سابقه روابط ايران و انگليس تا كودتاي 28 مرداد

تاريخ روابط ايران و انگليس به ويژه در عصر معاصر بايستي عليالقاعده متأثر از اكتشاف نفت و بهرهبرداري از آن در ايران دانست كه مجموعه اقدامات و عملكرد انگليس در اين خصوص غالباً عليه منافع ملي ايران بوده است. اوج سياست خصمانهي اين كشور در كنار آمريكا، مداخلهي رسمي و علني آنان در كودتاي 28 مرداد 1332 بود كه از آن به عنوان كودتاي آمريكايي ـ انگليسي عليه حاكميت ملت و سرنگوني دولت ملي مصدق ياد ميشود. امري كه مقامات انگليسي و آمريكايي از اين مقطع زماني سعي دارند به نوعي فرار كنند و به دليل آنكه هنوز حاضر به عذرخواهي از ملت ايران نيستند، تنها توصيهاي كه به مردم ايران و دولت ايران دارند آن است كه آن را فراموش كنند. آقاي سايمون گس سفير انگليس در تهران متعاقبِ درج سرمقالهاي در روزنامهي رسالت (28 مرداد 1389 ) در خصوص بازخواني روابط دولت و ملت ايران با انگليس در سالروز كودتاي 28 مرداد، كه در بخشي از آن چنين آمده بود: «ملت ايران با هوشمندي و بصيرت، فهم مشتركي از شكست انقلاب مشروطيت و نهضت ملي شدن صنعت نفت دارند و شگردها و نقشههاي آمريكا و انگليس را در اين نهضت رصد كردهاند و لذا بارها پس از پيروزي انقلاب هر وقت اين نقشهها بازسازي شد، در صحنه سياسي ايران جواب نگرفت. غائله بنيصدر و جنگ داخلي و ترويج تروريسم از سوي گروههاي متمايل به دربار آمريكا و انگليس نمونههايي از اين دست است كه مردم ما خوب از پس آن توطئهها برآمدند. در يكسال گذشته پس از برگزاري انتخابات دوره دهم، ملت ما در آزمون سختي يكبار ديگر پوزه آمريكا و انگليس را در طراحي يك نبرد نرم عليه حاكميت انقلاب و اسلام به خاك ماليدند. جالب اينجاست سفارت انگليس و رسانههاي غربيِ تحت نفوذ آمريكا و انگليس در شرارتهاي سال گذشته نقش كليدي داشتند؛ اكنون سفير انگليس در تهران آقاي سايمون گس است. وي نوهي سرنويل گس طراح قرارداد استعماري گس ـ گلشائيان است كه با مجاهدات ملت ايران و نمايندگان مجلس شانزدهم ابطال شد و به جاي آن ملي شدن صنعت نفت به عنوان آرزوي ديرينه ملت ايران به تثبيت رسيد. سايمون گس اخيراً تقاضاهايي براي ملاقات با برخي رجال روحاني و رجال سياسي و مذهبي كرده است كه همگي دست رد به سينه او زدند. دليل اين عدم تمايل و قهر مشخص است. دولت انگليس طي يك صد سال اخير از روز اكتشاف نفت تاكنون رفتاري خارج از عرف قواعد و قوانين بينالمللي با ملت ايران داشته است. مداخله در امور داخلي ايران و اخلال در روابط ايران با ديگر كشورها و نيز بسط روابط خصمانه با دولت و ملت ايران همواره نگاه لندن به تهران را پر كرده است. حال چگونه است آنها ميخواهند غير از روابط عادي ديپلماتيك در سطوحي ديگر كه معمولاً قبل از انقلاب آن را با لايههاي سياسي و فرهنگي كشور تجربه كردهاند، دوباره همانها را بيازمايند، امروز هيچ رجل سياسي و مذهبي كه دل در گرو ملت داشته باشد براي اينگونه تماسها تره هم خرد نميكند. گذشت آن زمانهايي كه سفير انگليس ميخواست با كسي ملاقات كند آب از لب و لوچهي او سرازير ميشد. ملت ايران در برابر زورگيري دولتهاي بزرگ از جمله انگليس ايستاده است و به اين ايستادگي افتخار ميكند»، خطاب به محمدكاظم انبارلويي سردبير اين روزنامه طي نامهي سرگشاده به عنوان سفير علياحضرت ملكه در تهران، يادآور شده است: «سرمقالهي آقاي محمدكاظم انبارلويي را درباره روابط ايران با بريتانيا كه در 28 مرداد در روزنامهي رسالت به چاپ رسيد، با علاقه مطالعه كردم. اين مقاله شرح مفصلي از روابط ايران و بريتانيا از سال 1320 تا 1332 ارائه ميكند. گرچه درك تاريخ حايز اهميت است اما اسير آن نيز نبايد باشيم. در سال 1320 ـ حدود هفتاد سال پيش ـ بريتانيا، فرانسه، آلمان و چند كشور ديگر اروپايي با يكديگر در جنگ بودند. ميليونها نفر در آن جنگ كشته شدند. اما امروز كشورهاي اروپايي به منظور ايجاد ثبات و موفقيت براي مردم خود و براي همسايگانشان در حال تعامل و همكاري با يكديگر هستند. تاريخ خصومت ميان خود را فراموش نميكنيم، اما نميگذاريم خصومت ديروز مانع دوستي امروز شود.
اين مقاله همچنين ادعاي واهي قديمي دخالت بريتانيا در آشوبهاي بعد از انتخابات سال گذشته را تكرار ميكند. در واقع، اين خبر آن چنان قديمي شده است كه روزنامهي شما نيازي به ارائه مدركي براي آن احساس نميكند. اين داستان كاملاً غيرواقعي است. در خاتمه، همانطور كه اشاره كرديد تعدادي از مسئولين محترم ايراني تقاضاي اينجانب را براي ملاقات رد كردهاند. اين مسئله واقعيت دارد اما بر اين باورم كه رد درخواستها باعث تأسف است. بيش از سي سال تجربه ديپلماتيك به اينجانب نشان داده كه درك متقابل و حل اختلافات از طريق گفتگو امكانپذير است. چنانچه از گوش دادن به سخنان يكديگر خودداري كنيم، باور كردن افسانههاي ساده و تعصبات موروثي، كه به ندرت واقعيت دارند، براي مردم آسان ميشود. در ضمن، آقاي انبارلويي حقايق را بهطور صحيح بيان نكردهاند. برخلاف مطلب بيان شده در آن مقاله، اينجانب نسبتي با سرنويل گس ندارم. تنها يك تلفن به اين سفارت به آساني ميتوانست اين مسئله را روشن كند. همانگونه كه اشاره كردم گفتگو با يكديگر حايز اهميت است».