توصیف کرد. در صورتی که گزارش صدا و سیما تنها به اصل پرونده اشاره داشت. این مسئله موجب شد حداقل مخاطبان داخلی نسبت به این پرونده اطلاعات جامعی دریافت کنند و محو مضمون روایت بی بی سی در این زمینه نشوند. بنابراین می‌توان گفت حرکتی سنجیده در تقابل‌های رسانه‌ای، در کمترین نتیجه موجب خواهد شد روایت خصمانه دچار ضعف و ابهام برای مخاطبانش گردد. 

فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسي
- اسکلیر، لزلی (1381)، جامعه‌شناسی نظام جهانی، ترجمه علی هاشمی گیلانی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها.
- بژه، دیوید.ام (1388) تحلیل روایت و پیشاروایت؛ روش‌های روایی در تحقیقات اجتماعی، ترجمه حسن محدثی، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها.
- بشیر، حسن (1384) تحلیل گفتمان: دریچه‌اي برای کشف ناگفته‌ها، تهران، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع).
- رایف، دانیل و دیگران (1381) تحلیل پیام‌های رسانه‌ای، ترجمه مهدخت بروجردی علوی، تهران، سروش.
- رضاپور، آرش (1388) درباره روایت، سایت انسان شناسی و فرهنگ به آدرس: http://anthropology.ir/node/ 735، تاریخ مراجعه: 3 مهر 1389.
- سلیمانی، مجید (1388) «بازنمایی گفتمان‌های تجربه دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی»، پایان نامه کارشناسی ارشد با راهنمایی اعظم راودراد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
- سورین، ورنر و تانکارد، جیمز (1384) نظریه‌های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
- شکرخواه، یونس (1381) خبر، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها.
- لازار، ژودیت (1385) افکار عمومی، ترجمه مرتضي کتبی، تهران، نشر نی.
- لبوف، ویلیام و والتزکی، جاشوا (1387) «تحلیل روایت؛ نسخه‌های شفاهی از تجربه شخصی» در نظریه‌های ارتباطات، جلد سوم، ویراستار انگلیسی پل کوبلی، سرویراستار فارسی سعیدرضا عاملی، ترجمه احسان شاه قاسمی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی.
- مولانا، حمید (1384) ارتباطات جهانی در حال گذار؛ پایان چندگونگی؟، تهران، انتشارات سروش.
- هال، استوارت (1387) «رمزگذاری و رمزگشایی در تلویزیون» در نظریه‌های ارتباطات، جلد4، ویراستار انگلیسی پل کوبلی، سرویراستار فارسی سعیدرضا عاملی، ترجمه گودرز میرانی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی
- هرمن، ادوارد و چامسکی، نوام (1377) فیلترهای خبری، ترجمه تژا میرفخرایی، تهران، انتشارات مؤسسه ایران.

منابع لاتین
- Esterberg, K (2001) Qualitative Methods in Social Research, London, McGraw-Hill  Higher Education.
- Patterson, W (2008) "Narratives of events" in Doing narrative research, Edited by Molly Andrews & etc, London, Sage
- Stokes, J (2003) How to do Media and Cultural Studies, London, Sage

پا‌نوشت‌ها
۱ . هرمن و چامسكي، 1377.
۲ . شكرخواه، 1381.
۳ . اسكلير، 1381، ص 190.
۴ . مولانا، 1384، ص 115.
۵ . شكرخواه، 1381 و اسكلير، 1381.
۶ . Agenda setting.
۷ . لازار، 1385.
۸ . سورين و تانكارد، 1384.
۹ . سورين و تانكارد، 1384، ص 349-348.
۱۰ . لبوف و والتزكي، 1387.
۱۱ . بشير، 1384.
۱۲ . رايف، 1381.
۱۳ . سليماني، 1388.
۱۴ . Stokes, 2003.
۱۵ . بژه، 1388، ص 35.
۱۶ . Stokes, 2003, 68.
۱۷ . Stokes, 2003, 70.
۱۸ . لبوف و والتزكي، 1387.
۱۹ . Abstract.
۲۰ . Esterberg, 2001: 183.
۲۱ . رضاپور، 1388.
۲۲ . Patterson, 2008: 25.
۲۳ . Orientation.
۲۴ . Complication.
۲۵ . Evaluation.
۲۶ . Results.
۲۷ . Coda.
۲۸ . لبوف و والتزكي، 1387.
۲۹ . همان، ص 104.
۳۰ . همان، ص 103.
۳۱ . رضاپور، 1388.
۳۲ . لبوف و والتزكي، 1387، ص 104.
۳۳ . همان، ص 107.
۳۴ . Impact.
۳۵ . Fame / Prominence.
۳۶ . Conflict.
۳۷ . Oddity.
۳۸ . Magnitude.
۳۹ . Proximity.
۴۰ . Timeliness.
۴۱ . شكرخواه، 1381.
۴۲ . Results.
۴۳ . لبوف و والتزكي، 1387، ص 116.
۴۴ . هال، 1387.
۴۵ . لبوف و والتزكي، 1387، ص 116.
۴۶ . تاریخچه و همچنین متون اخبار در این مقاله از سایت بی بی سی فارسی به آدرس: www.bbc.co.uk/persian نقل شده است.
۴۷ . بیست و هشتم دسامبر ۱۹۴۰ میلادی ( ۸ دی ۱۳۱۹ هجری شمسی).
۴۸ . چهاردهم ژانویه ۲۰۰۹ میلادی ( ۲۵ دی ۱۳۸۷ هجری شمسی).
۴۹ . بخش فارسی بی بی سی در طول تاریخ معاصر ایران خدمات بسیار زیادی به سیاستهای دولت انگلیس انجام داده است که از آن موارد می‌توان به نقش این بنگاه در ورود متفقین و اشغال خاک ایران در سال 1320 و ساماندهی کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت مصدق اشاره کرد.
۵۰ . جهت رعایت حقوق افراد در پرونده‌های قضایی، این مقاله از «خانم س – میم – الف» با عنوان اختصاری خانم میم نام می‌برد. لازم به ذکر است نام کامل این خانم در تمامی خبرهای سایت بی بی سی فارسی ذکر شده است.
 ۵۱. این مقاله قصد ندارد از نگاه حقوقی به پرونده مربوط بپردازد و تنها به دنبال تحلیل روایت یک موضوع خبری در یک رسانه خاص است. از سوی دیگر تأكيد می‌گردد بسیاری از مطالبی که توسط رسانه بی بی سی منتشر گردیده برخلاف واقعیت موجود است. به عنوان مثال، اطلاعاتی که از جانب وزارت خارجه نروژ در احضار سفیر ایران توسط بی بی سی در اولین خبر مرتبط با موضوع خبری مورد تحلیل، منتشر شده، به دور از واقعیت پرونده خانم میم بوده است.
 ۵۲. بي‌بي‌سي فارسي، 29 مرداد 89.
 ۵۳. بي‌بي‌سي فارسي، 6 شهريور 89.
 ۵۴. بي‌بي‌سي فارسي، 15 تير 89.
 ۵۵. بي‌بي‌سي فارسي، 6 شهريور 89.
 ۵۶. رجوع به اخبار 12 شهريور 1389 در بي‌بي‌سي فارسي.
 ۵۷. بي‌بي‌سي فارسي، 14 شهريور 1389.
 ۵۸. بي‌بي‌سي فارسي، 16 شهريور 1389.
 ۵۹. بي‌بي‌سي فارسي، 11 شهريور 1389.
 ۶۰. 5 شهريور 1389.
 ۶۱. 20 مرداد 1389.
 ۶۲. 5 شهريور 89.
 ۶۳. بي‌بي‌سي فارسي، 21 شهريور 89.
 ۶۴. بي‌بي‌سي فارسي، 5 شهريور 89.
 ۶۵. بي‌بي‌سي فارسي، 16 شهريور 89.
 ۶۶. بي‌بي‌سي فارسي، 16 شهريور 89.
 ۶۷. 21 شهريور 89.
 ۶۸. بي‌بي‌سي فارسي، 12 شهريور 89.
 ۶۹. بي‌بي‌سي فارسي، 25 مرداد 89.
 ۷۰. بي‌بي‌سي فارسي، 5 شهريور 89.
 ۷۱. بي‌بي‌سي فارسي، 14 شهريور 89.
 ۷۲. بي‌بي‌سي فارسي، 23 مرداد 89.
 ۷۳. بي‌بي سي فارسي، 26 مرداد 89.
 ۷۴. بي‌بي سي فارسي، 5 شهريور 89.