كينهتوزي «تاچر» عليه انقلاب اسلامي ايران

روابط ايران و انگلستان بعد از انقلاب اسلامي و در دوران ده ساله حكومت تاچر هيچگاه سالم نبوده و هرگاه دريچهاي براي از سرگيري روابط باز ميشد، مدت زمان كوتاهي نميگذشت كه روابط با وقوع يك حادثه دوباره بشدت تيره ميشد. در اين قسمت سعي ميشود فراز و نشيبهايي كه در اين روابط به وجود آمده است ترسيم كند.
بعد از اينكه در اسفندماه 57 جيمز كالاهان نخست وزير وقت انگلستان دولت موقت جمهوري اسلامي ايران را به رسميت شناخت، به خروج سريع اتباع انگليسي كه در آن زمان از دو هزار تن تجاوز نميكردند اقدام نمود.
در ارديبهشتماه 58 دولت جيمز كالاهان كنار رفت و مارگارت تاچر رهبر حزب محافظهكار به نخست وزيري رسيد وي بلافاصله پس از به قدرت رسيدن اعلام نمود: «انگلستان در تصميم قبلي خود مبني بر رسميت شناختن دولت ايران تجديد نظر خواهد كرد». در شهريورماه 58، خبرنگار بيبيسي در ايران عنصر نامطلوب شناخته شد و اخراج گرديد در آبانماه همان سال يك بيمارستان متعلق به انگليسيها به عنوان مركز جاسوسي، تعطيل گرديد و كاركنان آن اخراج شدند. به دنبال ماجراي گروگانگيري اعضاي سفارت آمريكا در تهران، وقتي تعدادي از ايرانيان كه با يك هواپيماي انگليسي به انگلستان وارد شدند از ورود آنها به انگلستان جلوگيري شد و در فرودگاه هيسترو آنها را بازداشت و بعضي را بشدت زخمي كردند و با هواپيماي بعدي به تهران فرستادند. پليس انگلستان به آنها گفته بود: «شما وحشي هستيد كه آمريكاييها را گروگان گرفتهايد ».
در هشتم ديماه 58 كنسولگري انگليس در تهران اعلام كرد به علت كاهش متقاضيان براي ورود به انگليس، مسئله صدور ويزاي مشروط كه در تاريخ اول خرداد 58 اعلام گرديده بود، منتفي ميشود و طبق موافقتنامه لغو ويزا بين كشورهاي ايران و بريتانيا، ايرانياني كه قصد سفر به انگليس را دارند احتياج به اخذ ويزا نخواهند داشت. ولي چند ماهي طول نكشيد كه دوباره در تاريخ 22/2/59 وزارت خارجة جمهوري اسلامي ايران طي اطلاعيهاي برقراري دوباره رواديد را اعلام كرد و مقرر شد از تاريخ بيست و نهم ارديبهشتماه 59 مقررات رواديد بين دو كشور برقرار باشد.
در فروردينماه 59، در پي درخواست آمريكا از اعضاي بازار مشترك مبني بر تحريم اقتصادي و قطع روابط ديپلماتيك با ايران، سفير انگلستان در تهران جان گراهام براي بررسي اين تحريم، پس از شانزده ماه مأموريت در ايران در خردادماه 59 كشور ايران را ترك نمود در آن موقع كادر سفارت انگلستان در تهران به دوازده تن ميرسيد و سرپرستي آنها با كاردار اين سفارت بود.
تاچر نهتنها هيچ گامي براي بهبود روابط بين دو كشور برنداشت بلكه هر روز با عمل جديدي سعي در تيره شدن روابط دو كشور داشت و هر روز فشارهاي بيشتري بر ايران وارد ميآورد تا سرانجام در تاريخ بيست و ششم مردادماه 59 در كنار در ورودي سفارتخانه انگلستان در خيابان فردوسي تهران اطلاعيهاي نصب شده بود كه اعلام ميداشت: «اين سفارت از صبح يكشنبه بيست و ششم مردادماه تعطيل اعلام ميگردد».
اين حركت آغاز بسته شدن و تعطيل سفارتخانه انگليس توسط خود انگليسيها بود كه در تاريخ نوزدهم شهريورماه 59 وزارت خارجة انگلستان رسماً اعلام نمود سفارت اين كشور در تهران تعطيل شد و كشور سوئد حافظ منافع انگلستان در تهران ميباشد. همچنين اضافه نمود كه روابط سياسي با ايران از طريق سفارت سوئد در تهران ادامه خواهد داشت و اعلام نمود كه تمامي كاركنان باقيماندة انگليسي در تهران اين كشور را ترك كردهاند. آنها به دنبال بستن سفارتخانه همزمان تعدادي از دانشجويان ايراني را كه در پي تظاهراتي در لندن بازداشت شده بودند از انگلستان اخراج نمودند.
بستن سفارتخانه و اخراج دانشجويان ايراني از انگلستان سرفصل جديدي در روابط دو كشور به حساب ميآيد. در پي دستگيري و تعدي به دانشجويان ايراني، دولت ايران به انگلستان هشدار داد كه اين نوع برخوردها در روابط دو كشور مؤثر خواهد بود.
از ديگر وقايع تأثيرگذار در تيرگي روابط جمهوري اسلامي ايران و انگلستان، حمله ضد انقلاب به ساختمان كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در منچستر در سال 1360 بود كه اين حمله در مقابل چشمان پليس انجام گرفت ولي پليس انگلستان هيچ اقدامي انجام نداد و همچنين تا 1366، دفتر هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران در لندن 3 بار به اشغال مهاجمين درآمد كه با عكسالعمل سرد پليس مواجه بود.
از ديگر تحولات منفي در روابط ايران و انگليس، بحران اخراج ديپلماتهاي دو كشور در خردادماه 1363 ميباشد. دولت تاچر در اين تاريخ به پنج نفر از ديپلماتهاي سركنسولگري ايران در منچستر تا يك هفته مهلت داد كه خاك انگلستان را ترك نمايند، ايران هم در مقابل به پنج ديپلمات انگليسي يك هفته مهلت داد كه خاك ايران را ترك كنند. در پي اين بحران انگلستان اقدام به اخراج دو ديپلمات ايراني ديگر نمود كه ايران باز به تلافي 4 ديپلمات انگليسي را اخراج كرد. دولت ايران آقاي بوهن ريك سون سفير سوئد در تهران را به عنوان حافظ منافع انگليس به همراه كريستوفرسكوي مسئول دفتر حافظت منافع انگلستان به وزارت خارجه فرا خواند و اسامي چهار تن را به آنها داد و از آنها خواست ظرف 72 ساعت ايران را ترك كنند. در جريان اين نبرد ديپلماتيك، كنسولگري ايران در منچستر تعطيل شد و ايران كلية اعضاي سفارت خود را از لندن فرا خواند.
در تاريخ سيام خردادماه 66 جفري هاو وزير خارجة وقت انگليس اعلام كرد، روابط سياسي دو طرف به يك ديپلمات در تهران و لندن كاهش يافته، ولي اعلام آمادگي كرد كه انگلستان آماده بهبود روابط با ايران است. سرانجام در تاريخ دهم تيرماه 66 ديپلماتها و كاركنان سفارت ايران در لندن به تهران بازگشتند كه تعداد آنها به غير از خانوادههايشان سيزده نفر بود.
در ادامة نبرد اخراج ديپلماتها، چون انگليس ميدانست كه در آن زمان ايران اولين شريك تجاري او در خاورميانه ميباشد و حجم مبادلاتي قريب به 700 ميليون دلار با ايران دارد، زيادهروي نميكرد.
در تاريخ دوم مهرماه 66، دولت انگليس دستور تعطيل دفتر خريد مستقر در شركت خريد وسائل صنعت نفت ايران را در لندن صادر كرد. دولت انگلستان ادعا كرد اين دفتر مسئول خريدهاي تسليحاتي بوده است و از سي تن از افسران ايراني مستقر در اين دفتر خواست طي دو هفته انگليس را ترك كنند در تاريخ چهارم مهرماه 66 وقتي سرجفري هاو وزير امور خارجة وقت انگليس از آقاي ولايتي وزير خارجة ايران دعوت به ملاقات نمود آقاي ولايتي اين دعوت را رد نمود و در تاريخ هفتم بهمنماه 66 دو اتومبيل رولزرويس بسيار گرانبها كه توسط خانواده شاه معدوم به انگلستان برده شده بود توسط رأي دادگاه انگليس به مالكيت ايران درآمد. آخوندزاده كاردار ايران در لندن در مصاحبهاي گفت:
«اين عمل از اين حيث اهميت دارد كه اين اولين بار است كه در جهت استيفاي حقوق غصبشدة ملت ايران در دادگاه غرب رأيي صادر ميشود، اين دو اتومبيل به بهانه تعمير در پايان حكومت شاه به انگلستان فرستاده شده بود و بعد فرح ديبا (همسر شاه) آنها را به تصاحب خود درآورده بود كه با شكايت جمهوري اسلامي ايران بعد از 9 سال به مالكيت ايران درآمد.»
در تاريخ هجدهم خردادماه 1367 يك هيئت سه نفره ايراني وارد لندن شد و مذاكرات رسمي ايران و انگليس براي تعيين خسارات وارده به سفارتخانههاي دو كشور آغاز شد. انگليس براي پرداخت يك ميليون و هشتصد هزار ليره بابت خسارات وارده به ساختمان سفارت ايران طي حمله كماندوهاي انگليسي در پانزده ارديبهشتماه 1359 به منظور خاتمه دادن به اشغال مسلحانه سفارت توسط شش مرد عرب اعلام آمادگي كرد و در مقابل تقاضاي 900 هزار ليره غرامت از ايران بابت خسارات وارده به بخشي از سفارت اين كشور در تهران را كه در جريان پيروزي انقلاب اسلامي دچار آتشسوزي شده بود، نمود. اما ايران مدعي بود كه دو ميليون ليره استرلينگ خسارت به سفارت وارد آمده است. بالاخره دو طرف توافق كردند كه انگليس 9/1 ميليون ليره به ايران بپردازد و ايران بابت خسارت به سفارت انگليس 900 هزار ليره به انگليس پرداخت كند.
در تاريخ بيست و نهم خردادماه 1367 چهار عضو پارلمان بريتانيا وارد تهران شدند و در ارتباط با بهبود روابط بين دو كشور با مقامات وزارت خارجه ايران گفتگو كردند. اين چهار نفر عبارت بودند از دو نماينده محافظهكار مجلس عوام و يك نماينده وابسته به حزب كارگر و يك نماينده لرد وابسته به حزب ليبرال. تام كلارك نمايندة حزب كارگر در اين رابطه گفت:
«روشن است كه مايل خواهيم بود بلندپايهترين شخصيتها را ملاقات كنيم و دربارة همهگونه مسائل، جديترين مذاكرات را به عمل آوريم.»
در همين تاريخ نماينده اسقف كانتربري در ديدار با نايب رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي نامه دكتر «رابرت رانسي» اسقف كانتربري خطاب به حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني رياست وقت مجلس شوراي اسلامي را تسليم وي كرد كه در نامه آمده بود:
«از استفاده سلاح شيميايي عليه مردم غيرنظامي و بيگناه حلبچه توسط عراق متأثر و عصباني شدم و بي قيد و شرط استعمال چنين سلاحهايي خصوصاً عليه غيرنظاميان را تحت هر شرايطي محكوم ميكنم.»
پس از اينكه هيئت پارلماني خاك ايران را ترك كرد در اولين واكنش رسمي علني، وزارت خارجه آن كشور اعلام كرد، انگليس آمادة از سرگيري مناسبات ديپلماتيك خود با تهران ميباشد. وزارت خارجة انگليس اعلام كرد كه قصد دارد يك ديپلمات در سطح دبير اول به تهران بفرستد، در 1366 جمهوري اسلامي ايران يك نفر كاردار در لندن داشت ولي دولت انگلستان هيچ ديپلماتي در تهران نداشت همچنين آنتونيپارسونز سفير سابق انگليس در تهران طي مقالهاي نوشت:
«نداشتن روابط كامل با يكي از بزرگترين و بالقوه غنيترين و مهمترين كشورهاي خاورميانه كاملاً اشتباه است.»
در تاريخ بيست و دوم مردادماه 1367 يك ديپلمات انگليسي به نام «ديويد رادوي» وارد تهران شد و براي بررسي چگونگي برقراري روابط بين ايران و انگليس مشغول بررسي و مطالعه گرديد. وي در طول اقامت خود در ايران با دو تن از اتباع انگليسي (به نامهاي نيكلاس نيكلا و راجر كوپر) كه به جرم جاسوسي در زندانهاي ايران به سر ميبردند، ملاقات نمود.
بعد از برقراري آتشبس در تاريخ 29 مردادماه 1367 ميان عراق و ايران روابط دو كشور بسرعت رو به بهبود گذاشت. به طور كلي در راستاي برقراري و ارتقاي سطح روابط، در اين سال انگليس مواضع نسبتاً معقولانهتري نسبت به گذشته در قبال انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي و جنگ تحميلي اتخاذ نمود، مانند: مواضع اين كشور پيرامون بمباران شيميايي اكراد در عراق، محكوم نمودن استفاده عراق از سلاحهاي شيميايي در جنگ تحميلي و تأكيد و تكرار اينكه، عراق آغازكننده جنگ بوده است.
در تاريخ سيام شهريورماه 1367، خطوط هوايي بريتيش ايرويز كه از بهار 1985 پروازهايش تعطيل شده بود، اعلام كرد در پي آتشبس در جنگ ايران و عراق، اين شركت پروازهاي خود به تهران را از زمستان 1367 از سر خواهد گرفت.
در تاريخ ششم مهرماه 1367 به پيشنهاد لندن مذاكرات ايران و انگليس در ژنو صورت گرفت، هدف از اين مذاكرات عاديسازي روابط دو كشور بود. آقاي محمود واعظي مدير كل وقت اروپاي غربي وزارت خارجه با آقاي ديويد مايريك مقام عاليرتبه وزارت خارجه انگليس مذاكره كرد و زمينة ديدار دو وزير خارجه ايران و انگليس فراهم شد. در اين ديدار طرف ايراني تأكيد داشت كه در بيانية مشترك بايد بر اين نكته اشاره شود كه عادي شدن روابط به پيشنهاد و درخواست انگليس صورت ميگيرد و هيچگونه تغييري در مواضع سياسي ايران رخ نداده است ولي انگلستان از تصريح اين امر طفره ميرفت.
در تاريخ يازدهم مهرماه 1367، سرجفري هاو وزير خارجه انگليس با دكتر ولايتي وزير خارجه ايران ملاقات نمود و قرار شد سفارتخانههاي ايران و انگليس در سطح كاردار گشايش يابند. جفري هاو در زمينة عاديسازي روابط گفت:
«ما معتقديم روابط تجاري با ايران مهم است. براي ايران هم انگليس به عنوان يك عضو دائمي شوراي امنيت ميتواند اهميت داشته باشد.»
سرانجام اين گفتگوها به نتيجه رسيد و در تاريخ بيست و يكم آبانماه 1367، پس از هفده ماه تيرگي روابط و شصت ساعت مذاكره دو كشور يك بيانيه مشترك در وين انتشار دادند.
در تاريخ چهاردهم آذرماه 1367، سفارت انگليس در تهران بازگشايي شد و پرچم انگليس در محل سفارتخانه اين كشور در تهران توسط «گوردن پري» كاردار موقت اين كشور در ايران برافراشته شد. در تاريخ بيست و هفتم همين ماه نيز دبير اول سفارت انگليس كه هجدهماه پيش به دليل مناقشه ديپلماتيك بين ايران و انگليس، تهران را ترك كرده بود، دوباره به محل مأموريت خويش بازگشت و به دنبال گسترش سطح روابط دو كشور در تاريخ دهم ديماه 1367، يكي از دو جاسوس انگليسي به نام «نيكلاس نيكلا» 23 ساله از زندان آزاد شد. در تاريخ نهم بهمنماه 1367، انگلستان يك كاردار جديد به نام نيكلاس واكر براون، ديپلمات 41 ساله انگليسي را به ايران اعزام كرد كه قبلاً چهار سال در ايران بود و به زبان فارسي هم تسلط كامل داشته است.
تا اين زمان روابط دو كشور بسرعت روبه گسترش نهاده بود كه ناگهان با بحران چاپ و انتشار كتاب آيات شيطاني مواجه شد. كتاب آيات شيطاني توسط سلمان رشدي كه هنديالاصل و مقيم لندن ميباشد نوشته شده بود. در اين كتاب به مقدسات اسلامي و ساحت پيامبر اكرم(ص) اسلام توهين شده است. لذا امام خميني طي فتوايي در بهمنماه 1367، اين كتاب را كفرآميز خواندند و نويسنده و منتشرين آن را مرتد و واجبالقتل دانستند. اين موضوع تشنجي بزرگ در روابط ايران و انگليس به وجود آورد كه باعث قطع كامل روابط بين دو كشور شد. پس از اينكه امام خميني فرمان قتل سلمان رشدي را صادر كرد، سرجفري هاو وزير خارجه انگليس گفت:
«پس از اين تهديد ضرورتي براي حفظ حضور ديپلماتيك در تهران وجود ندارد.»
در اين موقع پنج ديپلمات انگليسي در تهران به سر ميبردند. به دنبال اين اظهارات وزراي خارجة دوازده كشور بازار مشترك تصميم گرفتند كه به طور همزمان سفراي خود را از تهران جهت مشورت فرا خوانند و ملاقاتها و مذاكرات در سطح بالا با مقامات ايراني را به حالت تعليق درآورند. در اين زمان انگلستان از آخوندزاده كاردار ايران در لندن خواست كه اين كشور را ترك نمايد.
به دنبال تظاهرات وسيع مسلمانان و كشته شدن تعدادي از آنها در هند، مجلس شوراي اسلامي در جلسة مورخة نهم اسفندماه 67، ماده واحدة را از تصويب گذراند مبني بر اينكه انگليس يك هفته مهلت دارد تا مخالفت رسمي خود را در مورد موضعگيريهاي غيراصولي خود نسبت به:
الف) جهان اسلام؛
ب) جمهوري اسلامي ايران؛
ج) مطالب كتاب ضداسلامي آيات شيطاني، به طور صريح اظهار نمايد.
پس از مهلت يك هفتهاي چون اظهارات مقامات انگليسي در ارتباط با موضعگيري نسبت به موارد فوق از سوي مجلس شوراي اسلامي غيركافي تشخيص داده شد، مجلس شوراي اسلامي قطع كامل روابط با انگليس را اعلام نمود و روابط دو كشور از شانزدهم ارديبهشتماه 1368، به طور كامل قطع گرديد و ديپلماتهاي هر دو كشور به كشور خود بازگشتند. دكتر ولايتي وزير خارجه ايران طي نطقي در رابطه با كتاب آيات شيطاني در مجلس گفت:
«ما مشروعيت خود را از اسلام ميگيريم و اگر اسلام مورد تهاجم قرار گيرد هيچ چيز براي ما قابل تحمل نيست. ما با آنچه انجام شده است موافق هستيم و در آينده نيز موضع ما در برابر هر كشوري كه بخواهد به اسلام و مقدسات ما توهين كند همين خواهد بود، ما در چارچوب اسلام كار سياست خارجي را پيش ميبريم و هر جا حركتي با منافع اسلام در تضاد باشد آن را كنار ميگذاريم.»
در پي خروج ديپلماتهاي انگليس از تهران، دولت سوئد موافقت كرد كه حافظ منافع انگليس در ايران باشد. آخرين اقدامي كه در 1367، در روابط بين دو كشور به وجود آمد، اخراج 30 ايراني مقيم انگليس و همچنين تعطيل كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در هنگ كنگ بود كه از سوي دولت انگليس به تلافي قطع رابطة سياسي ايران و انگليس صورت گرفت.
در سال 1368 انگلستان به تلافي قطع روابط سياسي و مسئله سلمان رشدي و تظاهرات ضدانگليسي در كشورهاي مختلف اسلامي، اقدام به اخراج دانشجويان ايراني به بهانههاي واهي نمود. در تاريخ پنجم فروردين 1368 با اخراج 9 ايراني جمع اخراجيها را به 18 تن رسانيد. جرم اين اخراجشدگان اعتقادات اسلامي و طرفداري از حكم امام خميني در رابطه با قتل سلمانرشدي و شركت در مراسم مذهبي عنوان شد. در يك اقدام تلافيجويانه دولت ايران نيز متقابلاً در تاريخ شش ارديبهشتماه 1368، هجده تن از اتباع انگليسي را به عنوان عنصر نامطلوب از ايران اخراج نمود. اين هجده تن از بازرگانان و كارمندان انگليسي مقيم ايران بودند. در خرداد ماه همين سال وزير بازرگاني و صنايع انگليس در كويت گفت: برقراري روابط اقتصادي با تهران بويژه در پي ماجراي سلمان رشدي فوقالعاده مشكل است.
دو ماه پس از قطع روابط سياسي ايران و انگليس، مؤسسات و شركتهاي صنعتي انگليس طي گزارشي در مورد خسارات سنگين مالي ناشي از اين قطع رابطه به دولت خود اعلام كردند كه بالغ بر يك ميليارد ليره استرلينگ خسارت ديدهاند.
باز در تاريخ هشتم تيرماه 1368، انگلستان دو دانشجو و يك بازرگان ايراني ديگر را به اتهام فعاليتهايي كه امنيت ملي بريتانيا را به خطر مياندازد، از اين كشور اخراج نمود. دولت انگلستان همچنين در شهريورماه اين سال كوروش فولادي دانشجوي ايراني را پس از گذشت ده سال كه در زندانهاي انگليس به سر ميبرد آزاد نمود، آزادي كوروش فولادي انعكاس وسيعي در روزنامههاي داخلي ايران داشت و اين به دليل اظهارات تكاندهندة وي در نحوة رفتار پليس انگليس با وي در طول ده سال اسارتش بود. كوروش فولادي در 1342، در خرمآباد متولد شده و در 1357، براي ادامه تحصيل به انگلستان رفت. در 1980 پس از وقوع يك انفجار در مركز لندن كه طي آن دو ايراني جان خود را از دست دادند، فولادي دستگير شد. انفجار در اتومبيل او روي داده بود و پليس مدعي شد كه وي قصد داشته است آن را عليه مخالفان ايراني به كار گيرد. كوروش در دادگاه به ده سال زندان محكوم شد و مشمول تخفيف قرار نگرفت او پس از آزادي بر اثر شكنجههاي پليس انگليس بينايي يك چشم خود را از دست داده بود و از يك دست فلج شده بود وي در اظهارات خود پس از آزادي اعلام كرد:
«رفتار پليس انگليس بسيار بد بود، آنها غير از اهانت به مقدسات مذهبي، من را مورد ضرب و شتم قرار ميدادند و با سيگار بدنم را ميسوزاندند و بعضي اوقات از شدت بغض خود بر روي صورت من ادرار ميكردند.»
به دنبال موج گسترده اعتراض به كتاب آيات شيطاني در سراسر جهان اسلام پس از اعلام فتواي امام خميني، در انگلستان نيز مسلمانان در يك هزار مسجد اين كشور به عنوان روز همبستگي عليه كتاب آيات شيطاني دست به تظاهرات وسيع زدند كه در تاريخ بيست و هفتم آذرماه 1368، دولت انگلستان پس از اين تظاهرات در يك اقدام سريع با يورش به منازل 4 تن ازدانشجويان ايراني در شهر منچستر آنان را دستگير و زنداني كرد. اين چهار تن عبارت بودند از: مهرداد كوكبي، حسين غريبي، كامران ابرينيا، جواد موسوي.
در تاريخ بيست و نهم آذرماه 1368، يك دانشجوي ايراني ديگر در لندن دستگير شد. وي فرامرز جوانرودي نام داشت و مطبوعات انگليس ادعا كردند، دستگيري او با تشكيل يك گروه براي قتل نويسنده كتاب آيات شيطاني مرتبط ميباشد. به دنبال اين دستگيريها، معاونت دانشجويي وزارت فرهنگ و آموزش عالي اعتراض خود را با فرا خواندن سفير سوئد به عنوان حافظ منافع انگليس در ايران به وي ابلاغ نمود و برخورد پليس انگليس با دانشجويان ايراني را محكوم كرد. در ادامة اين جريان كميتهاي تحت عنوان كميته حمايت از حقوق دانشجويان مسلمان تحت ستم رژيم انگليس در تهران تشكيل شد. همچنين وزير فرهنگ و آموزش عالي وقت دكتر مصطفي معين در ديدار با دانشجويان اخراجي اعلام كرد «در صورت ادامة روند برخورد انگليس با دانشجويان مسلمان ايران در تمامي روابط علمي و فرهنگي با انگليس تجديدنظر خواهد كرد.»
اتحاديه انجمنهاي اسلامي و دانشجويان دانشگاههاي كشور (دفتر تحكيم وحدت) با صدور بيانيهاي به دولت انگليس اخطار كرد در مورد عواقب اقدامات اين رژيم عليه مسلمانان و دانشجويان دست به اقدام تلافيجويانه ميزند. با اوجگيري اخراج دانشجويان، وزارت خارجة انگليس در تاريخ چهاردهم بهمنماه 1368، به 9 ايراني ديگر تا بيستم بهمن فرصت داد كه خاك اين كشور را ترك كنند . در ميان اخراجشدگان دو عضو انجمن اسلامي دانشجويان و سرپرست دفتر صدا و سيما در لندن و يك دانشجوي مقيم منچستر ديده ميشدند.
در پي اخراجها، وزارت فرهنگ و آموزش عالي با انتشار اطلاعيهاي ضمن محكوم كردن اين اخراجها، آمادگي خود را با پذيرش اين دانشجويان در دانشگاههاي كشور اعلام كرد. همچنين ادارة كل رسانههاي خارجي وزارت ارشاد اسلامي با انتشار اطلاعيهاي اعلام كرد دفتر بيبيسي در تهران در اعتراض به اقدامات كينهتوزانة دولت انگليس نسبت به دانشجويان و خبرنگار صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران تعطيل شد.
به طور كلي سال 1368، سال بحران اخراج دانشجويي بود، و انگلستان به طور متناوب دانشجويان ايراني را اخراج ميكرد و در بُعد سياسي، مقامات و مسئولان دو كشور ايران و انگليس طي اين سال مذاكرات پرفراز و نشيبي در راستاي تجديد رابطه و يا قطع رابطه داشتند. آقاي داگلاس هرد در تاريخ 23 نوامبر 1989، در ديدار با بستگان تري ويت اعلام كرد، رابطه با ايران به عنوان بخشي از استراتژي اين دولت براي تأمين آزادي گروگانهاي انگليسي در لبنان است... ما ميخواهيم روابط بهتري با ايران داشته باشيم، داگلاس هرد وزير خارجه انگليس در طول 1368، به كرات به لزوم داشتن روابط با جمهوري اسلامي ايران تأكيد ميكرد از طرف ديگر بعضي مقامات انگليس موضعگيريهاي منفي نسبت به ايران داشتند مثلاً تاچر در پيامي كه در تاريخ 21/23 سپتامبر 1989 براي گروههاي اتحادية دموكراتهاي بينالمللي در توكيو فرستاد، ايران را يك كشور تروريست معرفي نمود و قطع رابطه ايران و انگليس را در اين چارچوب منطقي دانست. همچنين تاچر سخنان آيتالله خامنهاي در ارتباط با باقي بودن حكم حضرت امام خميني در 7 بهمن 1368، را بشدت تقبيح و محكوم نمود. از طرف ديگر در تاريخ بيست و هشتم بهمنماه 1368، تعداد 248 نفر از نمايندگان مجلس عوام انگليس طي بيانيهاي خواستار اخراج جمهوري اسلامي ايران از سازمان ملل، و جايگزيني نمايندة شوراي مقاومت ملي (مجاهدين خلق) در اين سازمان شدند. همچنين رسانههاي عمومي و مطبوعات دو كشور ايران و انگليس طي 1368، برحسب شرايط و مقتضيات زمان، مواضع تلخ و شيريني اتخاذ كردند. كه اغلب مواضع مطبوعات انگليس در راستاي برقراري روابط بود و اغلب مواضع مطبوعات ايران اختصاص به محكوم كردن اعمال انگليس داشت.
در يك جمعبندي كلي ميتوان گفت كه روند مسائل و تحولات بين دو كشور در دوره 11 ساله نخستوزيري خانم تاچر هر روز رو به تخريب و تيرگي بيشتر رفته است.
پينوشت:
۱. اخراج ايرانيان، روزنامه اطلاعات، 22 آبان 1358.
۲. رأي دادگاه انگليس، روزنامه اطلاعات 7 بهمن 1366.
۳. ورود هيأت انگليسي، روزنامه اطلاعات 29 خرداد 1367.
۴. همان مأخذ.
۵. توافق انگليس و ايران، روزنامه اطلاعات، 21 آّبان 1367.
۶. قطع رابطه با انگليس، روزنامه اطلاعات، دوم اسفند 1367.
۷. موضع ايران، بولتن مجلس شوراي اسلامي، نهم اسفند 1367.
۸. زيانهاي شركتهاي انگليسي، الاتحاد،21 خرداد 1368.
۹. خاطرات كوروش فولادي، روزنامه اطلاعات20 شهريور 1368.
۱۰. دانشجويان اخراجي، روزنامه كيهان، 27 دي 1368.