كودتای آمریكائی انگلیسی 28 مرداد 1332
کودتای بیست و هشت مرداد که با طراحی انگلستان و آمریکا و اجرای مشترک آن دو به انجام رسید، پایان غمانگیزی بر نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دوره جدیدی از دیکتاتوری و استبداد بوده است.
تصور حزب توده و روسها، گسترش نفوذ آنها در ایران بود. اما تصور دکتر مصدق، استفاده از آنان در مسیر اهداف خود بود این گروه انگلیسی که در بین مردم به «توده نفتی» مشهور بودند، با تبلیغات علیه مذهب و روحانیت و معتقدات دینی، این باور را در میان مردم ایجاد میکردند که دولت مصدق دولتی ضد مذهبی و زمینهساز نفوذ کمونیستهاست.
با پیروزی نهضت ملی در جریان قیام سیام تیر 1331 و روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق، نهضت، به اوج اقتدار خود رسید، خصوصاً آن که در همان اولین روز، پیروزی دیگری برای آن رقم زده شد؛ دادگاه لاهه در همان شب، به نفع مردم ایران رای صادر نمود. مجلس شورای ملی نیز روز سیام تیر را به عنوان روز قیام مقدس ملی اعلام نمود و قوام السلطنه را به دلیل کشتار مردم و قیام مسلحانه علیه ملت ایران، مفسد فیالارض شناخت و کلیه اموال او را مشمول مصادره دانست.
رئیس مجلس، سیدحسن امامی، که از فراماسونهای برجسته و از طرفداران دربار و شاه بود، کنار رفت و آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی به ریاست مجلس انتخاب شد. در مجلس هم کمیسیونی برای تعقیب مسببین حوادث و کشتار سیام تیر تشکیل گردید. اما در عین حال، دکتر مصدق، سرلشکر احمد وثوق، فرمانده ژاندارمری زمان قوم السلطنه را که در جریان قیام، دست به کشتار مردم زده بود، به عنوان کفیل وزارت دفاع منصوب کرد.
دكتر مصدق، قدرت بلا منازع
به دنبال تضعیف دربار و نمایندگان مجلس طرفدار شاه، و تقویت قدرت دکتر مصدق مجلس شورای ملی، طی مصوبهای دیگر بنا به درخواست دکتر مصدق، اختیارات قانونگذاری را برای ششماه به او واگذار کرد و این در شرایطی بود که دکتر مصدق علاوه بر ریاست قوه مجریه، ارتش، فرماندهی کل قوا و اختیارات تام در قانونگذاری، عملا در کشور قدرتی بلا منازل شده بود. از طرف دیگر، شاه که به شدت توسط دکتر مصدق کنترل میشد به گونهای که حتی هزینههای شخصی دربار او نیز به دقت بررسی میگردید و بدون اجازه مصدق عملاً کاری نمیتوانست انجام دهد. تا جائیکه حتی بعضی از اعضای خانواده سلطنت نیز از کشور تبعید شدند.
اختلافات دکتر مصدق و آیتالله کاشانی در مسائلی مانند تمدید لایحه اختیارات دکتر مصدق، اجرای پارهای از احکام شرعی در خصوص منع فروش مشروبات الکلی و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگی تنظیم قرارداد جدید نفت، سبب بروز شکاف عمیقی میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسی علیه یکدیگر آغاز و پی گرفته شد.
در شانزدهم مرداد ماه سال 1331، مجلس طی ماده واحدهای، استاد خلیل طهماسبی، عامل اعدام انقلابی سپهبد رزم آرا و عضو برجسته فدائیان اسلام، را با قید سه فوریت، مشمول تبرئه و سپهبد رزم آرا را خائن به ملت ایران دانست.
قطع رابطه انگلیس با یران
در اواخر مهرماه 1331، و در پی تلاش نافرجام وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس، و هاری ترومن، رئیس جمهور آمریکا، برای سیطره مجدد بر نفت ایران، دولت انگلیس رابطه سیاسی خود را با ایران قطع کرد. و در پی آن دولت ایران نیز با تشکیل شرکت ملی نفت ایران، برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران گام موثری برداشت.
با وجود این، در شرکت نفت، مرتضی قلی بیات (سهام السلطان)، به عنوان مدیر عامل و رضا فلاح به عنوان مدیر پالایش که هر دو به جاسوسی برای انگلستان شهرت داشتند، منصوب شدند. به همین جهت، حسین مکی و نمایندگان عضو هیئت مدیره شرکت نفت، در اعتراض به انتخاب این افراد استعفا دادند و در پی آن، دکتر مصدق، جمع دیگری را به مدیریت امور نفت برگزید. اما رضا فلاح و مرتضی قلی خان بیات را در مسئولیت خود ابقا کرد.
احمد قوم السلطنه که به موجب مصوبه مجلس میبایست تحت تعقیب قرار گیرد و مجازات شود علیرغم اینکه دسترسی به وی ممکن بود، از مجازات وی استنکاف شد و عملاً اقدامی علیه وی صورت نگرفت. همین امر، زمینه ساز جرات یافتن دیگران در فعالیت علیه مصدق و اعتراض دیگر رهبران و سیاسیون نهضت گردید. و در کنار مجموعهای از ناهماهنگیهای مختلف که موجب بروز اختلافات و تشتت تصمیمات بود، بستری مناسب برای دخالت بیشتر بیگانگان و پیگیری سیاست سقوط دولت ملی فراهم شد.
شبكه «بدامن» و فعالیتهی آن
یکی از مسائل اساسی بعد از جنگ جهانی دوم، گسترش کمونیسم و افکار و گروههای کمونیستی در کشورهای آسیایی و آفریقایی بود که برای جهان سرمایهداری، بخصوص آمریکا، به موضوعی بسیار در خور اهمیت تبدیل شده بود. دو حزب سیاسی عمده آمریکا یعنی جمهوری خواه و دمکرات هر کدام برای مبارزه با گسترش کمونیسم سیاستهای خاص خود را دنبال میکردند. استراتژی حزب دمکرات، آن بود که احزاب ملیگرا و ناسیونالیست، موانعی جدی در برابر رشد کمونیسم در جهان سوم هستند. به همین خاطر سیاست آنها تقویت حکومتهای ملیگرا در این کشورها بود. ولی جمهوری خواهان بر این اعتقاد بودند که احزاب ملیگرا عمدتاً سرپلهای مناسبی برای قدرت گرفتن کمونیستها میباشند. بر همین اساس، گرایش این حزب در کشورهای تحت نفوذ آمریکا، بیشتر به سوی تشکیل دیکتاتورهای نظامی و حکومتهای غیر ملی و غیر دموکراتیک بوده است.
سیاستهای دکتر مصدق در راستای تمرکز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزههای دخالت آیتالله کاشانی و نیروهای مذهبی و نفی حضور آنان سبب شد که وی در میان مجموعهایی از مشکلات تنها بماند.
براساس همین تحلیل، در دوران ریاست جمهوری هاری ترومن از حزب دموکرات، دولت آمریکا تا حدودی در برابر سیاستهای انگلستان، از دولت مصدق حمایت میکرد. و در قالب «اصل چهار» و کمکهای نظامی همراه آن، در صدد نفوذ و جانشینی انگلیس در ایران بود. از طرفی، دکتر مصدق نیز برای آنکه بر ترس آمریکاییها از کمونیسم بیفزاید، اجازه فعالیت علنی به حزب توده و سایر وابستگان به آنها را داده بود تا دولت آمریکا را در حمایت از خود مصممتر نماید.
این سیاست مصدق که در داخل مورد اعتراض نیروهای مذهبی و روحانیون قرار گرفته بود، سازمان جاسوسی انگلستان را بر آن داشت که شبکهای از فعالیتهای سیاسی علیه دولت مصدق را در قالب فعالیتهای کمونیستی سازماندهی نماید.
فعالیتهایی که از حوزه اشراف حزب توده و سازمان جاسوسی دولت کمونیستی شوری خارج بود و هر دو تصور میکردند که فعالیت این گروههای سیاسی به نفع سیاستهای آنها صورت میگیرد. در همین راستا، سازمان جاسوسی انگلستان، با هدایت شاپور جی در داخل و کریستوفر و دهاوس در انگلستان، با کارگردانی اسدالله علم به جذب تعدادی از کمونیستهای سابق پرداخت و با به خدمت گرفتن آنها، فعالیتهای مختلفی را در پوشش حزب توده انجام داد .
تصور حزب توده و روسها، گسترش نفوذ آنها در ایران بود. امّا تصور دکتر مصدق، استفاده از آنان در مسیر اهداف خود بود این گروه انگلیسی که در بین مردم به «توده نفتی» مشهور بودند، با تبلیغات علیه مذهب و روحانیت و معتقدات دینی، این باور را در میان مردم ایجاد میکردند که دولت مصدق دولتی ضد مذهبی و زمینه ساز نفوذ کمونیستهاست. شبکههای تحت هدایت «شاپور جی» و «اسدالله علم» در اجرای این سیاست نقشی فعال داشتند. اسدالله علم، با جذب چهرههای روشنفکر، مطبوعاتی و سیاسی یکی از موثرترین اجزای این عملیات بوده است.
سیاستهای آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت دکتر مصدق و نهضت ملی به طور جدی پی گرفته شد و دکتر مصدق در ملاقات با لوی هندرسن، سفیر آمریکا، نسبت به حمایت این کشور از انگلیس و عمل نکردن به وعدههایش، وی را سرزنش کرد.
مارک گاز یوروسکی، در پژوهشی در باره کودتای بیست و هشت مرداد 1332 مینویسد: «... اجرای یک سلسله عملیات بارفر بدامن که از سال 1948 به منظور مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده آغاز شده بود. بدامن، نام یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی گسترده بود، که از طریق شبکهای به سرپرستی دو تن ایرانی با نامهای رفر «نرن» و «سیلی» اداره میشد و ظاهراً سالانه بودجهای معادل یک میلیون دلار داشت.»
فعالیت شبکه شاپور جی و اسدالله علم بر دو محور متمرکز بود: عملیات نفوذ سیاسی و عملیات جنگ تبلیغاتی و فرهنگی.
عوامل این شبکه توانسته بودند که در حزب توده، جبهه ملی، حزب زحمتکشان، نیروی سوم، حزب ایران و ... نفوذ کنند. گازیوروسکی در این باره مینویسد: «در این ایام «شبکه بدامن» تا سطوح عالی تشکیلات حزب توده رخنه کرده بود و از متن تمام دستورات رهبری حزب به کادرها اطلاع داشت.»
آشوب بیست و سوم تیرماه همراه با ورود «اورل هریمن»، نماینده مخصوص ترومن (رئیس جمهور آمریکا) یکی از اقدامات شبکه بدامن بوده است.
پیتر آوری، مورخ انگلیسی، در این خصوص مینویسد: «اورل هریمن در 15 ژوئیه 1951 [23 تیرماه 1330] وارد تهران شد. هنگام ورود او به تهران تظاهرات شدیدی صورت گرفت که در نوع خود بیسابقه بود. در زد و خوردی که میان اعضای جبهه ملی در میدان بهارستان صورت گرفت، بیست نفر کشته و نزدیک به سیصد نفر مجروح شدند. مصدق در 22 ژوئیه (30 تیر 1330) متوجه اشتباه رفتار خود شد و رئیس شهربانی کل کشور [سرلشکر بقایی] را به جرم شدت عمل نسبت به تظاهر کنندگان برکنار کرد.»
جیمزبیل، محقق آمریکایی که اطلاعات دست اولی نیز در این باره داشته است، مینویسد:«این تظاهرات ظاهراً از سوی حزب توده ولی در باطن از سوی عوامل انگلیس ترتیب یافته بود.»
فعالیتهی ضد مذهبی شبكه بدامن
در کنار بزرگ نمایی خطر کمونیسم علیه اهداف آمریکا، نیروهای مذهبی نیز هدف این سیاست قرار گرفته و تحریک و اغفال شدند. آیت الله سیدمحمود طالقانی به عنوان یکی از فعالان سیاسی مذهبی آن زمان میگوید: «عدهای نویسندهی که به آنها محرر میگفتند، در منزل ... نشسته بودند و با جوهر قرمز و با امضای جعلی حزب توده برای تمام علمای سراسر ایران با پست نامه ارسال میکردند- ما بزودی شما را با شالهای سرتان بالای تیرهای چراغ برق خیابان به دار خواهیم زد- امضا حزب توده.»
آیتالله سید محمود طالقانی به عنوان یکی از فعالان سیاسی مذهبی آن زمان میگوید: «عدهای نویسنده که به آنها محرر میگفتند، در منزل.... نشسته بودند و با جوهر قرمز و با امضای جعلی حزب توده برای تمام علمای سراسر ایران با پست نامه ارسال میکردند- ما بزودی شما را با شالهای سرتان بالای تیرهای چراغ برق خیابان به دار خواهیم زد- امضا حزب توده.»
در کنار این تبلیغات زهرآگین، سیاستهای دکتر مصدق نیز در راستای تمرکز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزههای دخالت آیتالله کاشانی و نیروهای مذهبی و نفی حضور آنان سبب شد که وی در میان مجموعهایی از مشکلات تنها بماند؛ به عنوان نمونه وی سید مجتبی نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام، را- که میتوانست با نیروهای فدائی تحت امرش حمایت سیاسی و نظامی مناسبی برای حکومت او فراهم آورد- در همان ماههای اولیه حکومت خویش و به جرم ایراد یک سخنرانی در سال 1327 در آمل که در پی آن مردم به چند مغازه مشروب فروشی حمله کرده بودند، به زندان انداخت. و عملاً در برابر نیروهایی که با فداکاری آنان به مجلس و ریاست دولت رسیده بود، ایستاد. علاوه بر آن مجموعه فعالیتهای ضددینی گروههای سیاسی با گرایش انگلیسی و روسی، فضای روانی این افتراق را تشدید کرده بود. اما این مسئله از دید آیت الله کاشانی مخفی نمانده بود.
وی در پاسخ به اورل هریمن، نماینده آمریکا، درباره فعالیت تودهایها در ایران چنین توضیح میدهد: «انگلیسیها در هر موقعی که نفعشان ایجاب میکند، برای فشار آوردن به بعضی مقامات هیات حاکمه ایران و ترساندن آنها حزب توده را مستقیم یا غیرمستقیم تقویت میکنند. تا بعضی از اعضای هیات حاکمه از ترس حزب توده بیش از پیش خود را به دامان سیاست استعماری انگلستان بیفکند. حزب توده در ایران حزب کوچکی است... در اغلب تظاهراتی که به نام حزب توده صورت میگیرد، انگشت عمال شرکت سابق نفت در کار است. مثلاً مصطفی فاتح که یکی از روسای بزرگ شرکت سابق نفت بود در منحرف ساختن عدهای از از تودهای ها شرکت داشته است.»
تحولات سیاسی در آمریكا و انگلیس
در مناسبات فیمابین آمریکا و انگلستان و پس از روی کار آمدن جمهوریخواهان در آمریکا، انگلیسها توانسته بودند با ترفند بزرگ نمایی «خطر کمونیسم» نظر دولت جدید جمهوری خواه به رهبری ژنرال آیزنهاور را به اعاده دیکتاتوری در ایران جلب نمایند، خاصه آن که با روی کار آمدن: «وینستو چرچیل- که در زمان وزارت جنگ خود سبب کودتای 1299 و صعود رضاخان به قدرت شده بود- همزمان با نهضت مبارزه با کمونیسم در آمریکا (مک کا رتیسم) و مرگ استالین در شوروی، شرایط بینالمللی لازم برای کودتا علیه دکتر مصدق و نهضت ملی فراهم آمد؛ چرا که دولت جدید آمریکا، دولت مصدق را زمینه ساز صعود کمونیستها به قدرت میدانست.» به همین خاطر ژنرال آیزنهاور و وزیرخارجهاش، جان فاستر دالس، و رئیس سازمان سیا، آلن دالس، به برنامه انگلستان برای اجرای کودتا پاسخ مساعد دادند و مقدمات اجرای آن را در ایران فراهم آوردند.
زمینههی اقتصادی كودتا
آمریکا و انگلیس با هدف تصاحب منابع عظیم نفتی ایران، سیاستهای یکسانی را علیه نهضت ملی در پیش گرفته بودند و اتحاد جماهیر شوروی نیز علیرغم شعارهای دفاع از منافع زحتمکشان، به منافع اقتصادی و سیاسی ایران چشم دوخته بود. روسها از تحول یازده تن طلایی که به ایران مقروض بودند و هزینه آن گرسنگی مردم ایران در جریان جنگ جهانی دوم به جهت صدور گندم به آن کشور بود علیرغم نیاز مبرم ملت و دولت ایران استنکاف ورزیدند. عدم توان دولت دکتر مصدق در جذب مشتری برای خرید نفت، علی رغم مخالفتهای انگلستان، خریداران مستقلی در جهان وجود داشتند. سبب کاهش شدید توان اقتصادی کشور گردید و سیاستهای مثبتی که در جهت صادرات غیر نفتی در پیش گرفته شده بود، کفایت هزینههای کشور را نمیکرد.
اختلافات دکتر مصدق و آیتالله کاشانی در مسائلی مانند تمدید لایحه اختیارات دکتر مصدق، اجرای پارهای از احکام شرعی در خصوص منع فروش مشروبات الکلی و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگی تنظیم قرارداد جدی نفت، سبب بروز شکاف عمیقی میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسی علیه یکدیگر آغاز و پی گرفته شد. با وجود جلسات متعدد آشتی کنان که بین آنها برگزار شد، در نهایت به دلیل عدم درایت انقلابی و گذشت متقابل، راه اختلاف مجدداً، در پیش گرفته میشد.
دیپلماسی كودتائی آمریكا
در کنار این اختلافات داخلی، سیاستهای آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت دکتر مصدق و نهضت ملی به طور جدی پی گرفته شد و دکتر مصدق در ملاقات با لوی هندرسن، سفیر آمریکا، نسبت به حمایت این کشور از انگلیس و عمل نکردن به وعدههایش، وی را سرزنش کرد. در سوم خرداد سال 1332 جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریکا، خبر از وقوع تحولاتی مهم در خاورمیانه داد. در اواخر خرداد 1332 ژنرال آیز نهاور در قبال درخواست کمک دولت ایران اعلام کرد:
«چون دولت ایران توانایی فروش نفت خود را دارد، دولت آمریکا هیچ گونه کمک مالی به ایران نخواهد کرد. افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود، آمریکا از خرید نفت ایران خودداری خواهد کرد. با وجود این، ما نسبت به سختی و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم تا وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس را بپذیرد.»
اما با وجود این، دکتر مصدق در نامهای به آیزنهاور از مواضع آمریکا در قبال ایران ابراز نارضایتی کرد و خواهان افزایش کمکهای اقتصادی آن کشور به ایران شد. آیزنهاور نیز به دکتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقی است اقداماتی برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد.
در بیست و هفتم تیرماه سال 1332 پنجاه و سه نفر از کارکنان اداره اصل چهار و سفارت آمریکا، تهران را ترک کردند و در کنار آن، مقادیر معتنابهی سلاح برای کودتا مخفیانه و تحت عنوان کمکهای انسان دوستانه اصل چهار وارد کشور شد.
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامی
بازخوانی كودتای آمریكائی - انگلیسی 28 مرداد 1332( 2)
عوامل داخلی
طرح كودتای 25مرداد 1332
شكست كودتای 25 مرداد
هشدار آیتالله كاشانی به مصدق
كودتای 28 مرداد و سقوط دكتر مصدق
طرح كودتای 28مرداد
گزارش وزیر كشور از واقعه كودتا
عوامل داخلی
فضای سیاسی و اختلافات گسترده میان رهبران نهضت باعث شد كه سرلشگر فضلالله زاهدی- كه سابقه طولانی در خونریزی و بیرحمی نسبت به مردم و شورشهای داخلی داشت. و در دولت دكتر مصدق نیز مدتی عهدهدار سمت وزارت كشور بود، پس از بركناری، به یك نظامی مدعی نخست وزیری و محور مخالفان دكتر مصدق تبدیل شود. در ششم اسفند سال 1331 به دستور وی بازداشت گردید پس از مدتی به دلیل اهمال مسئولان دولت آزاد شد. از طرف دیگر آمریكاییها و انگلیسیها با هماهنگی اعضای خانواده سلطنت از جمله اشرف پهلوی به جلب همكاری عوامل خود پرداختند. اشرف پهلوی، در این مورد مینویسد: «تابستان 1332 یك نفر ایرانی به من تلفن كرد كه آمریكا و انگلیس در باره وضع كنونی ایران بسیار نگرانند لذا میخواهم با دو مرد یكی آمریكائی و دیگری انگلیسی ملاقاتی داشته باشید. مرد آمریكائی به من گفت كه نماینده جان فاستر دالس و آن مرد انگلیس هم نماینده وینستون چرچیل است كه حزب محافظه كارش اخیراً به قدرت رسیده است. مرد انگلیسی گفت زمان عمل فرا رسیده است ولی ما باید از شما تقاضای كمك كنیم. و چون از شما تقاضا میكنیم كه عملاً زندگی خود را به خطر بیندازید چك سفیدی را در اختیارتان قرار میدهیم تا هر مبلغی كه مایل باشید روی آن بنویسید. وقتی كه به تهران رسیدم هنوز نیم ساعت نگذشته بود كه فرماندار نظامی تهران دستور مصدق برای خروج را ابلاغ كرد ولی من نپذیرفتم و مصدق 24 ساعت فرصت داد. و من در این مدت پاكت ارسالی آن مرد آمریكایی را از طرف همسر شاه به وی دادم.»
مضمون پاكت ارسالی، دستور امریكائیها مبنی بر همكاری با كودچیان بود كه از طریق اشرف به شاه ابلاغ شد. در همان روز ژنرال نورمن شوارتسكف، مستشار سابق ژاندارمری، با وجوه اعطائی سازمان سیا به مبلغ پنج میلیون دلار، به منظور سازماندهی كودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعی از افسران و سرلشكر زاهدی از كشور خارج شد. او در این سفر، پنج میلیون دلار به زاهدی بابت هزینههای كودتا پرداخت. در ششم مرداد ماه جان فاستر دالس، وزیرخارجه آمریكا، گفت: «فعالیت روز افزون حزب غیرقانونی كمونیست توده در ایران و اغماض و چشم پوشی دولت ایران از این گونه فعالیتها، نگرانی بزرگی برای دولت آمریكا ایجاد كرده است.» در پی آن كرمیت روزولت مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا، با نام جعلی جیمز اف لاكریج از طریق مرز عراق در استان كرمانشاه وارد ایران شد.
ژانرال نورمن شوارتسكف، مستشار سابق ژاندارمری،... به منظور سازماندهی كودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعی از افسران و سرلشكر زاهدی از كشور خارج شد. او در این سفر، پنج میلیون دلار به زاهدی بابت هزینههای كودتا پرداخت.
با ورود روزولت، تحرك بیشتری به فعالیت كودتا داده شد. رزولت علاوه بر پول، حجم قابل توجهی مقاله، كاریكاتور، و امكانات لازم برای فضاسازی نیز به همراه خود آورده بود. در یازدهم مرداد سال 1332 كرمیت روزولت، رهبر كودتا، با شاه ملاقات كرد و طرح كودتا و بركناری مصدق و نخست وزیری زاهدی را با وی مطرح و رضایت نهایی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب نمود.
سه روز بعد در چهاردهم مرداد سال 1332 ژانرال آیزنهاور، رئیس جمهور آمریكا، در یك سخنرانی تصریح كرد كه: «آمریكا مصمم است راه پیشروی كمونیسم در ایران و دیگر كشورهای آسیائی را مسدود كند. پیروزی نخست وزیر بر اقلیت ناراضی مجلس و انحلال آن ثمره همكاری مصدق و حزب توده بوده است.»طرح كودتای 25مرداد 1332عملیات كودتا در بیست و پنجم و بیست و هشتم مرداد سال 1332 با همكاری مشترك انگلیس و آمریكا عملی شد. ولی برنامهریزی و طراحی نقش اصلی آن با انگلیسیها و عوامل آنها بود. سرلشكر فضلالله زاهدی چهرهای شناخته شدهای بود كه فقط نقش فرماندهی را بازی میكرد. سرهنگ حسن اخوی كه طراح عملیات اجرائی كودتا بود، به همراه برادران سیف الله، اسدالله و قدرت الله رشیدیان، مهدی میراشرافی و اعضای شبكه بدامن كه زیر نظر شاپور جی و اسدالله علم رهبری میشدند، همگی عوامل دولت انگلستان بودند. كرمیت روزولت نیز نقش نظارت بر حسن اجرای كودتا را به عهده داشت.
دكتر حسین فاطمی، وزیر خارجه: «نظام سلطنتی باید برچیده شود و حكومت جمهوری اعلام شود و شاه ایران روی ملك فاروق مصر را سفید كرده است.»
مراحل اجرای طرح كودتای بیست و پنجم مرداد به شرح ذیل بود:1-روز بیست و چهار مرداد شاه، دو حكم جداگانه یكی مبنی بر عزل دكتر مصدق از نخست وزیری و دیگری مبنی بر انتصاب زاهدی به نخست وزیری را امضا میكند.
2-سرهنگ نصیری، فرمانده گارد، فرمان انتصاب زاهدی را به وی میدهد.
3-رأس ساعت ده شب، نصیری فرمان عزل مصدق را به او تحویل میدهد.
در این صورت اگر دكتر مصدق پذیرفت، كودتا منتفی است و اگر نپذیرفت طرح كودتا اجرا میشود. كه با محاصرة خانه مصدق و تصرف رادیو، سقوط مصدق اعلام میشود. این عملیات قرار بود توسط سه واحد ارتش به اجرا گذاشته شود. در هجدهم مرداد، شاه در ملاقات شبانه با كرمیت روزولت پس از بررسی عملیات كودتا فرمانها را امضا كرد و خود به نوشهر پرواز كرده و منتظر نتایج ماند تا در صورت شكست كودتا از كشور خارج شود.شكست كودتای 25 مرداددر شب بیست و پنجم مرداد، وزیر دفاع دكتر مصدق، تقی ریاحی، از طریق چند نفر از عوامل نفوذی كودتا گردید. سرهنگ نصیری، فرمانده گارد، به هنگام ابلاغ حكم عزل در نیمه شب دستگیر شد و فرماندههان نیروهای سه گانه و وزیر دفاع فوراً در صدد مقابله با كودتا بر میآمدند و واحدهای كودتا كننده را خلع سلاح كردند.
اما بعضی از واحدهای كودتا موفق شدند كه چند نفر از اعضای دولت مصدق را دستگیر و زندانی كنند كه پس از محاصره و خلع سلاح آنها، فرماندهان آنها دستگیر شدند. لكن در نهایت كودتاچیان آزاد شدند. محمدرضا پهلوی پس از شنیدن خبر شكست كودتا، از نوشهر به بغداد و از آنجا به رم (ایتالیا) فرار كرد.
با ورود برنامهریزی شده لوی هندرسن، سفیر آمریكا، از پاكستان به تهران، در 25 مرداد وی به ملاقات دكتر مصدق رفت و به دكتر مصدق اطلاع داد كه: «دولت آمریكا دیگر نمیتواند حكومت وی را به رسمیت بشناسد و با او همچون نخست وزیری قانونی رفتار نماید.»
آیتالله كاشانی: صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است خودتان بهتر از هر كس میدانید كه تمام هم و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است كه خودتان به بقای آن مایل نیستید حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندم نشنیدید مجلس را كه ترس داشتید شما را ببرد بستید، حالا نه مجلسی هست و نه تكیه گاهی برای این ملت گذاشتهاید. زاهدی را كه من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل كنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج كردید و حالا همانطور كه واضح بود درصدد به اصطلاح كودتا است.
هندرسن به دكتر مصدق تكلیف كرد كه باید از پست خود كنارهگیری نماید. ولی دكتر مصدق او را با عتاب از خانه خود بیرون كرد. و هندرسن نیز پس از مشاجره با مصدق با رابطان خود تماس گرفته و به آنها اعلام نمود كه: «دولت آمریكا فقط دولت زاهدی را دولت رسمی و قانونی ایران میداند.» با فرار شاه، در سراسر كشور تظاهرات عمومی برپا شده و مجسمههای شاه و پدرش به پایین كشیده شد. عكسهای وی از ادارات جمعآوری گشت. در تجمع بزرگی در میدان بهارستان، دكتر حسین فاطمی، وزیرخارجه، اعلام كرد كه: «نظام سلطنتی باید برچیده شود و حكومت جمهوری اعلام شود و شاه ایران روی مللك فاورق مصر را سفید كرده است.» اما سایر اعضای كابینه، بعد از سخنان فاطمی تاكید كردند كه: «علیحضرت باید برگردد» در چنین شرایطی كه كشور شدیداً به مجلس نیاز دارد. دكتر مصدق پیروزی در رفراندوم و انحلال مجلس را اعلام كرد.
در همین روزها تظاهرات گستردهای به حمایت از دولت مصدق بر پا شد. اما دكتر مصدق دستور منع تظاهرات در حمایت از دولتش را صادر كرد و تكلیف كرد كه مردم به خانههای خود برگردند. در حالی كه كودتاچیان درصدد اجرای برنامه دیگری برای پیروزی بودند.هشدار آیتالله كاشانی به مصدقدر روز بیست و هفتم مرداد، آیتالله كاشانی طی نامهای به دكتر مصدق او را از شرایط جدیدی كه كودتاچیان تدارك دیده بودند مطلع ساخت و از او خواست كه با همكاری با او تصمیمات لازم برای جلوگیری از كودتا را تدارك ببیند.
هر چند دوستان دكتر مصدق بسیار كوشیدند كه در صحت نامه تردید ایجاد كنند تا به نحوی بار مسئولیت اهمال در مقابله با كودتا و رها كردن نهضت در اوج خطر را از دوش دكتر مصدق و همكارانش بكاهند. توجه به این واقعیت تاریخی كه با همكاری آیتالله كاشانی و دكتر مصدق امكان جلوگیری از كودتا و سلطه بیست و پنج ساله آمریكا وجود داشته است، امری در خور توجه است كه برای ملت ایران در شرایطی اینگونه میتواند راهگشا باشد اما دكتر مصدق در اوج مشكلات و مخاطرات دست حمایت دوستان و همكاران خود را نفشرد معذلك اصرار و ابرام دوستان دكتر مصدق در مقصر جلوه دادن دیگران از جمله آیتالله كاشانی و یا حزب توده و سازمان نظامی، هیچ از بار مسئولیت اهمال در برابر كودتا نمیكاهد. و هر دولتی مكلف است از امانت مردمی خویش به طور جدی مراقبت و دفاع نماید. صرف نظر از دستخط و امضا، متن و فضای حاكم بر آن و ادبیات نوشتاری آیتالله كاشانی، پاسخ رسمی دكتر مصدق و امضای وی در پای نامه نیز هیچ تردیدی در صحت صدور آن باقی نمیگذارد.
متن نامه بدین شرح است:«حضرت نخست وزیر معظم جناب آقای دكتر مصدق دام اقباله»
«گرچه امكانی برای عرایضم باقی نمانده است ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است خودتان بهتر از هر كسی میدانید كه تمام هم و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است كه خودتان به بقای آن مایل نیستید از تجربیات روی كار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلم است كه میخواهید مانند سیام تیر كذائی یكبار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندم نشنیدید مرا لكه حیض كردید خانهام را سنگ باران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را كه ترس داشتید شما را ببرد بستید حالا نه مجلسی هست و نه تكیه گاهی برای این ملت گذاشتهاید. زاهدی را كه من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل كنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج كردید و حالا همانطور كه واضح بود درصدد به اصطلاح كودتا است.
بعد از تسلیم دكتر مصدق، كرمیت روزولت با شاه ملاقات كرد و شاه ضمن تشكر از او گفت: «من تاج و تختم را از بركت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم وهر گاه فاطمی را به خاطر سرنگونی مجسمههای من و پدرم پیدا كنم، بیدرنگ اعدامش خواهم كرد.»
اگر نقشه شما نیست كه مانند سیام تیرماه عقبنشینی كنید و به ظاهر قهرمان بمانید همانطور كه گفتم آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها كمك كرد حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد و اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید كنار بروید این نامه من سندی است در تاریخ ملت ایران كه من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یك كودتا توسط زاهدی كه مطابق با نقشههای خود شماست آگاه كردم كه فردا جای هیچگونه عذری نباشد اگر براستی در این فكر اشتباه میكند با اظهار تمایل شما سید مصطفی و ناصر خان قشقایی را برای مذاكره، خدمت میفرستم. سید ابوالقاسم كاشانی»
دكتر مصدق در پاسخ نامه آیت الله كاشانی نوشت:«27مرداد ماه مرقومة حضرت آقا توسط آقای حسن سالمی زیارت شد اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. و السلام. دكتر محمد مصدق.»
با این پاسخ دكتر مصدق، آیتالله كاشانی را از دخالت در حوادث آینده منع كرد و حتی اعلام حمایت وی را نیز لازم نشمرد.كودتای 28 مرداد و سقوط دكتر مصدقبا شكست طرح اولیه كودتا و استفاده از ارتش، كه بیشتر با برنامه آمریكائیها همخوانی داشته است، مرحله دوم كودتا در بیست و هشتم مرداد ماه توسط شاپور جی و عوامل انگلیسی و حمایت آمریكائیها به اجرا گذاشته شد.
براساس برنامهریزیهای سرهنگ حسن اخوی، طراح اجرائی كودتا، باید از مردم و جمعی از اراذل و او باش علیه مصدق و دولت او استفاده گردد. خاصه آن كه دولت مصدق دستور داده بود كه هوادارانش خیابانها را ترك نمایند و این، بهترین فرصت را برای كودتا فراهم كرده بود.طرح كودتای 28 مردادمراحل طراحی عملیات اجرائی كودتای بیست و هشتم مرداد به شرح زیر بود:
1-از نقاط مختلف شهر جمعیتهائی تشكیل شود و تعداد تقریبی هر جمعیت و رهبر هر گروه معلوم گردد.
2-هر یك از جمعیتها در مسیرهای تعیین شده به مركز شهر حركت نمایند و همزمان به مقصد محل خیابان شاه- نادری برسند.
3-باشگاههای ورزشی مانند باشگاه تاج نیز به حركت در آیند.
4-شعار كلیه افراد سلطنت محمدرضا باشد.
5-افراد گارد جاویدان به جمعیت بپیوندند.
6-خانه دكتر مصدق را محاصره و وی را دستگیر نمایند.
7-دستگیری دكتر مصدق از رادیو اعلام و زاهدی با تانك به نخست وزیری برود و از شاه دعوت به بازگشت كند.
در روز بیست و هشتم مرداد، طرح فوق به طور كامل اجرا شد و واحدهای نظامی طرفدار دكتر مصدق دخالتی در خنثی سازی كودتا نكردند. در روز بیست و هشتم مرداد دولت مصدق هیچ اقدام عملی علیه كودتاچیان نكرد و از مردم نیز برای مقابله با كودتا دعوت ننمود رئیس شهربانی را كه مشكوك به همكاری با كودتاچیان بود، بركنار و خواهرزاده خویش، سرتیپ دفتری، را كه از همكاران جدی كودتاچیان بود، به ریاست شهربانی منصوب كرد. گزارش دكتر غلامحسین صدیقی وزیر كشور دولت دكتر مصدق از خواندنیترین گزارشهای كودتا است.گزارش وزیر كشور از واقعه كودتادكتر غلامحسین صدیقی، وزیر كشور دكتر مصدق و از دوستان نزدیك وی، حوادث و حال و هوای كابینه دكتر مصدق و چگونگی عكسالعمل آنها در برابر كودتا را چنین توصیف میكند:
«صبح زود روز 28 مرداد دكتر مصدق مرا خواست تا راجع به رفراندم شورای سلطنت تصمیمگیری نمائیم و پس از آن، موضوع را با تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش در میان گذاشته تا با بیسیم ارتش به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود ناگهان رئیس اداره آمار وارد اطاق شد گفتند دستهای از مردم شعار «زنده باد شاه» میگویند و شعارهائی در ضد دولت میدهند عدهای پاسبان نیز با آنها هماهنگی میكردند. در میدان سپه نیز وضع چنین بود. بعد به سرتیپ «مدبر» رئیس شهربانی تلفن كردم و راجع به حضور پاسبانها پرسیدم متوجه شدم كه تجاهل میكند. در همین موقع تیمسار ریاحی تلفن كردند كه نخست وزیر دستور دادند حكم ریاست شهربانی به نام سرتیپ شاهنده صادر كنید من حكم را امضا كردم. تظاهرات در شهر و مناطق مختلف ادامه داشت. ساعت یازده نخست وزیر تلفن كردند كه حكم را به نام سرتیپ محمد دفتری كه فرمانداری نظامی بر عهده اوست صادر كنید تا حكم را صادر كنم سرتیپ دفتری در شهربانی حضور یافت تظاهرات به جلوی وزارت كشور كشیده شد ساعت پانزده وارد منزل نخست وزیر شدم دیدم جمعی همه در حال انتظار و تفكر نشستهاند دكتر مصدق پرسید: اوضاع چگونه است؟ گفتم: اوضاع خوب نیست پس از چند دقیقه رئیس شهربانی و فرماندار نظامی سرتیپ دفتری به نخست وزیر تلفن كرد كه «اعلامیه حمایت از شاه صادر نماید» در اطاق دیگر آقایان كاظم حسیبی، سید علی شایگان، احمد رضوی و حسین فاطمی نشسته و یا دراز كشیده بودند. بعد اعلام كردند مخالفین رادیو را اشغال كردند و مهدی میراشرافی و پیراسته سخنرانی میكردند بعد حال آقای نخست وزیر بهم خورده و به شدت گریه میكردند. با تشدید تیراندازی، مهندس رضوی ملحفهای را به علامت تسلیم بیرون برد و بر بام نصب كردند.»
بدین ترتیب كودتا به پیروزی رسید و سرلشگر زاهدی به نخست وزیری رفت محمدرضا پهلوی به كشور بازگشت و به تعبیر امام خمینی «محمدرضا رفت و رضاشاه برگشت» و این در حالی بود كه دین بزرگی از آمریكا و انگلیس بر گردن داشت. به همین دلیل محمدرضا پهلوی در كتاب «مأموریت برای وطنم» مینویسد:
«گاهی این سوال طرح میشود كه آیا دولتهای آمریكا و انگلیس در قیام تاریخی كه در 28 مرداد رخ داد، در برانداختن مصدق كمك مالی كردهاند یا خیر؟ هر چند من در حین انقلاب در خارج از ایران بودم ولی از جزئیات امور اطلاع داشتم ولی انكار نمیكنم كه شاید به منظور پیشرفت هدف این انقلاب ملی، وجوهی هم از طرف هموطنان من خرج شده باشد.»
بعد از تسلیم دكتر مصدق، كرمیت روزولت با شاه ملاقات كرد و شاه ضمن تشكر از او گفت:
«من تاج و تختم را از بركت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم... و هرگاه فاطمی را به خاطر سرنگونی مجسمههای من و پدرم پیدا كنم، بیدرنگ اعدامش خواهم كرد.»و بدینسان عصر جدیدی در سرنوشت ملت ایران رقم خورد كه هزینه آن بیست و پنج سال سلطه مستقیم آمریكا و دهها هزار كشته و زخمی و زندانی بوده است. كه نهایتاً با انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به آن خاتمه داده شد.