چكمههاي انگليسيها در بوشهر

از تاريخ سرزمين زيبا و غني بوشهر طي مقطع زماني فتح اين شهر توسط مسلمين تا زمان به قدرت رسيدن نادرشاه افشار (1734م/ 1147ه.ق) اطلاع اندكي در دست است. اقدامات نادرشاه و سياست دريائي او براي مبارزه با عثمانيها و گسترش قلمرو دريائي خود در خليج فارس سبب گرديد تا اين شهر بندري بار ديگر مورد توجه خاصي قرار گيرد. نادر آنجا را به عنوان پايگاه ناوگان دريايي خود در خليجفارس برگزيد و نامش را به «بندر نادريه» تغيير داد. نادرشاه با به كار گماردن يك تاجر انگليسي به نام «جان التون jhan Elton» بوشهر را به صورت يك مركز مهم كشتيسازي و پادگان نظامي درآورد. بنا به گزارش هلنديها، در آن زمان ناوگاني با هشت تا ده هزار مرد در بوشهر مستقر بوده است. همچنين چند كارخانه كشتيسازي نيز در اين شهر احداث گرديد.
با مرگ نادر در سال 1747م/ 1160ه.ق سپاه دريايي او بين حاكم بوشهر و بندرعباس تقسيم شد، شيخ ناصرخان آل مذكور كه در دوران نادر يكي از درياسالاران وي بود، پس از مرگ نادرشاه كشتيها و ناوگان مستقر در بوشهر را متصرف شد و حكومت مقتدرانه خاندان آل مذكور كه قريب يكصد سال بر بوشهر حكمراني كردند، بنيان نهاد. بوشهر در زمان خاندان آل مذكور رو به عمران و آباداني گذاشت و روابط تجاري گستردهاي با هلنديها برقرار كرد. در دورة زمامداري كريمخان زند، بوشهر و تاريخ آن وارد مرحلة تازهاي شد. در سال 1763م/ 1177 ه.ق انگليسيها با حمايت شيخ نصر خان آل مذكور قرار داد معروفي با كريم خان زند منعقد كردند كه اين قرارداد زمينهساز حضور استعماري انگليسيها در جنوب ايران و خليجفارس گرديد. بوشهر كه در دورة كريمخان، بندر بازرگاني اصلي ايران بود، در دوران قاجاريه به صورت بندر مهم تجاري ـ فرهنگي و سياسي درآمد. بوشهر در دورة قاجار معتبرترين بندر تجاري ايران بود كه اكثر دول خارجي مانند انگليس، روسيه، آلمان، ايتاليا، فرانسه، هلند، نروژ و عثماني در اين شهر دفتر نمايندگي سياسي و تجاري داشتند و دروازه جنوبي ايران براي تبادل افكار سياسي و مناسبات فرهنگي بود. به نوشته دائره المعارف ايرانيكا، در آغاز سدة نوزدهم ميلادي پس از ناآراميهايي كه نمايانگر پيدايش خاندان قاجار بود، سالانه نزديك به صد كشتي انگليسي و عربي از هند و مسقط براي بازرگاني رو به سوي اين بندر ميگذاشتند و با خود پارچه، ادويهجات، فيل، چاي، برنج، شكر و... از اروپا، هند و چين ميآوردند.
گذشته از استقرار يك گروه محافظ هميشگي براي انگليسيهاي مقيم، اهميت بازرگاني بوشهر براي آنها سبب گرديد تا سه نوبت مورد هجوم بريتانيا قرار گيرد. پس از تسخير اين شهر در سال 1856م/ 1273ه.ق، انگليسيها در سال 1909م/1327ه.ق به هنگام ناآراميهايي كه به دنبال مشروطهخواهي ايرانيان آغاز شده بود، اقدام به پياده كردن نيروي نظامي در اين منطقه نموده و گمرك و كليه مناطق حساس را تصرف كردند. در سال 1915 م/ 1333 ه.ق نيز در زمان جنگ جهاني اول و به دنبال قيام شهيد رئيس علي دلواري عليه منافع انگليسيها در جنوب ايران، انگليسيها نيروي تقويتي به بوشهر اعزام كرده و شهر بوشهر را در 26 رمضان سال 1333 اشغال نمودند. مركز اين قيام منطقهاي به نام تنگستان بود.
مردم تنگستان از ديرباز براساس خصائص انساني گرفته از محيط ساده و بيآلايششان، مردماني سختكوش، جوانمرد، متدين و سلحشور بودهاند. به كرّات در دفع فتنه و حوادث و بلايائي كه به سرزمين كُهنسال ايران روي آورده است از دل و جان كوشيده و در راه عظمت اين مرز و بوم از ايثار خون خود دريغ نكرده و در هر زماني با ابراز رشادت و دليري دشمنان مملكت را به لرزه درآوردهاند. هنگامي كه سر دودمان سلسله زند در قلع و قَمعِ ياغيان و دشمنان مملكت دست نياز به سوي اين مردم رشيد و ميهنپرست دراز كرد، يكي از بزرگان اين قوم به نام رئيس احمد شاه تنگستاني با چهار هزار سوار به سپاه او ملحق شد و او را در تحكيم موقعيت و دفع دشمنان كمك فراوان كرد و از هيچگونه همكاري با خان زند خودداري ننمود.
از ابتداي جنگ بينالملل اول، دولت انگيس بوشهر را به عنوان يك پايگاه مُهم دريايي برگزيده بود و كشتيهاي جنگي انگليس كه در عرصه خليجفارس گردش ميكردند، اغلب در سواحل بوشهر پهلو ميگرفتند. پيوستن عُثماني به جنگ بر اهميت سوقالجيشي بوشهر افزود. دولت انگليس براي حفاظت از تأسيسات نفتي خوزستان و نيز پياده كردن نيرو در خاك بينالنهرين بيش از پيش به پايگاههايي چون بوشهر احتياج داشت و از همين رو، ابتدا نيروي كوچكي در بوشهر مُستقر ساخت.
رئيس علي دلواري كدخدازاده دلوار با همراهي و همكاري زاير خضرخان تنگستاني، شيخ حُسين خان چاه كوتاهي، خالو حُسين بُردخوني (دشتي) و محمدخان غضنفر السلطنه برازجاني جُنبش پُر تنشي عليه سپاه متجاوز و اشغالگر انگليس آغاز كردند. حضور مستقيم روحانيون و مجتهدان معروفي چون شيخ محمد حسين برازجاني و آيتالله العظمي شيخ جعفر محلاتي در قيام و تحريك مردم عليه استعمار توسط وعاظ و روحانيون، آرمان و ايدئولوژي اين حركت را به روشني نشان ميدهد. افزون بر روحانيون، رهبران غير روحاني قيام نيز خود شديداً مذهبي بوده و ايمان راسخي به آيين اسلام داشتند. آنان نبرد خود را نبردي مقدس ميدانستند و كُشته شدن در اين راه را شهادت و تقرب به خداوند تلقي ميكردند. با اين همه، انگليسيها شهر بوشهر را در رمضان 1333 اشغال نمودند. در آن هنگام يك راه آهن كم عرض 37 مايلي براي پيوند دادن بوشهر به برازجان واقع در راه شيراز ساخته شد، همچنين در همان زمان كارخانهاي براي ساخت تجهيزات راهآهن در بوشهر احداث گرديد. اما انگليسيها با تخليه شهر در مارس 1919 م/ 1338 ه.ق نقطه پاياني بر اين تلاشهاي اشغالگرايانه خود نهادند.
پس از پايان جنگ جهاني اول و ظهور رضاشاه پهلوي بوشهر همچنان كانون پرتشنج وقايع باقيمانده و خوانين بسياري عليه حاكميت رضاشاه سر به طغيان برداشتند. بوشهر در دورة حاكميت رضاشاه با كشيده شدن راهآهن سراسري و انتقال حجم عمده داد و ستدهاي تجاري از ايران به بصره، رو به افول گذاشت و پس از جنگ جهاني دوم، جايگاه خود را به عنوان ستاد فرماندهي انگليسيهاي مقيم در حوزه خليج فارس از دست داد و در سال 1952م ساختمان كنسولگري انگليس در آن جا تعطيل شد. سرانجام اين شهر بندري كه روزگاري مركز عمده تجارت ايران بود و از شهرهاي بسيار آباد ايران محسوب ميشد و همچون نگيني بر پيشاني خليج فارس ميدرخشيد، عظمت و شكوه ديرين خود را از دست داده و نظارهگر روزي شد كه دوباره آن موقعيت پيشين را تجربه نمايد.