تحليلي بر كارنامه كنش سياسي ميس لمبتون در ايران
از مجموعه مقالات ارائه شده در همايش دوم ايران و استعمار انگليس
موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي
ایران شناسیِ انگلیسی
تحقیق درباره زبان فارسی به وسیله افرادی چون شوستر، ریچاردسن، جانسون، ولاستون، پالمر، اشتنگاس و لمبتون، و نيز تحقيق درباره تاریخ و جغرافیاي ايران به وسیله اشخاصی چون سر جان ملکم، سر پرسی سایکس، و ادوارد براون که مبنایی برای تدوین و تألیف کتاب هشت جلدی «تاریخ ايران کمبریج» شد، از كارهايي است که مستشرقان انگلیسی بدانها پرداختهاند. البته پیش از همه این افراد، باید از لرد کرزن نام برد. او به سال 1899م فرمانروای کل هندوستان شد و به مسائل ایران توجه خاصی داشت. وی به سال 1892م کتاب مشهور خود «ایران و قضیه ایران» را منتشر ساخت. ايرانشناسان انگليسي، هر يك در دورهاي از تاريخ ايران تخصص دارند؛ مثلاً مویل در عصر مغول، سیوری در عصر صفویه، و لمبتون در عصر سلجوقی و مغول شاخص هستند.
لمبتون در یک نگاه
آن كاترين لمبتون، در تاريخ هشتم فوريه 1912م در انگلستان بهدنيا آمد. وی تحصیلات عالی خود را در رشته زبانهای شرقی در دانشگاه معروف کمبریج به پایان رساند و بعد از استخدام در وزارت امور خارجه انگلستان، مأمور این کشور در ایران شد. او در ایران زبان فارسی خود را تکمیل کرد؛ ابتدا لهجه دختران تهران را فراگرفت و خيلي زود به زبان فارسي محاورهاي و كوچهبازاري تسلط يافت؛ به طوري كه مخاطبش نميتوانست تشخيص بدهد كه او انگليسي است. در ادامه به اصفهان رفت و در آن شهر نیز لهجههاي اصفهانی و بختیاری را آموخت. در مراجعت از این سفر، چون حادثه شهریور 1320 نزدیک میشد از طرف سفیر انگلیس در تهران مأمور اداره اطلاعات و مطبوعات سفارت انگلیس در ایران گردید. لمبتون علاوه بر زبان فارسی به زبانهای عربی و ترکی نیز به خوبی تکلم میکرد و لهجه محلی این زبانها را هم میدانست. او از 1939 تا 1945 وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران و از 1953 تا 1979 استاد زبان فارسی دانشگاه لندن بود. لمبتون دربارة ایران و تاریخ و قومیتهای آن اطلاعات بسيار گستردهاي داشت و در اين رشتهها استاد بود. به گونهای که سر بولارد، وزيرمختار انگلستان در تهران، در تمام کارهای خود همیشه به لمبتون تکیه میکرد و از او به عنوان مشاور عالیقدر در مکاتبات خود نام برده است.
در گزارشی از جلسه انجمن سلطنتی آسیای مرکزی در سالن انجمن پادشاهی بولینگن هاوس پیکادمی به تاريخ چهارشنبه هفتم دسامبر 1960، «سر ویلیام دیکسن» مارشال نیروی هوایی و رئیس انجمن، مدال سر پرسی سایکس مموریال را از طرف انجمن به وي اهدا کرد. او در اين مراسم بیان داشت:
ما بر خود میبالیم که در خدمت پروفسور لمبتون هستیم، زیرا وی بزرگترین شخصیت صاحبنظر انگلیسی در مورد مسائل مربوط به ایران است. لمبتون اطلاعات وسیعی پیرامون تاریخ، عرف و عادات و زبان ایران دارد و گرانبهاترین عامل ارتباط بین انگلیس و ایران محسوب میشود.
بینش سياسى لمبتون در مورد ايران، بينشي استعمارى و در واقع ميراث تفكر لرد كرزنى محسوب مىشود.
لمبتون و حزب توده
در هفتم مهرماه 1320 عدهاى از بقاياى گروه پنجاهوسه نفر، با محوريت سليمانميرزا اسكندرى گرد هم آمدند و حزب توده را تشكيل دادند. حزب تودة تازهکار، با استفاده از سكوت توأم با رضايت سفارت انگلستان و آزادی نسبی کشور، مشغول به كار شد و بهزودى به تشكيلات منسجمى تبديل شد و با حمايت بيدريغ اتحاد شوروي در صحنه سياسى كشور، نقش تعيينكنندهاى پيدا كرد.
كمي پس از تأسيس حزب توده، مصطفي فاتح، عضو ايراني و برجستة شركت نفت ايران و انگليس، با حمايت انگليس، حزب همراهان سوسياليست را تشكيل داد.
در آن شرایط حساس، همكارى انگليس و شوروى ايجاب مىكرد كه ميان هواداران و ابزارهای سياسي و ايدئولوژيك آنان نيز همكارى و اتحاد ایجاد شود. از این رو مصطفى فاتح از طريق بزرگ علوى با برخى از روشنفكران تودهاي مثل ايرج اسكندرى، دكتر يزدى و عباس نراقى آشنا شد. علوى نیز به سفارش فاتح به معاونت لمبتون كه در آن زمان رئيس «خانه پيروزي» بود منصوب گرديد. احسان طبرى نيز به پيشنهاد بزرگ علوى و تأييد لمبتون در شركت نفت استخدام شد. طبرى در آنجا مديريت يك نشريه هفتگى به نام «تفسير وقايع هفته» را برعهده داشت كه اداره اطلاعات شركت نفت آن را زير نظر لمبتون منتشر مىكرد. هدف اين نشريه، توجيه سياستهاى انگلستان در ايران بود.
در آن زمان خانه پيروزى مركز تبليغات سياسى انگليسيها در ايران بود كه در تمام دوران جنگ جهاني دوم، علاوه بر ايران در منطقه خاورمیانه، نقش بسيار مهمى بر عهده داشت؛ و كاترين لمبتون رياست اين مركز را بر عهده داشت. همکاری میان عوامل روس و انگليس به حدی بود که به یکدیگر کمک مالی و خدماتی ارائه میکردند. به عنوان مثال زمانی که روزنامة مردم دچار مشكل كمبود كاغذ شد، طى ملاقاتى ميان يكى از افراد وابسته به انستيتوى خاورشناسى شوروى و لمبتون، كمبود كاغذ و مسائل مالى آن حل شد و روزنامه مجدداً به انتشار خود ادامه داد. این همکاری تا زمان ورود ارتش آمريكا به ايران و انجام مذاکرات روزولت و استالين در خصوص همكارى دوجانبه و متعاقب آن موافقت تلويحى و اعلامنشدهاى بين شوروى و آمريكا عليه انگلستان ادامه داشت. به دنبال اين موافقت، همكارى با مصطفى فاتح و آن لمبتون هم از دستور حزب توده خارج شد.
جریان سیدضیاءالدین طباطبایی
در مردادماه سال 1322، با توجه به شرايط تازة كشور، انگليسيها تصميم گرفتند يك بار ديگر سيدضياءالدين طباطبايي را وارد صحنة سياست ايران كنند. سيدضياء پس از ورود به ايران با یاری همکاران و همدستان خود و به پشتیبانی صریح انگلیسها «حزب اراده ملی» را تشکیل داد و برای فریب افکار عمومی، در لباس وطنپرست و مدافع مشروطیت، وارد میدان مبارزه شد. برنامة انگليسيها و سيدضياء اين بود كه با تشکیل مجلس با اکثریت قاطعی از هواداران سيد و انتخاب او به نخستوزیری، قدرت به تمامي در دست او متمركز و شاه منفرد و منزوي شود.
علیرغم همه این ترفندها نقشههای سیدضیاء و انگلیس نقش بر آب شد. زیرا او مخالفان مهم و مؤثري داشت كه هر يك در مخالفت با او انگيزههاي خاص خود را داشتند. (نك: جدول زير)
مخالفان سيدضياء و دلايل مخالفت آنها
مخالفان دلايل
محمدرضا شاه ميترسيد واقعه عزل احمدشاه به دست رضاشاه اين بار در باب وي تكرار شود.
قوامالسلطنه خود نقشه دستيابي به قدرت و ديكتاتور شدن را در سر ميپروراند و وجود رقيبي چون سيدضياء را برنميتابيد.
گروههاي آزاديخواه و مليگرايان اين افراد از جمله طرفداران مشروطه بودند و از پيش از وابستگي سيدضياء به انگليس و احتمال شكلگيري حكومت ديكتاتوري به دست وي آگاه بودند.
علاوه بر موارد فوق، در درون انگلیسیها نیز مخالفتهایی در باب سیدضیاء شکل گرفت که از همه موارد ذکر شده برای سیدضیاء گرانتر تمام شد. اداره اطلاعات سفارت انگلیس به سرپرستی میس لمبتون با طرح روی کار آمدن سیدضیاء یا دستکم با شکل اجرای آن مخالف بود. از آنجا که خانم لمبتون متمایل به حزب کارگر و لیبرال بود، و حزب همراهان سوسیالیست به رهبري مصطفي فاتح هم مرتبط با اداره اطلاعات انگلیس بود، به همین دلیل با برنامههای سیدضیاء مخالفت کرد و همین امر عامل مؤثری در شکست سیدضیاء شد، زیرا عدهای از هواداران او را در مجلس متزلزل نمود و نتوانستند به طور قاطع از او حمایت کنند.
چرا لمبتون و اداره مرتبط وی، حداقل با شکل اجرای برنامهای که منجر به قدرت یافتن سیدضیاء میشد مخالف بودند؟ واقعیت این است که هدف امپریالیسم واحد است، ولی در شکلهای اجرای آن همواره نظریات متفاوت و بعضاً متضادی ممكن است وجود داشته باشد. در واقعه سیدضیاء، خانم لمبتون با شناختی که از نیروهای مخالف سیدضیاء اعم از دربار و شخص شاه، قوامالسلطنه، نیروهای ملی و دکتر مصدق و حزب توده داشت، روي كار آوردن سيدضياء را ممكن نميدانست؛ و از این رو، با اجرای این طرح مخالفت میکرد. بررسیهای جامعهشناسانه و تاریخی او، وی را به این واقعیت سوق داده بود که در صورت اجرای طرح، حاصلي جز شكست براي دولت متبوعش نخواهد داشت. این در حالی است که جناحهای مخالف وی در انگلیس یعنی وزارت خارجه، وزارت امور خاورمیانه و نایبالسلطنگی هندوستان، طرفدار اجراي طرح بودند؛ سير حوادث نشان داد برآورد خانم لمبتون از اوضاع ايران، علميتر و واقعبينانهتر بوده است.
لمبتون و کودتای 28 مرداد 1332
در مارس1951 میلادی مقالهای بدون نام در روزنامه تایمز منتشر شد. نویسنده مقاله خانم لمبتون بود. این مقاله در وزارت خارجه انگلیس به عنوان عالیترین تحلیل از جریانات داخلی ایران و ریشههای اصلی مسئله ملی شدن صنعت نفت، ارزيابي شد. لمبتون در این نوشتار توجه مخاطبین خود را به دستهبندیها و تضادهای داخلی که در مسئله نفت به اوج خود رسیده بود، جلب کرده بود. از نظر او، جامعه ایران طی سالیان دراز در حالت عدم تعادل بوده و مسیری سینوسی را میپیموده است. علت این بیثباتی بیش از آنکه مربوط به رقابتهای قدرتهای بزرگ باشد به حرص و طمع و عدم تشخیص طبقات حاکم ایران مربوط بود. به باور لمبتون، دستهبنديهاي خانوادگي، رواج رشوه و فساد، توزیع نابرابر ثروت و تنش بین شهر و روستا و قبایل، عوامل دیگر این بیثباتی بودهاند.
وی در ادامه گفته بود مجموعه عوامل فوق شکاف طبقاتی جامعه ایران را تا بدانجا بالا برده بود که برای قشر روشنفکر و اقشار حرفهای مانند کارگران که به اصلاح وضع اجتماعی و اقتصادی ایران میاندیشند، چارهای جز انتخاب راه انقلاب بر ضد استبداد سلطنتی نمانده بود.
خانم لمبتون، آشكارا مسئله سياست و دخالت خارجي، به ويژه نقش انگلستان را ناديده گرفته بود. يكي از عوامل نفرت مردم ايران از طبقه حاكمه، آن بود كه مردم هيأت حاكمه را دستنشانده انگلستان ميدانستند.
لمبتون در آخر مقاله خود اظهار داشته بود بحران اخیر کشور ایران میرود تا عمیقتر از مسئله نفت شود و نمیتوان آن را با حل مسئله نفت، همانگونه که برخی سیاستمداران غیرمسئول ایران ادعا میکنند، برطرف کرد.
نظریات لمبتون که اسناد زیادی طرحهای تخریبگرایانه او علیه مصدق را اثبات میکند، با نظرات دیگر نویسندگان انگلیسی کاملاً منطبق بود. آنها نیز مانند لمبتون معتقد بودند وضع به سرعت بدتر میشود و بیش از هر زمان دیگری ضروری است اقدامات قاطعانهای برای جبران خطاهای گذشته انجام شود. از نظر انگلیسیها حکومت مصدق یک مصیبت بود، زیرا مسئله وی تنها به نفت محدود نمیشد، بلکه وی چیزی را هدف قرار داده بود که از آن به عنوان سرمايهداري انگليس یاد میکرد. از این رو قصد داشت سرمايهداري انگليس را از ایران بیرون کند. لمبتون معتقد بود مصدق روابط بین ملت ایران و انگلیس را تیره نموده است. به باور او، مصدق کسی بود که به خوبی توانست از نارضایتیهای گستردهای که عوامل مختلفی داشت به بهترین وجه استفاده کند و با توسل به نوعی ناسیونالیسم افراطی، آن را به یک نهضت منسجم و فراگیر تبدیل کند.
لمبتون به خوبی پی برده بود با وجود مصدق نمیتوان منافع امپریالیسم انگلیس در ایران را تأمین کرد، زیرا مصدق حاضر به هیچگونه مصالحهای بر سر منافع ملی ایران نبود. بر این پایه لمبتون تنها راه نجات منافع انگليس را توسل به دخالت پنهانی و تضعیف موقعیت دکتر مصدق میدانست. برتود در گزارش ژوئن سال1951 خود مینویسد:
در مورد این بحران با خانم آ. ک. س. لمبتون که در دوران جنگ جهانی دوم وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران بوده است، مذاکراتی داشتم. او نویسندهای است که مدت زیادی در ایران به سر برده و با زبان و افکار مردم ایران بهتر از هر کس دیگری آشنایی دارد. میس لمبتون معتقد است که هیچ نوع معاملهای با مصدق امکانپذیر نیست و تا جایی که ممکن است باید او را بایکوت کرد، مگر در موارد بسیار ضروری که برای حفظ نظم عمومی در جنوب ایران لازم باشد.
از منظر لمبتون یکی از راههای پنهانی برای تضعیف موقعیت دکتر مصدق، قوت قلب دادن به ایرانیانی است که درک آنها از مفهوم «منافع ملی ایران»، با نظرات انگلیس مطابقت دارد ولی میترسند خائن قلمداد شوند. علاوه بر این وی معتقد است راه دیگر ممکن است این باشد که با استفاده از كارمندان روابط عمومی سفارت انگلیس در تهران، وضع را تغییر داد و و فرصتی به وجود آورد تا آنان و گروهی از روشنفکران ایرانی که نظر مساعدی نسبت به بریتانیا دارند، بتوانند بیپرده علیه مصدق اعتراض کنند. به باور لمبتون بدون رهنمودهای فوق نمیتوان وضع را تغییر داد. لمبتون در ادامه اظهار میدارد تعدادی از ایرانیان تشخیص دادهاند آنچه ایران احتیاج دارد تحول اقتصادی است نه قطع رابطه با انگلیس که مانع بزرگی بر سر راه چنین تحولی خواهد بود. از این رو آنها درک کردهاند که انگلیس میتواند در سازمان دادن امور مالی ایران و ترقی سطح زندگی مردم، نقش مهمی داشته باشد.
خانم لمبتون پس از طرح این تحلیل، برای به اجرا درآوردن آن، یکی از ديپلماتهاي انگلیسی به نام رابین زینر را پیشنهاد کرد. علت این انتخاب نیز زیرکی وی و آگاهی او از افراد صاحب نفوذ تهران بود. از آنجا که لمبتون اعتقاد داشت تضعیف موقعیت مصدق میبایست از بازار شروع شود، زینر میتوانست مهره ایدهآلی باشد زیرا علاوه بر آشنایی زینر با صاحبنفوذان بازار، خصلت مذهبی بازار و تحریک آن به وسیله خطر کمونیسم، موفقیت استعمار انگلیس در نابود کردن دولت مصدق را سهلتر میکرد. وزیر امور خارجه انگلیس با مطالعه طرح لمبتون پیشنهاد وی را پذیرفت و بدین ترتیب مقدمات دخالت پنهانی انگلیس فراهم گردید. ایدن در این زمینه بیان میدارد:
من با خانم لمبتون که شناخت دست اول و قابل ملاحظهای از ایران و افکار ایرانیان دارد، کاملاً موافقم، پیشنهاد لمبتون که متضمن نفعی تاریخی برای بریتانیا بود، موضوع بسیار قابلتوجهی بود، تلاشهای غیررسمی ما برای تخریب موقعیت مصدق پیشرفت خوبی دارد.
از آنچه تاکنون بیان شد این مهم قابل استنباط است که ریشه عملیات پنهانی انگلستان که در سال 1953 به سرنگونی مصدق انجامید، از همین جا شروع میشود و همانگونه که مشاهده شد، عامل اصلی این توطئه لمبتون و عامل اجرای آن زینر بوده است.
سرسختی مصدق در ندادن امتیاز به انگلستان، انگلیسیها و آمریکاییها را بیش از پیش متقاعد کرد که طرح لمبتون باید جنبه عملی به خود بگیرد. از این رو هربرت مورلیسون وزیر خارجه کارگري اجراي این طرح را بر عهده گرفت و شخص چرچیل نیز جریان عملیات را تا وصول نتیجه قطعی آن مورد تأیید قرار داد و دستور آغاز عملیات چکمه را صادر کرد. در نهایت کودتای 28 مرداد که ناشی از طرحها و رهنمودهای لمبتون به سران انگلیس، آمریکا و اشرف پهلوی در پاریس بود با موفقیت انجام گرفت.
خانم لمبتون در فاصله سالهاي 1320 تا 1332 يكي از چهرههاي مؤثر در تنظيم سياست انگلستان در رابطه با ايران بوده است. جدول زير خلاصهاي از مهمترين اقدامات و رويكردهاي او را نمايش ميدهد.
جریان سیدضیاء هدف از حمایت وی توسط انگلیس: پیگیری منافع انگلیس در ایران
رویکرد لمبتون: آگاهی از حتمی بودن شکست وی و در نهایت مخالفت با این اقدام انگلیس.
همکاری با
حزب توده علت: اجرای طرح از پیش تدوین شده انگلیس و شوروی.
هدف: کسب منافع انگلیس و ارتقاء نفوذ آن، زیرا در آن شرایط انگلستان از تمام امكانات موجود براى مانور نظامى در ايران برخوردار بود و از عوامل داخلى هم براى پيشبرد اهداف خود سود مىجست
کودتای 28 مرداد علت بیثباتی در ایران سال 1332از نگاه لمبتون: دستهبندیها و تضادهای داخلی که در مسئله نفت به اوج خود رسیده بود و به خصوص شخص مصدق.
رویکرد لمبتون: 1) طرفداری و جذب مخالفان مصدق جهت بایکوت وی. 2) ساخت فضای مناسب برای آن طیف از روشنفکران ایرانی که نظر مساعدی نسبت به بریتانیا دارند، تا بتوانند بیپرده علیه مصدق اعتراض کنند. 3) در نهایت عملی شدن فشار فیزیکی
جمعبندی خانم لمبتون در قامت اندیشمندی آگاه به فرهنگ ملت و دولت ایران، در طول سالهای 1320 تا 1332 با رفتار آگاهانه خود، کنشگری فعال در جهت دستیابی انگلیسیها به مطامع خود بوده است.
فهرست منابع و مآخذ
- افشار، ایرج، راهنمای تحقیقات ایرانی، تهران: مرکز بررسی و معرفی فرهنگ ایران. ۱۳۴۹.
- اسکندری، ایرج، خاطرات سیاسی، تهران: انتشارات علمی، 1368.
- بیل، جیمز، راجر لويیس، ویلیام، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران: نشر نو، 1368.
- بهنود، مسعود، دولتهای ایران از سید ضیاء تا بختیار، تهران: نیما، 1368.
- جامی، گذشته چراغ راه آینده است، تهران: ققنوس، ۱۳۷۷.
- خامهای، انور، فرصت بزرگ از دست رفته، تهران، انتشارات هفته، 1362.
- زریری، رضا، خانم کودتا! ایرانشناسی خانم لمبتون در خدمت استعمار پیر، «مجله زمانه» سال پنجم، فروردین 1385 - شماره 43 (از صفحه 54 تا 58).
- روزنامه اطلاعات، نهم آبان ماه 1321، شماره 39-5، نقل شده در کتاب «گذشته چراغ راه آینده است»، ص167.
- طبری، احسان، کژراهه، تهران: امیر کبیر، 1367.
- فصیحی، سیمین، جریانهای اصلی تاریخنگاری در دوره پهلوی، تهران نوند (نوید سابق)، 1372.
- لمبتون، آ. ک. س، ایران عصر قاجار، ترجمه سیمین فصیحی، مشهد: انتشارات جاودان خرد.
- مکی، حسین، خاطرات سیاسی، علمی، تهران: انتشارات ایران، 1368.
- مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج 8، تهران: علمی، 1366.
- مهدی نیا، جعفر، زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر، تهران پانوس، 1373.
-Roger, Louis, the British empire in The Middle east 1945-1951, ppress Ocford, 1984.
-Minute by Berthoud, 15, jun 1921, f.o.371/91548/ ep 1531/ 624. Quoted by roger Louis: op cit., p. 659.
-The Times, 22 mar 1951, minutes in f. o.
پانوشتها
۱. افشار، 1349، صص 42-38.
۲. مهدینیا، 1373، صص 37-31.
۳. مهدینیا، 1373، صص 37-31.
۴. زریری، 1385، ص 55 و اسکندری، 1368، صص 351-336.
۵. Victory House.
۶. طبری، 1367، صص 49-46.
۷. مکی، 1368، صص 17-13.
۸. خامهای، 1362، ص 178.
۹. همان، صص 93-82.
۱۰. لمبتون، 1375، صص 471-470.
۱۱. the Times, 22 mar 1952.
۱۲. همان.
۱۳. roger, 1984: p. 660.
۱۴. Berthoud, 15 jun 1921.
۱۵. roger, 1984: pp. 660-656.
۱۶. roger,1984: p.658.
۱۷. جیمز و ویلیام، 1368، ص 375.
۱۸. وودهاوس 1368، ص 54.