نقش انگلستان در کودتای رضاخان

 نقش انگلستان در کودتای رضاخان


براستي کشور انگلستان در وقوع کودتا‌ی 1299 و روی کار آمدن رضا شاه چه نقشی داشته است؟
تحولات پس از استعفای وثوق الدوله در ایران، رشد جنبش‏های استقلال طلبانه و ضد استعماری در ایران نظیر جنبش جنگل، خیابانی و موضع گیری‏های ضد انگلیسی شوروی، انگلستان را برآن داشت که هر چه سریعتر، با روشی جدید سلطه‏ی کامل خود را بر ایران مستقر نمايد.
برای اجرای روش جدید، ابتکار عمل را وزارت جنگ بریتانیا در دست گرفت و ژنرال آیرونساید فرمانده‏ انگلیسی مستقر در شمال ایران در صدد برآمد یک راه حل نظامی‏برای مسئله‏ی ایران بیابد و با روی کار آوردن یک حکومت انگلیسی از طریق کودتا، مسئله‏ی  ایران را به نفع دولت متبوعش فیصله دهد. در ژانویه‏ی 1921 ملاقاتهایی بین آیرونساید و رضاخان فرمانده‏ی قزاقها صورت گرفت. قرار بر این شد که انگلیسها قوای قزاق را که گرسنه و فاقد اسلحه و مهمات بود مجهز و مسلح نموده و آماده‏ی حمله به تهران و انجام کودتا کند. در این طرح قرار بر این شد که رضا خان میر پنج عملیات نظامی‏و سیدضیاءالدین طباطبایی (روزنامه نگار وابسته به انگلیس ) عملیات سیاسی را بر عهده بگیرند. در سوم اسفند 1299 رضا خان در رأس قوای 2500 نفری خود با هفت اراده‏ی توپ و 18 مسلسل سنگین در معیت سید ضیاءالدین عازم تهران گردید. وی بی درنگ وزارتخانه و مؤسسات دولتی را تصرف کرد ، احمد شاه که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود به  ناچار فرمان نخست وزیری سید ضیاء را امضا کرد. رضا خان نیز با لقب سردار سپه به ریاست دیويزیون قزاق منصوب شد. نخست وزیر جدید ، سیاستمدارانی که از صدر مشروطیت زمام امور کشور را در دست داشتند ، بازداشت کرد و به دستور انگلیس تمایل خود را به لغو قرار داد وثوق الدوله که دیگر امکان و ضرورت اجرای آن نبود، اعلام داشت با توجه به تحکیم موقعیت انگلیس، آخرین ناوگان روسیه از ایران خارج شد و فقط یک ناوچه‏ی توپدار باقی گذاشتند. دولت سید ضیاء در سوم خرداد 1300 جای خود را به قوام السلطنه سپرد. از این تاریخ تا دو سال و نیم بعد کابینه های متعددی برسر کار آمدند که همگی در برابر قدرت رضاخان، ناتوان و بی اختیار بودند و در واقع او بود که زمام واقعی امور ایران را به دست داشت.
رضاخان در طی این مدت توانست با سرکوب جنبش های آزادی خواهانه، اصلاح طلبانه و ضد انگلیسی و هم چنین کلیه امرای ملوک الطوایف، امنیت و نظم را در داخل کشور برقرار سازد و حکومت دولت مرکزی را تحکیم دهد و زمینه‏ی استقرار دیکتاتوری و استبداد را فراهم کند. این اقدامات رضاخان در واقع همان کارهایی بود که قرار بود انگلیسيها رأساً به موجب قرار داد 1919 انجام دهند ولی اکنون که کودتا موفق شده بود نقشه های خود را به دست ایرانیان اجرا کردند و خودشان از پس پرده امور را کنترل می‏کردند. شرکت نفت ایران و انگلیس و بانک شاهنشاهی ایران که زیر نظر انگلیس بودند نقش عمده ای در تقویت مالی سردار سپه اجرا کردند.
اکنون دیگر موقعیت سردار سپه مستحکم شده و اوضاع بین المللی نیز زمینه زمامداری وی را فراهم ساخته بود. به همین جهت در 10 آبان 1302 احمد شاه فرمان نخست وزیری رضاخان را صادر کرد و خودش برای همیشه ایران را ترک کرد.
انگلیس در بادی امر در نظر داشت حکومت جمهوری نظیر آنچه در ترکیه روی کار آمده بود در ایران نیز بر پا دارند. در راستای تحقق هدف مزبور در پایین و زمستان 1302 تظاهراتی به نفع جمهوری خواهی در تهران و شهرستانها صورت گرفت ولی چون عده ای از روحانیون و رجال سیاسی با این طرح مخالف بودند آن را به دلیل تحکیم سلطه‏ی‏  انگلیس به مصلحت کشور نمی‏دانستند، سرانجام از این فکر انصراف دادند.
بنابراین می‏توان گفت انگلیس در وقوع کودتا یک نقش کلیدی بر عهده داشته است. این کشور وقتی متوجه شد که از طریق قرار دادها نمی‏تواند منافقش را در ایران به دست آورد تصمیم گرفت از طریق افراد ایرانی کودتایی راه اندازی کند و با به وجود آوردن حکومت جدید منافع خویش را در ایران دنبال کند.
منابع
1)     محمدی، منوچهر (1377) / مروری بر سیاست خارجی ایران دوران پهلوی/ تهران: نشردادگستر: نشر میزان/
2)      مدنی، سید جلال الدین(1376) / تاریخ تحولات سیاسی روابط خارجی ایران / ج 3/ انتشارات پایدار
3)     طلوعی، محمود (1376) / بازیگران عصر پهلوی/ دوجلد/ نشر علمی.