امپرياليسم خونريز بريتانيا به روايت يك استاد دانشگاه انگليسي

امپرياليسم خونريز بريتانيا به روايت يك استاد دانشگاه انگليسي

اشاره:
جان نيوساينر ‏John Newsinger‏ استاد تاريخ انگليس در دانشگاه ‏Bath Spa‏ مي باشد. وي اخيرا کتابي با عنوان "خوني که هرگز خشک نمي شود" را درباره واقعيت هاي خونين امپرياليسم انگليس -گذشته و حال- به رشته تحرير درآورده است. او طي مصاحبه اي با سايت تحليلي ‏Newleftproject‏ درباره پيشينه سياه امپرياليسم انگليس، تاثير آن بر جغرافياي سياسي کنوني جهان و همچنين سياست هاي امپرياليسم کنوني اين کشور سخن مي گويد:
•  اين گونه به نظر مي رسد که ادعاي ايده خير خواهي ذاتي انگليس در جهان در فرهنگ اين کشور غير قابل ترديد شده است. چرا شما فکر مي کنيد که مردم انگليس به عنوان يک ملت، به سختي مي توانند حقيقت را درباره پيشينه امپرياليسم انگليس بپذيرند؟

- من بر اين عقيده ام که انگليسي ها در باور خود نسبت به خير خواهي ملي تنها نيستند، ولي با اين حال، گذشته امپرياليستي انگليس اين ادعا را بسيار مضحک مي سازد. در واقع، ضعف تفکر چپ يکي از مسائل جالب توجه در مورد انگليس مي باشد. در حالي که دوره هايي از منازعه طبقاتي شديد در تاريخ انگليس وجود داشته است، ولي اين منازعات هرگز به ظهور جناح چپ توده اي سازمان يافته منتهي نشد تا اين نوع سياست ضد امپرياليستي بتواند به طرز کارآمدي، ديدگاه نهادينه شده از امپرياليسم بريتانيا چه در  قرائت هاي ليبرال يا محافظه کار را مورد چالش قرار دهد. در عوض شاهد حضور حزبي در دولت به نام کارگر بوديم که همواره از سياست هاي امپرياليستي حمايت کرده و در درون آن مخالفين امپرياليسم هميشه در اقليت به سر برده اند. با حضور « ميليبند » در راس حزب کارگر، عملا شاهد فردي هستيم که به طور کامل از جنگ عراق  پشتيباني کرد و همواره  به دنبال سرپوش گذاشتن بر شکنجه هاي انجام شده توسط نظاميان غربي بوده است. با اين شرايط، اصلا تعجب برانگيز نيست که چرا مخالفت با امپرياليسم حداقل در فرهنگ رسمي به حاشيه رانده شده است. با اين حال بايد اعتراف کرد که ماجراجويي هاي امپرياليستي انگليس همواره با مخالفت داخلي مواجه بوده و از اين رو افراد، سازمان ها و بعضي اوقات جنبش هاي عمومي نيز وجود داشته اند که به مخالفت با امپرياليسم انگليس برخاسته اند. يکي از مسائلي که تلاش داشتم تا در کتاب خود نشان دهم اين بود که همواره در انگليس مخالفت هايي با امپرياليسم اين کشور رخ داده است. تاريخ نشان مي دهد که هر گاه طبقه کارگر انگليس براي منافع خود مبارزه کرده، از سوي ديگر در پي نوعي همرنگي با مبارزات مردمان ديگر نيز برآمده است.
هم اينک با نوعي مبارزه دشوار و همچنين کوشش براي اعتراف به واقعيت هاي امپرياليسم انگليس مواجه شده ايم. تلاش دولت جديد براي درگير ساختن « نيال فرگوسن » به تدوين دوره آموزشي تاريخ براي مدارس، اين مسئله را به روشني نمايان مي سازد. با اين حال مقاومت فزاينده در داخل و همچنين در خارج، مواضع ما را تقويت کرده و موجب ترويج ديدگاههاي  ضد امپرياليستي خواهد شد.‏
•  به نظر شما پيشينه امپرياليستي انگليس چه اهميتي در شناخت جغرافياي سياسي نوين جهان دارد؟

- در واقع اين مسئله از ابعاد متعددي برخوردار است. اول از همه اينکه تا اندازه زيادي ريشه هاي بحران هاي کنوني جهان را مي توان در تاريخ امپرياليستي انگليس مشاهده کرد. خاورميانه را مي توان بارزترين نمونه اين ادعا به شمار آورد. رژيم صهيونيستي در راستاي تحکيم سلطه امپرياليستي انگليس بر خاورميانه پايه گذاري شد و دولت هاي بعدي انگليس نيز در اين راستا تصميم گرفتند تا هر گونه حقوق فلسطيني ها
در سرزمين خود را انکار نمايند. البته اين  خط مشي قبل از به اصطلاح هولوکاست رخ داده بود و بايد دانست که يهودي ستيزي اروپايي ها موجب شد تا يهوديان اروپا به دنبال سکونت در فلسطين برآيند. در واقع مردم فلسطين هنوز هم بهاي سياست هاي انگليس را مي پردازند. به طور کلي، تاريخ امپرياليسم انگليس، واقعيت هاي حکومت امپرياليستي و منازعات امپرياليستي آن را آشکار ساخته و امروزه نيز اين واقعيت ها به همان منوال تکرار مي شوند. همان طور که نيروهاي آمريکايي و انگليسي هم اينک در عراق با شورش و ناآرامي مواجهند، انگليسي ها در اوايل دهه 1920 نيز در عراق با شورش و ناآرامي روبرو شده بودند. به همين منوال، جنگ کنوني در افغانستان، چهارمين باري است که انگليس ارتش مهاجم خود را به اين کشور اعزام نموده است و اين تهاجمات نيز معمولا به شکست يا فاجعه منجر گرديده اند. گرچه ما به اصلاح صلح دوست هستيم و افغان ها جنگ طلب وانمود شده اند ، ولي آنها تاکنون عملا هرگز به انگليس حمله  نکرده اند و در عين حال دولت هاي انگليس به طور مضحکي ادعا مي کنند که نيروهاي انگليس براي محافظت از خيابان هاي انگليس در افغانستان حضور يافته اند. ابعاد ژئو استراتژيک امپرياليسم کنوني انگليس هم اينک نيز تشابه بسيار زيادي با قرن هاي نوزدهم و بيستم دارد.‏
•  امروزه تا چه اندازه امپراتوري انگليس وجود دارد؟
هم اينک دولت انگليس نقش شريک فرودست امپرياليسم ايالات متحده را ايفا مي کند. به اصطلاح "روابط ويژه" بين دو اين کشور اغلب به عنوان مسئله اي عاطفي نمايانده مي شود. ولي در واقع، اين روابط کلا به منافع طرفين مربوط
مي باشد. طبقه حاکمه انگليس داراي منافع جهاني است، ولي مدتهاست که از ماشين دولتي قوي که بتواند از اين منافع محافظت کند، برخوردار نبوده و در عوض از ماشين دولتي ايالات متحده انتظار دارد تا اين کار را انجام دهد. به همين دليل است که نيروهاي انگليسي به عراق و افغانستان اعزام شدند و به همين خاطر هم وزراي جديد حزب کارگر بر رسوايي هاي شکنجه سرپوش مي گذارند. نيروهاي نظامي و تشکيلات دفاعي انگليس از جمله صنايع نظامي آن به طور فزاينده اي با مجمتع هاي صنعتي - نظامي ايالات متحده ادغام يافته اند. اين مسئله هرگز در رسانه ها،
پارلمان و حتي محافل دانشگاهي انگليس مورد بحث قرار نمي گيرد. تا زماني که تشکيلات نظامي انگليس اين وضعيت را داشته باشند، براي انگليس مهم خواهد بود که به منظور جا زدن خود به عنوان يک قدرت جهاني، همچنان سلاح هاي اتمي در اختيار داشته باشد. تشکيلات نظامي انگليس براي داشتن اين سلاح ها کاملا به ايالات متحده وابستگي دارند و اين مضمون ناگفته را بايد مدنظر داشت که تا زماني که خط مشي خارجي انگليس به طور بنياديني پيرو محض وزارت خارجه ايالات متحده است، اين سلاح ها نيز همچنان وجود خواهند داشت. به موازات تضعيف جايگاه بين المللي امپراتوري ايالات متحده، اين وضعيت دشواري هاي فزاينده اي نيز براي دولت هاي انگليس به دنبال خواهد آورد. هم اينک، ارتش انگليس در راستاي خدمت به عمو سام در مخمصه بزرگي گرفتار آمده و به نظر هم نمي رسد افغانستان آخرين تقاضاي آمريکايي ها براي نيروهاي نظامي انگليسي باشد.‏
•  شماري از فجايعي که شما در کتاب خود برشمرديد همچنان نيز در حال تداوم هستند. آيا فکر نمي کنيد که پويايي نژاد پرستانه امپرياليسم، ارتکاب اين نوع اقدامات دهشت بار توسط نيروهاي انگليسي را آسان تر مي سازد؟
- شکي نيست که سرکوب بيش از حد شورش هاي کنيا در دهه 1950 به واسطه اين واقعيت ممکن مي شد که قربانيان آن سياه پوست بودند. غير قابل تصور است که دولت انگليس، سفيد پوست ها را به اتهاماتي مثلا سوگند دروغ خوردن حلق آويز کند. اين مسئله يکي از ويژگي هاي سرکوب استعمار گرانه انگليسي به نظر  مي رسد. با اين حال توان دولت انگليس براي اهريمني جلوه دادن دشمنان خود از هر رنگ و ديني را نبايد دستکم گرفت؛ ولي در هر حال نژاد پرستي انگليسي مطمئنا اين کار را آسان تر مي سازد. با اين وجود من هنوز اميدوارم که در انگليس به جاي مجسمه ژنرال سِر هنري هاولاک، يا بسياري ديگر از قصابان امپرياليسم انگليس که هنوز هم در پايتخت انگليس پاس‌داشته مي شوند، شاهد به نمايش درآمدن تنديسي از « ديدان کيماتي » مبارز راه آزادي کنيا باشيم. از اين رو ما هنوز راه بسيار طولاني را در پيش داريم.‏