قطع رابطه ايران با انگليس

در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت مردم ايران از اقدامات انگليس عصباني بودند و اين را در شعارهاي خود ابراز ميداشتند. به دنبال انحلال كنسولگريهاي انگليس در 9 شهرستان ايران در سال 30 به دليل اينكه از وظايف كنسولي خارج شدهاند و در امور داخلي كشور دخالت مينمايند و پس از بستن شعب شوراي فرهنگي بريتانيا در شهرستانها مسأله قطع رابطه پيش آمد. قطع رابطه معمولاً در صورتي انجام ميگيرد كه اختلاف غيرقابل حلي پيدا شود و يا مصالح دولتي به خطر افتد. قطع رابطه با انگليس وقتي انجام گرفت كه عصبانيت مردم از محاصره اقتصادي افزايش يافت و دولت ايران احساس كرد امكان مذاكره و توافق در مورد نفت بر طبق نظر ايران باقي نيست و دكتر مصدق در گزارش 25 شهريور 31 به مجلس خبر از امكان قطع رابطه داد و گفت روابط سياسي بين دولتها فقط وسيلهاي است براي حفظ دوستي و همكاري متقابل و چنانچه اين نتيجه حاصل نشود و اين روابط سياسي فقط وسيله حفظ منافع و مطامع يك طرف قرار گيرد مصلحت ايجاب ميكند كه با قطع روابط به تحريكات و تشبثات روز افزون پايان داده شود... اگر دولت انگلستان روش فعلي خود را ادامه دهد معلوم خواهد شد كه مناسبات آن دولت با ما دوستانه نيست و در اين صورت جز قطع رابطه سياسي چارهاي نداريم.
در 30 مهر 31 وزير خارجه ايران قطع رابطه با انگليس را به سفارت آن كشور اعلام داشت و دليل آن را عدم توجه عادلانه دولت انگليس به خواست ملت ايران در استيفاي حقوق خود دانست و اظهار اميدواري كرد كه انگلستان روش خود را تغيير دهد تا مجدداً روابط برقرار شود. در روز 10 آبان اعضاي سفارت، ايران را ترك گفتند. دكتر مصدق پيامي براي ملت انگلستان تهيه كرده بود كه كاردار از دريافت آن خودداري كرد.