جاسوسهای انگلیس و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

در پی این واقعه است که سفارتهای فرانسه و آمریکا فعالیت مأموران انگلیس را تحت پوشش قرار میدادند. ولی افزون بر سفارتخانههای یادشده، جاسوسان انگلسی به طرق گوناگون دیگری در ایران حضور یافته و برای ناکام ساختن نهضت ملی ایران میکوشیدند.
برخی از این مأموران گاه گاهی مورد شناسایی قرار میگرفتند و دولت وقت برای اخراج آنها اقدام میکرد. در ۱۹ اسفند ۱۳۳۱، دولت ایران در یادداشتی به دولت عراق نوشته است : « متواتراً اخباری که از مرزهای مشترک ایران و عراق رسیده حاکی است که عدهای از عوامل و جاسوسان انگلیس موجبات ناراحتی و اخلال در امنیت را فراهم میآورند.... مخصوصاً بعد از بسته شدن سفارت انگلیس در تهران قسمت مهم فعالیتهای افراد مخرّب انگلیس متأسفانه در کشور عراق متمرکز گردیده است. اخیراً هم گزارش موثق دیگری رسیده که یکی از جاسوسان باسابقه انگلیسی به نام ”جکسن“ که در سفارت سابق انگلیس در تهران کار میکرده است عملیات تحریکآمیز خود را بر ضد ایران در بغداد شروع کرده است و تماس او با بعضی از عمال انگلیسی در ایران در حوادث اخیر ایران کاملاً روشن است.»
در ۲۵ اسفند ۱۳۳۱ دکتر فاطمی سخنگوی دولت در مصاحبهای مطبوعاتی اظهار داشت که ” طبق گزارشهایی که به دولت رسیده است پسر ”جکسن“ در تهران دیده شده است.“ روزنامه مساژرو چاپ ایتالیا در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۳۲ نوشت : « هر چند دولت انگلیس در ایران به علت قطع رابطه سیاسی رسماً سازمان و نمایندهای ندارد اما عملاً به خوبی دیده میشود که سایه ”جکسون“ عضو سابق سفارت انگلیس از بعداد به نواحی نفتخیز ایران افتاده است. زیرا در همین نقاط است که طغیان علیه دولت ایران صورت میگیرد.... جکسون که سی سال تمام در ایران جاسوسی میکرده است و کاملاً با اوضاع ایران آشناست و با پارهای از اشخاص نیز رابطه دارد توانسته است عملیات سری خود را از پشت مرزهای ایران به یاری ” نوول“ پسر خود که اکنون به صورت مخفی در تهران به سر میبرد و دستش در اختلافات داخلی ایران کاملاً نمایان است اداره نماید.»
در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۲، به ”ویلیام جمس تامپسون“ کشیش ۶۵ ساله انگلیسی مقیم اصفهان که به اتفاق چند افسر انگلیسی کمیسیونی تشکیل داده بودند، اخطار شد که کشور را ترک کند. در ۸ خرداد ۱۳۳۲ به ” مارک پرودو“ که در پوشش خبرنگار آژانس آسوشیتد پرس به جاسوسی میپرداخت، اخطار شد که کشور را ترک کند. چهار روز پس از آن از فعالیت یک شبکه جاسوسی که شخصی به نام ” برژو “ در رأس آنها قرار داشت، خبر داده شد که در همان روزها از کشور اخراج شدند.
در ۱۰ خرداد ۱۳۳۲، جاسوس دیگری به نام ” موریس ژوول“ دستگیر شد و معلوم شد که ایشان از سال ۱۳۱۵ به تهران آمده و زیر پوشش فعالیتهای تجاری به جاسوسی میپرداخته و خود را کارشناس نوغان و ابریشم و همچنین نماینده جمعیت بینالمللی پناهندگان در ایران معرفی کرده است. ایشان پس از ورود متفقین در سال ۱۳۲۰ به عنوان وابسته نظامی فرانسه فعالیت میکرده است.
در ۲۸ خرداد ۱۳۳۲ به یک خانم فرانسوی به نام ” ماری گالیشه “ که با گذرنامه سویسی به ایران آمده بود و در کاخ عبدالرضا برادر محمدرضاشاه به عنوان پرستار خدمت میکرد، دستور داده شد که کشور را ترک کند.
از اوایل تیر تا نیمه اول مرداد ماه ۱۳۳۲، ” دلسوزا“ که در پوشش پزشکی در شیراز به فعالیت جاسوسی مشغول بود، و ” رابرت آلیس “ که نزدیک به چهل سال در ایران به سر میبرد، ” جاک “ که در پوشش معلم زبان انگلیسی فعالیت میکرد، ”ویلیام مورگان ناسوت “ که در سال ۱۳۱۰ به عنوان تاجر وارد ایران شد و در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان یک سرهنگ از سوی متفقین، فرماندار نظامی همدان شد و پس از جنگ شرکتی در همدان تشکیل داد و فرش و پوست صادر میکرد، دکتر ” رودلف شارپ “ به عنوان پزشک و ” ریجنالد داگلاس داویدسن “، از جمله افرادی بودند که به عنوان جاسوس شناخته شدند و به بیان دیگر افشا شدند به گونهای که به ناگزیر دستور اخراج آنها داده شد. پر روشن است که جاسوسهای بسیار دیگری در ایران حضور داشتند و همچنان به فعالیت خود ادامه میدادند.
از هم گسیختن وحدت ملی، ایجاد تفرقه میان رهبران نهضت ملی، جنگ روانی و ایجاد اغتشاش و ناامنی و دیگر عوامل بسترساز برای سرکوبی نهضت ملی و وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، محصول فعالیتهای جاسوسی افراد یادشده و صدها جاسوس ناشناخته دیگر دولت بریتانیا و دولت ایالات متحده آمریکا بود.