مجادلات يهوديان انگليسي مخالف صهيونيسم در عرصه افكار عمومي سال ( 1917)

كه اين دو اصل با مباني فكري و عقيدتي و سياسي اين انجمنهاي يهودي در تعارض بود، از اين‌رو با توان خويش از در مخالفت درآمدند كه البته جوسازي و مخالف شديد تا حد كينه‌ورزي صهيونيستها را به همراه داشت. نظر به اهميت اين مجادلات، مجموعه مطالب صهيونيستها و مخالفين در اين نوشتار گردآوري شده است.
يادآور مي‌شود كه اين مقاله توسط ناهوم سوكولف به رشته تحرير درآمده است.
با توجه به اين نشانه‌هاي فعاليت صهيونيست‌ها در انگليس، ابراز مخالفت با اين گونه فعاليت‌ها آغاز گرديد. تلاشهايي كه در اوائل سال 1915 براي برقراري تفاهم بين يهوديان صورت گرفت، راه به جائي نبرد. اين گونه مخالفتهاي يهوديان به محافل داخلي آنها محدود نماند و به‌زعم يكي از رهبران صهيونيست اگر مخالفان، فعاليت‌هاي خود را به بحث در درون محافل يهودي محدود مي‌كردند، صهيونيستها نسبت به آنان كينه‌اي به دل نمي‌گرفتند اما مخالفان پا را از اين هم فراتر گذاشتند و سندي منتشر كردند كه متن آن به شرح زير است: 
با توجه به سخنان و بحث‌هائي كه به تازگي در روزنامه‌ها درباره طرح اسكان دوباره يهوديان در فلسطين بر مبنائي ملي، به چاپ رسيده است «كميته مشترك خارجي هيئت نمايندگي يهوديان انگليس و اتحاديه انگليس ـ يهود»   كه ديدگاهي  ضد صهيونيسم داشتند لازم مي‌دانند تا ديدگاههاي خود را درباره اين مسأله مهم اعلام كنند.
سرزمين مقدس به عنوان گهواره مذهب يهود، صحنه اصلي تاريخ كتاب مقدس و مكان يادبودهاي مقّدس، براي تمامي يهوديان، اهميتي ژرف و انكارناپذير دارد. با وجود اين يهوديان اين كشور را صرفآ به ديده يك مقبره يا مكان زيارت نمي‌نگرند. يهوديان از همان ابتداي رهائي سياسي خود در اروپا، تجديد حيات جامعه يهودي در سرزمين مقدس را در رديف يكي از دل مشغولي‌هاي اصلي خود قرار داده‌اند و اميدوارند كه تلاش‌هاي آنان به تجديد حيات جامعه يهودي در فلسطين منجر شود كه سزاوار يادبودهاي بزرگ محيط آن باشد و سرچشمه‌اي براي الهام معنوي تمامي يهوديان شود. به همين دليل كميته مشترك خارجي هيئت نمايندگان يهوديان انگليس و اتحاديه انگليس ـ يهود با مسرت فراوان از امكان به ثمررسيدن اين تلاش‌ها كه در پرتو پيشروي پيروزمندانه ارتش انگليس در فلسطين فراهم آمده است استقبال مي‌كند.
كميته مشترك، با اين اميد كه اين مسأله بتواند تمامي اقشار و گروههاي يهودي را در جهت يك تلاش مشترك متحد كند در زمستان سال 1914 آمادگي خود را براي همكاري با آنان بر اساس خط‌مشي موسوم به سياست "فرهنگي" كه در دو كنگره آخر صهيونيستي در سال‌هاي 1911 و 1914 به تصويب رسيده بود، اعلام كرد. هدف اصلي اين سياست، تبديل فلسطين به يك كانون معنوي براي يهوديان بومي و آبادي‌نشين‌هاي يهودي بود كه احتمالا به آنان مي‌پيوستند تا شرايط مناسب لازم را براي رشد نبوغ يهودي در راستاي علاقه و خواست خود فراهم آورند. مسائل عمده‌تر سياسي كه مستقيمآ با هدف اصلي در ارتباط نبودند به زماني محول شدند كه ضرورت و امكان تحقق آنها فراهم آيد. متأسفانه اجراي توافق به عمل آمده در اين زمينه در عمل امكان‌ناپذير بود و كميته مشترك، در نتيجه، ناگزير شد تا به تنهائي كار را دنبال كند. نمايندگان عضو كميته مشترك، اين تلاش‌ها را بر اساس برنامه‌اي كه در مارس 1916 به تصويب رسيد ادامه مي‌دهند. در اين برنامه، درخواست مي‌شود دلبستگي شديد تاريخي جامعه يهودي به فلسطين به رسميت شناخته شود و در پايان جنگ حكومت اعليحضرت پادشاه انگليس بيانيه‌اي صادر كند كه در آن تضمين شود يهوديان از آزادي مدني، و مذهبي و حقوق سياسي برابر با ديگر شهروندان برخوردار خواهند شد و تسهيلات لازم براي مهاجرت و اسكان آنان فراهم خواهد آمد و از اختيارات محلي لازم در شهرها و آبادي‌نشين‌ها بهره‌مند خواهند شد.
كميته مشترك، هنوز هم بر اين سياست پاي‌بند است. در اين ميان، از سخنان رهبران صهيونيستي در انگليس كه در نشريات به چاپ رسيده است چنين بر مي‌آيد كه آنها طرح بسيار گسترده‌تري را كه اساسآ ماهيت سياسي دارد دنبال مي‌كنند.
در اين برنامه دو نكته وجود دارد كه كميته مشترك به شدت به آنها معترض است.
اولين نكته اين ادعا است كه آبادي‌هاي يهودي‌نشين در فلسطين از يك ويژگي ملي در مفهوم سياسي آن برخوردار هستند. اگر چنين ادعائي صرفآ ماهيت محلي داشت در آنصورت بايد در چارچوب ضرورت‌هاي كلي سياسي تجديد سازمان كشور، تحت لواي يك قدرت مستقل جديد مطرح و حل و فصل شود. كميته مشترك، در اصل به استقرار يك مليّت محلي يهود تحت چنين شرايطي، اعتراضي ندارد.
اما دامنه ادعاي كنوني از اين محدوده فراتر مي‌رود. ادعاي فوق بخش تفكيك‌ناپذير از يك نظريه گسترده‌تر صهيونيستي است كه تمامي جوامع يهوديان را در سراسر جهان اجزاء يك ملت آواره قلمداد مي‌كند كه قادر نيستند خودشان را به طور كامل، از لحاظ اجتماعي و سياسي با مللي كه در ميان آنها زندگي مي‌كنند هم هويّت كنند و از اين رو استدلال مي‌شود كه براي اين مليّت آواره وجود يك كانون سياسي و هميشه آماده در سرزمين فلسطين ضرورت دارد. كميته مشترك قاطعانه و با جديت به اين نظريه معترض است. يهوديان از بند رسته در اين كشور (انگليس) خود را در اصل اقليّتي مذهبي تلقي مي‌كنند و همواره ادعاهاي مربوط به برخورداري از برابري سياسي با هموطنان خود را كه پيرو مذاهب ديگر هستند بر اساس اين فرض و نتيجه منطقي آن استوار كرده‌اند، نتيجه منطقي فرض فوق اين است كه يهوديان در مضمون سياسي خود، آمال‌هاي ملي جداگانه‌اي ندارند، آنان يهوديت را نظام مذهبي خود مي‌دانند كه وضعيت سياسي آنان هيچ ارتباطي با آن ندارد و خودشان را به عنوان شهروندان كشورهائي كه در آنها زندگي مي‌كنند كامل و صادقانه با روح ملي و منافع و علائق اين كشورها هم هويت مي‌پندارند. در صورت استقرار مليت در فلسطين بر اساس نظريه آوارگي يهود، يهوديان به عنوان عناصر بيگانه در زادگاه خود قلمداد خواهند شد و موقعيتي را كه به عنوان شهروند كشورهاي مختلف با تحمل انواع سختي‌ها به دست آورده‌اند از دست خواهند داد. در ضمن، نتيجه منطقي مليت سياسي يهود با توجه به شرايط كنوني جهان چيزي جز يك اقدام نابهنگام نخواهد بود. از آنجا كه مذهب يهود تنها مشخصه بارز يك فرد يهودي است در نتيجه مليّت يهودي بايد هم بر مذهب يهود متكي باشد و هم توسط اين مذهب مهار شود. حتي براي يك لحظه نيز نمي‌توان تصور كرد كه از بخشي از يهوديان بخواهند كشوري برپاكنند كه بر اساس مذهب متكي باشد و آزادي عقيده را محدود كند؛ اما آيا مليّت مبتني بر مذهب مي‌تواند از لحاظ سياسي به شكل ديگري تجلي يابد؟ تنها شكل بديل مليّت يهودي غير ديني است كه بر پايه برخي اصول غيردقيق و مبهم نژادي و قوم نگاري شكل گرفته باشد. اما چنين كشوري از لحاظ معنوي به هيچ وجه ماهيت يهودي نخواهد داشت و تأسيس آن در فلسطين در واقع انكار و ناديده‌گرفتن تمامي آرمان‌ها و اميدهائي خواهد بود كه تجديد حيات يهود در آن كشور تمامي ذهن و علائق يهوديان را به خود مشغول كرده است. با توجه به اين نكات است كه كميته مشترك با شدت هر چه تمامتر پيشنهادهاي ملي صهيونيستها را رد مي‌كند.
دومين مسأله در برنامه صهيونيستي كه مخالفت كميته مشترك را برانگيخته است پيشنهاد اعطاي حقوق ويژه به يهوديان در فلسطين در سطحي فراتر از حقوقي است كه ديگر ساكنان اين سرزمين از آن برخوردارند. در برنامه صهيونيستي پيش‌بيني شده است كه اين حقوق ويژه در منشوري گنجانده شود و اجراي آن به يك شركت مجاز يهودي كه صرفآ به همين منظور تأسيس خواهد شد، واگذار شود.
گذشته از خوشايندبودن يا نبودن سپردن اداره امور بخشي از فلسطين به يك شركت مجاز اختصاصي، مطرح ساختن يا پذيرش چنين مزايائي براي قوم يهود بر اساس امتيازهاي سياسي و رجحان‌هاي اقتصادي بي‌ترديد بسيار ناخوشايند است.
چنين اقدامي، يك فاجعه واقعي براي تمامي مردم يهود خواهد بود. براي يهوديان اصل برابري پيروان تمامي مذاهب در تمامي كشورهائي كه آنان در آنها زندگي مي‌كنند جنبه حياتي دارد. در صورت ناديده گرفتن اين اصل از سوي يهوديان در فلسطين، اين اقدام كاملا خودخواهانه سبب خواهد شد تا آنها از شمول اين اصل در كشورهاي ديگر محروم شوند. اين اقدام سبب خواهد شد تا يهوديان در كشورهائي كه براي كسب برابري حقوق در آنها مبارزه مي‌كنند در وضعيت بسيار ناگواري قرار گيرند و در كشورهائي كه در آنها از تساوي حقوق برخوردارند، دفاع از اين حقوق براي آنها بسيار دشوار شود. پيشنهاد صهيونيست‌ها درباره برخورداري يهوديان از حقوق و امتيازهاي ويژه در فلسطين از يك جنبه ديگر نيز سخت قابل اعتراض است، چون يهوديان در حال حاضر در فلسطين در اقليت قرار دارند و احتمالا تا مدتها نيز اين وضعيت ادامه پيدا خواهد كرد. اعطاي حقوق و امتياز ويژه به يهوديان به دشمني شديد بين آنها و پيروان و اعضاي مذاهب و نژادهاي ديگر منجر و مانع از پيشرفت يهوديان خواهد شد و بازتاب تأسف‌آوري در سراسر شرق بر جاي خواهد گذشت. در ضمن اين برنامه براي خود صهيونيستها نيز ضرورتي ندارد.
اگر يهوديان در رقابتي مبتني بر تساوي كامل حقوق و فرصت‌ها شركت كنند سرانجام برتري خود را بر پايه اصولي به مراتب معقول‌تر از امتيازها و انحصارهاي تحميلي، اثبات خواهند كرد.
چنانچه كميته مشترك در اين زمينه‌ها مجاب شود در آن صورت آماده است تا براي جلب پشتيباني يكپارچه يهوديان از سازمان صهيونيستي همكاري كند.
ديويد. ل. الكساندر   رئيس هيئت نمايندگان يهوديان انگليس كلود. جي. مونته فيوره   رئيس اتحاديه انگليس ـ يهود لندن 17 مه 1917 يك روز پس از
انتشار اين بيانيه، تعداد نامه‌هاي ارسالي كه يهوديان در اعتراض به بيانيه رؤساي يهوديان انگليس و اتحاديه انگليس ـ يهود به روزنامه تايمز فرستاده بودند به حدي بود كه اين روزنامه نمي‌توانست همه آنها را چاپ كند. الكان. ان. ادلر  ، فورآ از عضويت كميته مشترك كناره‌گيري كرد و انتشار بيانيه را اگر نه زيان‌آور، دست كم نابهنگام توصيف كرد. دو تن ديگر از اعضاي اين كميته به نام‌هاي فرشت   و
گيلبرت   از مقام‌هاي خود كناره‌گيري كردند.
دكتر جي. اچ. هرتس   خاخام اعظم يهوديان در نامه‌اي به روزنامه تايمز، چنين نوشت: قصد ندارم درباره بيانيه عجيبي كه پنجشنبه گذشته درباره صهيونيسم و فلسطين با امضاء ديويد. ال. الكساندر و كلود. جي. مونته فيوره منتشر گرديد سخني به ميان آورم. اما به عنوان خاخام اعظم جامعه يهوديان امپراتوري انگليس نمي‌توانم اجازه دهم كه خوانندگان شما اين برداشت نادرست را داشته باشند كه بيانيه مذكور بيانگر ديدگاه تمامي يهوديان انگليس يا يهوديان ساكن در دومينيون‌هاي اين كشور است. در ضمن، نه اتحاديه يهوديان انگليس و نه هيئت نمايندگان يهود كه رؤساي آنها به نمايندگي از جانب اين دو ارگان بيانيه مزبور را امضاء كردند، اجازه انتشار آن را نداده بودند و امكان بررسي محتواي آن را نداشته‌اند.
نوشتن اين مطلب براي ستون‌هاي با اهميت روزنامه شما براي من بسيار دردآور است. اما براي روشن‌شدن حقيقت و رعايت عدالت در قبال مردمي كه افتخار و امتياز رياست معنوي آنان را بر عهده دارم، ناگزيرم تا اين مطالب را بنويسم.
دكتر گاستر، خاخام يهوديان اسپانيائي و پرتغالي در انگليس اعلام كرد:
همان گونه كه لرد رابرت سسيل روز گذشته در مجلس عوام انگليس اعلام كرد حل مسأله يهوديان بدون شك جزئي از حل و فصل فراگيري است كه هدف آن برقراري صلح پايدار در جهان بر پايه آزادي ملي و دوستي بين‌المللي است. يهوديان نيز خواستار صلحي دائمي هستند كه بر همين اساس، استوار باشد و اين هدف تنها از طريق برنامه صهيونيستي يعني تأمين زندگي ملي خودمختار در سرزمين مقدس كه موجوديت آن از لحاظ حقوقي تضمين و به رسميت شناخته شده باشد، امكان‌پذير است. البته زندگي ملي خودمختار يهود در سرزمين مقدس، علاوه بر زندگي مذهبي، زندگي سياسي و اقتصادي را نيز كه به گونه‌اي جدائي‌ناپذير در وجدان و ضمير ملي يهوديان نقش بسته است، در بر مي‌گيرد.
لرد روچيلد در پاسخ به اعتراض رؤساي اتحاديه انگليسي ـ يهودي و هيئت نمايندگان يهوديان انگليس به برخي از نكات برنامه صهيونيستي، چنين نوشت:
در شماره بيست و چهارم ماه مه روزنامه شما، نامه مفصلي به امضاء آقايان الكساندر و مونته فيوره رؤساي كميته مشترك و به نمايندگي از سوي اتحاديه انگليسي ـ يهودي و هيئت نمايندگان يهوديان انگليس تحت عنوان "آينده يهوديان" به چاپ رسيد. من به عنوان يكي از معتقدان جدي به عدالت و منافعي كه احتمالا از آرمان و آمال جنبش صهيونيسم، ناشي خواهد شد، اجازه مي‌خواهم تا به اين نامه پاسخ دهم. جاي بس تأسف است كه اين مجادله، در اين برهه از زمان مطرح شده است. اعضاي سازمان صهيونيستي به هيچ وجه علاقه‌اي به طرح اين مسأله بحث‌انگيز نداشته‌اند. مخالفان ما با آنكه جزو كوچكي از افكار عمومي يهوديان، را تشكيل مي‌دهند تلاش مي‌كنند تا خواسته‌ها و آرمان اكثريت عظيم توده‌هاي يهودي را مخدوش سازند. ما صهيونيستها نمي‌توانيم درك كنيم كه تشكيل يك كشور خودمختار يهود تحت سرپرستي و حمايت يكي از قدرت‌هاي متفق، چگونه به موقعيت يا وفاداري بخش اعظم جامعه يهود كه خودشان را كاملا با شهروندي كشورهاي محل زندگي‌شان هم هويّت كرده‌اند، لطمه وارد خواهد كرد. هدف اصلي ما از همان ابتدا تشكيل كانون خودمختار مذهبي و قومي براي آن دسته از اعضاي مذهب يهود بوده است كه احساس مي‌كنند به گونه‌اي مقاومت‌ناپذير به سمت كانون باستاني مذهب و مليّت خود در فلسطين كشيده مي‌شوند.
در نامه‌اي كه شما منتشر كرده‌ايد در ضمن از مسأله تشكيل يك شركت مجاز و اختصاصي يهوديان براي اداره بخشي از فلسطين، سخن به ميان آمده است. ما صهيونيستها هميشه بر اين عقيده بوده‌ايم كه اگر قرار است يهوديان در فلسطين آبادي‌نشين ايجاد كنند، براي پذيرش مهاجران، سپردن اراضي به دست آنها و آبادكردن اراضي، ايجاد يك تشكيلات اداري براي پيشبرد كارها، اجتناب‌ناپذير خواهد بود. بار ديگر تأكيد مي‌كنم كه ما صهيونيستها درصدد كسب امتيازهاي ويژه به زيان مليّت‌هاي ديگر نيستيم بلكه صرفآ مي‌خواهيم تا در كنار مليت‌هاي ديگر و در يك كشور خودمختار و تحت حمايت يكي از قدرت‌هاي متفق، سرنوشت خود را به دست گيريم."
دكتر وايزمن با ارسال نامه جداگانه‌اي به روزنامه تايمز به دو اظهار نظر كه از سوي مخالفان صهيونيستها عنوان شده بود پاسخ داد:
قصد ندارم، براي ارزيابي صحت ادعاي اين آقايان و مكتبي كه به نمايندگي از جانب آن سخن مي‌گويند و ادعا مي‌كنند كه هميشه به تجديد حيات يهوديان در فلسطين اميد بسته‌اند و براي آن كوشيده‌اند، ستون‌هاي روزنامه شما را اشغال كنم. اما مي‌خواهم دو نكته را كه ممكن است در ذهن كساني كه از صهيونيسم و طرح‌هاي صهيونيستي آگاهي دقيق ندارند بدفهمي جدي ايجاد كند، روشن كنم.
1ـ شايد براي برخي از يهوديان اين نكته كه يهوديان يك مليّت را تشكيل مي‌دهند چندان خوشايند نباشد. اينكه آيا يهوديان يك مليّت را تشكيل مي‌دهند يا نمي‌دهند مسأله‌اي نيست كه به رضايت اين و آن بستگي داشته باشد. مليّت عبري يك واقعيت محض است. اين واقعيت كه يهوديان يك مليّت‌اند، مسأله‌اي است كه باور اكثريت قاطع مردم يهود در طول سال‌هاي متمادي تا عصر حاضر صحت آنرا تأييد كرده است و غير يهوديان نيز در تمامي كشورها، همواره چنين باوري داشته‌اند.
2ـ صهيونيستها خواهان امتيازهاي ويژه يا حقوق انحصاري در فلسطين نيستند و نمي‌خواهند كه بخشي از اين سرزمين توسط يك شركت اختصاصي يهوديان و به زيان ديگران اداره شود. صهيونيسم به عنوان يك جنبش دمكراتيك همواره خواهان آن بوده است كه تمامي نژادهاي ساكن در فلسطين از عدالت كامل برخوردار شوند و صهيونيستها اطمينان دارند كه در سرزمين فلسطين نيز كه اميد مي‌رود با پايان گرفتن جنگ به خودمختاري دست يابد، همين اصل حاكم خواهد بود.
در پايان بايد ابراز تأسف كنم از اينكه حتي دو فرد يهودي پيدا مي‌شوند كه تصور مي‌كنند وظيفه دارند با بهره‌گيري از نفوذ خود، از تحقق آرماني كه ملت يهود در خلال دو هزار سال آوارگي و تحمل انواع ناملايمات و سختي‌ها آن را در دل خود زنده نگهداشته است، جلوگيري كنند.
اين نامه‌هاي اعتراض‌آميز باعث شد تا يك مقاله مهم تحت عنوان "آينده يهود" در شماره روز 29 ماه مه روزنامه تايمز منتشر شود اين مقاله نشان داد كه اين روزنامه به عادلانه‌بودن آرمان فلسطين كاملا اعتقاد دارد. به علت اهميت فوق‌العاده اين مقاله، متن كامل آنرا در اينجا نقل مي‌كنيم:
"مجادله مهمي كه در ستون روزنامه‌ها درباره آينده يهود پديد آمده است، به 
بررسي دقيق و همدلي نياز دارد. جنگ سبب شده است تا بسياري از مسائلي كه پيش از اين در خارج از حوزه سياست عملي قرار داشتند، اهميت ويژه‌اي پيدا كنند. هيچ يك از اين مسائل به اندازه مباره صهيونيسم براي تأمين آينده قوم يهود و استقرار دوباره يهوديان در فلسطين جذابيت ندارد. در بيانيه كميته مشترك هيئت نمايندگان يهوديان انگليس و انجمن انگليس و يهود كه پنجشنبه گذشته در روزنامه‌ها به چاپ رسيد، انتقادهائي از برنامه‌هاي صهيونيست در بعد سياسي آن براي ايجاد يك جامعه ملي يهود به عمل آمده و اعتراض‌هائي عليه آنان صورت گرفته بود. از ديدگاه كميته مشترك، برنامه‌هاي جنبش صهيونيسم بخش تفكيك‌ناپذير از نظريه گسترده‌تر صهيونيستي است كه تمامي جوامع يهوديان در سراسر جهان را اجزاء يك ملت آواره قلمداد مي‌كند كه قادر نيستند خودشان را به طور كامل از لحاظ اقتصادي و سياسي با مللي كه در ميان آنها زندگي مي‌كنند، هم هويّت كنند. كميته مشترك با چنين برداشتي از نظريه صهيونيستي است كه به شدت و قاطعانه به انتقاد از آن پرداخته است. كميته مشترك مدعي است كه به خوبي از اهميت ويژه فلسطين براي نژاد يهود آگاه است. اعضاي اين كميته معتقدند كه آزادي‌هاي مدني و مذهبي يهوديان بايد در فلسطين تأمين شود. كميته مشترك در عين حال تأكيد مي‌كند كه يهوديان از بند رسته در انگليس، از لحاظ سياسي هيچ آرمان ملي جداگانه‌اي ندارند. اين گونه يهوديان خود را صرفآ يك جامعه مذهبي مي‌دانند و بر پايه همين اصل همواره تلاش كرده‌اند تا به حقوقي برابر با شهروندان پيرو مذاهب ديگر دست يابند. آنها از آن بيم دارند كه مبادا استقرار مليّت يهود در فلسطين سبب شود تا يهوديان در سرزمين‌هاي بومي خود به عنوان بيگانه به حساب آيند و موقعيت آنان به عنوان شهروندان و اتباع اين كشورها كه در پي تحّمل سختي‌هاي فراوان به دست آورده‌اند تضعيف شود. كميته، در بيانيه مزبور چنين استدلال كرده است كه چون مذهب يهود، تنها مميزه يهوديان محسوب مي‌شود، در نتيجه مليّت يهود نيز بايد بر مذهب متكي باشد و حدود آن توسط مذهب محدود شود. به اعتقاد اعضاي كميته مشترك، در صورت پديدآمدن چنين وضعيتي، مليت يهود ناگزير خواهد بود تا ماهيت سياسي خود را با توسل به سخت‌گيري و انعطاف‌ناپذيري مذهبي نشان دهد و بدين ترتيب، يهوديان، دقيقآ همان اصلي را كه با توسل به آن آزادي خود را كسب كرده‌اند، زير پا خواهند گذاشت. كميته در ضمن معتقد است كه اعطاي امتياز و حقوق ويژه به يهوديان در مقايسه با ديگر ساكنان فلسطين، امتيازي بحث‌انگيز خواهد بود چون در تمامي كشورهائي كه يهوديان در آن زندگي مي‌كنند، اصل برابري حقوق پيروان تمامي مذاهب، براي يهوديان جنبه حياتي دارد.
به اعتقاد ما، كميته مشترك با تلاش براي تبيين مليت يهود در قالب مذهبي، به گونه‌اي خطرناك به مرز دريوزگي براي آنچه كه خواستار آنند نزديك شده‌اند و مي‌دانيم كه هيچ مسأله‌اي را نمي‌توان با دريوزگي حل كرد.
ممكن است اين موضوع كه يهوديان يك مليت را تشكيل مي‌دهند، براي برخي از يهوديان ناخوشايند باشد. مسأله مليت يهود يك واقعيت است نه يك ادعا و اين واقعيتي است كه باور اكثريت قاطع يهوديان در خلال تمامي قرون صحت آنرا اثبات مي‌كند. غير يهوديان نيز در تمامي كشورها همواره چنين عقيده‌اي داشته‌اند. اما آنچه كه اهميّت آن از اين مسأله نيز بيشتر است و نمي‌توان آنرا ناديده انگاشت اين است كه رهبران بانفوذ و سرشناس يهود همچون لرد روچيلد و خاخام اعظم ادعاي كميته مشترك را مبني بر سخن گفتن به نمايندگي از جانب يهوديان انگليس تكذيب كرده‌اند لرد روچيلد مي‌نويسد: ما صهيونيستها به هيچ وجه نمي‌توانيم درك كنيم كه تشكيل يك كشور خودمختار يهود تحت سرپرستي و حمايت يكي از قدرت‌هاي متفق چگونه به موقعيت يا وفاداري بخش اعظم مردم يهود كه خود را كاملا با شهروندان كشورهاي محل زندگي خود هم هويّت مي‌پندارند، آسيب خواهد رساند. خاخام اعظم در بيانيه خود تأكيد كرده است كه كميته مشترك به هيچ وجه بازگوكننده ديدگاه تمامي يهوديان انگليس يا يهوديان ساكن در دومينيون‌هاي ماوراء بحار نيست.
چنين بيانيه‌هاي معتبري، اين ادعا را كه صهيونيسم نماينده آرمان‌هاي يهوديان نيست بي‌اثر مي‌كند. در واقع ما معتقديم كه صهيونيسم در برگيرنده احساسات توده‌هاي عظيم يهوديان در تمامي نقاط جهان است. دنياي خارج از يهوديت، علاقمند است تا آرمان‌هاي يهود تا آن حد كه ممكن است از قوه به فعل درآيند و به علت اهميت آنها، به خوبي مورد توجه قرار گيرند. اغلب چنين تصور مي‌شود كه مسأله يهوديان تنها با از ميان برداشتن موانع ساختگي كه بر سر راه فعاليت آنان وجود دارد، حل خواهد شد. حتي آشنائي اندك و ظاهري با شرايط زندگي يهوديان در جوامع متراكم يهودي در گاليسيه و روسيه نشان مي‌دهد كه برداشتن اين موانع براي حل مشكل يهوديان كافي نيست. واقعيت اين است كه اين مسأله را نمي‌توان به طور دقيق در قالب مذهب يا نژاد تشريح كرد. مسأله، داراي جنبه‌هاي مهم اجتماعي، اقتصادي، مالي و سياسي است. اهميت جنبش صهيونيسم، علاوه بر جنبه سرزميني آن، از آنجا ناشي مي‌شود كه آرمان و آرزوي ميليون‌ها يهودي فقرزده ساكن در محله‌هاي يهودي‌نشين دنياي قديم و جديد، در آن تبلور يافته است. جنبش صهيونيسم بر آن است تا يهوديان را به چنان موقعيتي برساند كه به يهودي بودنشان مباهات كنند و خدمات شايسته‌اي كه يهوديان به تحول مذهب و گسترش تمدن بشري ارائه داده‌اند، به رسميت شناخته شود. تنها يك ذهن عصبي نظر مي‌دهد كه تحقق اهداف صهيونيسم در بعد سرزميني آن سبب خواهد شد تا دنياي مسيحيت خطاب به يهوديان بگويد اكنون كه براي خود سرزميني داريد، به آنجا برويد! يهودياني كه خود را انگليسي، فرانسوي يا آمريكائي مي‌دانند، بدون شك بيش از هميشه نسبت به سرزمين محل زندگي خود تعلق خاطر سياسي پيدا مي‌كنند و بيش از پيش تنها به يك اقليت مذهبي تبديل مي‌شوند. تغيير مليّت پي در پي كه در گذشته بين يهوديان بسيار متداول بود هر چه بيشتر اقدامي ناهنجار تلقي خواهد شد. همبستگي بين‌المللي يهوديان بي‌ترديد افزايش خواهد يافت و با كاهش خطر سركوب مذهبي، يهوديان سرشناس تمامي كشورها ممكن است با آزادي عمل بيشتري در برابر گرايش‌هائي كه در مواقعي به بدنامي يهوديان منجر مي‌شود، موضع‌گيري كنند. ما از وعده كميته مشترك مبني بر اينكه در صورت برطرف‌شدن برخي ترديدها آماده است تا براي جلب حمايت يكپارچه يهوديان از سازمان‌هاي صهيونيستي همكاري كند، استقبال مي‌كنيم، ما معتقديم كه حركت در اين جهت، مي‌تواند به پيشرفت منجر شود."
در روز اوّل ژوئن، روزنامه تايمز نامه‌اي منتشر كرد كه در آن اسامي عده‌اي از يهوديان انگليسي كه از موضع رؤساي كميته مشترك حمايت كرده بودند، درج شده بود. متن اين نامه چنين بود:
آقاي محترم، از آنجا كه ماهيت انتخابي‌بودن كميته مشترك رسمآ زير سؤال برده شده است ما يهوديان متولد انگليس و داراي تابعيت انگليسي كه فعالانه در مسائل اجتماعي مربوط به جامعه يهوديان مشاركت داريم مايليم حمايت و تائيد خود را از بيانيه‌اي كه به تازگي درباره مسأله فلسطين از سوي كميته مشترك منتشر و در شماره 24 ماه مه آن روزنامه به چاپ رسيد، اعلام نمائيم.
ارادتمند شما
سوئيز لينگلئونارد كوهنچاس هنري
ارنست فرانكلينماتيو فاتانايزرائيل گولانتز
ليونل آبراهامزمايكل گرينايذوور اسپيلمن هنريكس
ادوارد استرنجو شوالوي ايزرائيلآبراهامز وري مگنوس
آرتور رينالدموروادموند سپاگ ـ مونته فيورهآلبرت وولف
فيليپ والي
29 ماه مه
اندكي بعد نشانه‌هاي فراواني نمايان شد كه ثابت مي‌كرد مجامعي كه هيئت نمايندگان يهود داعيه نمايندگي آنها را داشت با ديدگاهي كه در بيانيه كميته مشترك ابراز شد، موافق نيستند. از اين رو، صاحبان كرسي نمايندگي در "كنيسه جديد  " در "استمفورد هيل  "، لايحه‌اي تدوين كردند كه در آن كناره‌گيري اعضاي هيئت نمايندگي يهوديان انگليس و كميته مشترك درخواست شده بود. اين لايحه تنها با دو رأي مخالف به تصويب رسيد. كنيسه‌هاي منچستر و ليورپول و كميته نمايندگان در منچستر، يوركشاير و چشاير   از اقدام رئيس هيئت نمايندگان مبني بر متعهد ساختن اين هيئت به سياستي كه هيچ گونه اختياري در مورد آن به رئيس هيئت اعطا نشده بود، ابراز تأسف كردند. جامعه يهوديان بلفاست نيز ضمن صدور بيانيه‌اي مشابه، حمايت خود را از دكتر وايزمن و جنبش صهيونيست اعلام كرد. جامعه يهوديان بيركنهد  ، كارديف، دوبلين، ادينبورو، گلاسگو، ليمريك  ، مرتير تيدويل  ، ميدلزبورو  ، نيوكاسل، نيوپورت، سوانزي   و والاسي   نيز بيانيه‌هاي مشابهي در حمايت از دكتر وايزمن و جنبش صهيونيست منتشر كردند. در شهر ليدز همايشي با حضور نمايندگان تمامي جوامع و سازمان‌هاي يهودي برپا شد؛ در منچستر شوراي نمايندگان يهود، اقدام كميته مشترك را محكوم كرد. در واقع در سراسر انگليس، كنيسه‌ها، انجمن‌هاي دوستي، سازمان‌هاي خيريه يهود و تقريبآ تمامي مؤسسات و نهادهاي يهودي عليه بيانيه كميته مشترك اعتراض و حمايت خود را از صهيونيسم اعلام كردند.
مخالفت و ابراز ناخوشنودي گسترده عليه كادر رهبري كميته مشترك هيئت نمايندگان يهوديان انگليس و انجمن انگليس و يهود كه خود را سخنگوي رسمي افكار عمومي يهوديان انگليس معرفي مي‌كرد سبب شد تا تمامي مسئولان اين نهاد، تغيير كنند.
اين نكته صحت دارد كه در اجلاس سوم ژوئن انجمن انگليس و يهود پيشنهاد دكتر گاستر براي استيضاح مسئولين اين انجمن به رأي گذاشته نشد اما در جلسه هفدهم ژوئن هيئت نمايندگان يهوديان انگليس پيشنهاد استيضاح كميته مشترك و درخواست كناره‌گيري اعضاي اين هيئت از كميته مشترك با پنجاه و پنج رأي موافق در برابر پنجاه و دو رأي مخالف به تصويب رسيد. آقاي اج.اس.ك. هنريك نايب رئيس هيئت، طي سخناني به حمايت از بيانيه پرداخت. وي گفت: در جلسه هفدهم ماه مه، كميته مشترك بنا به صلاح ديد خود به رؤساي كميته مشترك اجازه داد تا بيانيه مزبور را منتشر كنند اما شخص وي از انتشار سريع اين بيانيه تعجب كرده است. آقاي گيلبرت گفت در ماه اكتبر پرسيد كه آيا بيانيه خاصي وجود دارد يا قرار است بيانيه‌اي منتشر شود و پاسخ شنيده بود كه مطرح ساختن اين مسأله اقدامي بدخواهانه و شيطنت‌آميز خواهد بود. سرفيليپ مگنوس گفت يك هفته پيش از آقاي هنريك، از وجود اين بيانيه آگاه شد از اين اظهارات چنين بر مي‌آيد كه بيانيه مورد نظر را تنها چند يهودي سر تا پا انگليسي شده كه از زندگي بسيار مرفهي در اين كشور برخوردارند و از وضعيت كلي يهوديان در انگليس و ديگر نقاط جهان هيچ گونه اطلاعي ندارند صادر شده است. آنها از روي خودخواهي و غرور خود را نماينده افكار يهوديان انگليس معرفي كرده‌اند در حاليكه ديدگاههاي آنان كاملا با ديدگاه اكثريت قاطع جامعه يهود تفاوت دارد.
در پي رأي استيضاح، اعضاي افتخاري هيئت نمايندگان يهوديان انگليس يعني ديويد الكساندر، رئيس هيئت، آقاي هنريك نايب رئيس و جاشوا لوي خزانه‌دار هيئت از مقام‌هاي خود كناره‌گيري كردند.
در پي اين اقدام، هيئت نمايندگان يهوديان انگليس تلاش كرد تا ساختار اين كميته را كه اعضاي آن جنبه انتصابي داشته و بدون آنكه از سوي يهوديان انگليس انتخاب شده باشند به گونه‌اي غير مسئولانه اختيارات سخنگوئي آنان را به دست گرفته بودند، اصلاح كند. قرار بود در كميته مشترك جديد كميته‌هاي خارجي اين دو ارگان يعني هيئت نمايندگان يهوديان انگليس و اتحاديه انگليس و يهود عضويت داشته باشند و درباره مسائل خارجي كه با يهوديان ارتباط پيدا مي‌كرد، جلسات مشترك تشكيل دهند.
به جز در مسائل عادي و مواقع اضطراري، اعضاي كميته مشترك ناگزير بودند تا پيش از هر گونه اقدامي با هيئت نمايندگان يهوديان انگليس و اتحاديه انگليس ـ يهود مشورت كنند. مسأله صهيونيسم خارج از حوزه اختيارات كميته مشترك قرار گرفت به استثناي مواردي كه دو ارگان اصلي اختيارات ويژه‌اي به كميته مشترك واگذار كنند. اين تصميم‌ها در جلسه بيستم ژانويه 1918 هيئت نمايندگان، به تصويب رسيد.
در اين ميان براي صدور بيانيه عمومي در حمايت از اهداف صهيونيستي نه تنها سازمان‌هاي وابسته به جنبش صهيونيسم بلكه جامعه يهوديان انگليس، شوراي فدراسيون صهيونيست انگليس نيز از سازمان‌هاي يهودي در سراسر اين كشور خواستند تا با برپائي جلسات، قطعنامه‌هايي با مفاد زير منتشر كنند:
1. اين گردهم آئي با حمايت يكپارچه از بازسازي فلسطين به عنوان موطن ملي قوم يهود، اطمينان دارد كه حكومت اعليحضرت پادشاه انگليس براي تحقق اين هدف از هيچ كوششي دريغ نخواهد كرد.
2. اين همايش متعهد مي‌شود تا از تلاش رهبران صهيونيست براي تحقق اهداف صهيونيستي، حمايت كند.
قطعنامه‌هائي با مضمون فوق در همايش‌هاي بزرگ يهودي در كوئينزهال لندن  ، مونيكن دام رومز   در ماركوس ساموئل هال  ، نيوسيناگوگ  ، بتنال گرين   و همايش‌هاي مهمي در بيرمنگام، كارديف، ليدز، هول  ، منچستر، سوانزي، مريتر تيدويل و برادفورد، صادر شد.
البته تعداد زيادي از كنيسه‌ها و مؤسسات يهودي انگليسي بيانيه‌هايي با اين مضمون يا مشابه آن صادر كرده‌اند. 
        
                            
 
 
همايش‌هائي كه به هواداري از صهيونيسم برپا شد، توجه روزنامه تايمز را به خود جلب كرد و اين روزنامه در شماره 23 اكتبر خود مقاله‌اي با عنوان «فلسطين براي يهوديان: حمايت انگليس از اين پيشنهاد» چاپ كرد و در روز 26 اكتبر در سرمقاله خود، تأكيد كرد كه لازم است دولت انگليس از صهيونيسم هواداري كند.
ديدگاههاي ضد صهيونيستي نمايندگان گروه كوچكي از جامعه يهوديان انگليس نه‌تنها با افكار عمومي يهوديان اين كشور بلكه همانگونه كه مطبوعات انگليس فاش كرده‌اند بيشتر با افكار غير يهوديان اين كشور در تضاد بود.
نشريه و ستمينيستر گازت   در شماره 26 اوت خود مقاله‌اي با عنوان "صهيونيسم" منتشر كرد. نويسنده اين مقاله در تشريح ديدگاههاي خود چنين تأكيد كرده است:
تنها چيزي كه آنها مي‌خواهند موطني براي قوم يهود است البته نه براي تمامي يهوديان جهان بلكه براي هسته قوم يهود و بيش از هر چيز براي شكل ويژه‌اي از تمدن خود، براي يهوديت. آنها به هيچ وجه قصد بيرون راندن اقوام ديگر را ندارند. آنها به سرزميني اشاره دارند كه از لحاظ تاريخي به آنها تعلق دارد و امروزه از سكنه خالي مانده   و در انتظار تجديد حيات است. آنها معتقدند كه يهوديت در فلسطين  از آن آزادي كه در نقاط ديگر دسترسي‌ناپذير است، برخوردار خواهد شد: فلسطين كه قرون متمادي است به حال خود رها شده است در دست يهوديان به منطقه‌اي حاصلخيز تبديل خواهد شد و همچون گذشته خواهد توانست نقش انبار غلات ملل ديگر را ايفا كند.
لرد گرومر در مقاله‌اي در نشريه اسپكتيتور   در 12 اوت 1916 چنين نوشت:
يهوديان چه مي‌خواهند؟ اين تصور كه آنها مي‌خواهند تمامي يهوديان جهان را در فلسطين گرد آورند كاملا پوچ و مضحك است. چنين چيزي اصلا پيشنهاد نشده است. در ضمن آنها قصد ايجاد آباديهاي يهودي‌نشين در معني متعارف اين واژه را ندارند. صهيونيسم، خواهان تجديد حيات قوم يهود است.
روزنامه «نيواستيتمن » در شماره 18 ژوئيه خود مقاله‌اي تحت عنوان «معني صهيونيسم»   منتشر كرد:
«تأسيس يك كشور خودمختار يهودي‌نشين در فلسطين يا در جاي ديگر ــ گر چه تنها در فلسطين است كه امكان تشكيل چنين كشوري فراهم است ـ و پيشرفت و توسعه موفقيت‌آميز اين سرزمين موقعيت تمامي يهوديان را ارتقاء مي‌بخشد و احترام به خود را به يهوديان به عنوان يك ملت باز مي‌گرداند و بدين ترتيب، مسأله يهود تا حدودي حل خواهد شد. نشريه «نيشن  » در مقاله مهمي در تاريخ دوم ژوئن 1917 تحت عنوان «يهودي چيست؟»   از صهيونيسم به عنوان يك نيروي جديد ياد كرد و نوشت:
يهوديت همسان شده غير از استعدادهاي فردي پيروان خود چيز زيادي براي ارائه به جهان ندارد. در مقابل، صهيونيسم يك عنصر پرتحرك، مثبت و بديع و متمايز در جهان است كه به غناي بيشتر ميراث مشترك بشري كمك مي‌كند. اميدواريم كه اين جنبش به رسميت شناخته شود و چه بهتر كه به عنوان يكي از نهادهاي بين‌المللي در فلسطين تلقي گردد امّا ما با پيشنهادهائي كه هدف آنها قرار دادن صهيونيسم در چارچوب اهداف و استراتژي امپراتوري بريتانياست مخالفيم.
امّا مشكل بسيار فراتر از فلسطين است، صهيونيسم در واقع چالشي براي تساهل اروپا در برابر انديشه نوين ملّيت به عنوان يك فرهنگ است. اگر اين انديشه پا بگيرد، در آن صورت صهيونيسم در آينده نه تنها در اورشليم، بلكه ورشو، وين، پاريس و لندن نيز مقبول و به رسميت شناخته خواهد شد. اگر غرب مي‌خواهد كه اتريش و روسيه با مليت‌هاي گوناگون خود به تفاهم برسند در آن صورت بايد از ملي‌گرائي يهود استقبال كند."
نشريه «نيويوروپ » شماره 12 آوريل 1917 خود مقاله‌اي درباره مشكل يهوديان منتشر كرد:
صرف نظر از هر ادعائي كه يهوديان داشته باشند، اين نكته كاملا روشن است كه موجوديت يهوديت مستقل در فلسطين بايد به اندازه كافي از طريق تعهد بين‌المللي يا تحت الحمايگي يك قدرت بزرگ تضمين شود."
همين نشريه در شماره 19 آوريل خود مقاله مفصلي با عنوان «بريتانياي كبير، فلسطين و يهوديان» منتشر كرد. نويسنده اين مقاله دلايل خود را در اين باره كه فلسطين بريتانيا بايد فلسطين يهودي، موطن قوم يهود احياء شده و كانون معنوي تمامي يهوديان جهان باشد، برشمرده است. وي با اشاره به آنچه كه يهوديان در فلسطين انجام داده‌اند مي‌نويسد:
در صورت برقراري حكومت صالح در فلسطين، اين سرزمين، ثروت، استعداد و تلاش تمامي يهوديان جهان را به سوي خود جلب خواهد كرد و پيشرفت فلسطين سرعت فوق‌العاده‌اي خواهد يافت.
فلسطين در مقايسه با گذشته خود، سرزميني تهي و گرسنه است و تنها يهوديان مي‌توانند شكوه و رونق گذشته را به آن بازگردانند. نشريه نيويوروپ، صفحه اوّل شماره 27 سپتامبر خود را به مقاله‌اي با عنوان «داو يهوديت در جنگ»   اختصاص داد. نويسنده اين مقاله در تشريح صهيونيسم نوشت:
ارزش و اهميت صهيونيسم در آن است كه مي‌خواهد غرور و عزت نفس شديد قوم يهود را به اين قوم برگرداند و سهم و نقش بي‌مانند قوم يهود در تمدن را با حالت عمومي آن هماهنگ كند.
... وجود كشور يهود بدون شك تأثير مثبتي بر موقعيت يهودياني كه ممكن است باقي‌ماندن در كشورهاي ديگر را انتخاب كنند بر جاي خواهد گذاشت. صهيونيسم، نام يهوديت را به نام پرافتخاري تبديل خواهد كرد:
«هفته‌نامه ديسپچ » در شماره اول آوريل خود در مقاله‌اي با عنوان «جنگ صليبي تازه» چنين نوشت:
تنها صحنه‌اي كه مي‌تواند تماشائي‌تر از اهتزاز پرچم انگليس برفراز معابد و مساجد اورشليم باشد، كمك انگليس، اين دوست هميشگي فرد يهود، به استقرار دوباره حكومت يهوديان در فلسطين است كه در زمان فرمانروائي «هادريان » از هم فرو پاشيد.
البته، احساسات بايد بر ملاحظات عملي استوار باشد. توسعه فلسطين، به وجود ملتي بهره‌مند از مهارت‌هاي كشاورزي نياز دارد. خيال‌پردازان محله يهودي‌نشين كه در حسرت بازگشت صهيون روزشماري مي‌كنند به كشاورزان يهودي آمريكا، كانادا و آرژانتين اشاره مي‌كنند تا ثابت كنند كه غريزه ملت شباني دوران كتاب مقدس هنوز در فرزندان اين ملت زنده است.
نشريه ساندي كرونيكل در شماره 15 آوريل خود مقاله‌اي با عنوان «سياست بريتانيا در فلسطين ـ ضرورت بريتانيائي ـ عبري» نوشت:
هيچ نژاد ديگري در جهان جز يهوديان نمي‌تواند در فلسطين چنين خدماتي به ما ارائه كند.
در جنبش صهيونيسم كه گروهي از بهترين مغزها و گرم‌ترين دل‌هاي موجود در بين نسل جوان يهود را در خود جاي داده است، نيروي محركه لازم وجود دارد تا گسترش دامنه امپراطوري بريتانيا به فلسطين به منبع افتخار و ستون اقتدار بدل شود، اين گسترش نفوذ به هر حال در نبود اين نيروي محركه ضرورتي نامطلوب بود. مايه افتخار، به اين دليل كه اگر ما در اين جنگ براي مليت‌هاي ستمديده و بي‌خانمان مي‌جنگيم، هيچ ملتي به اندازه يهوديان در طي قرون متمادي اين چنين تحت ستم قرار نگرفته و براي صدها سال از داشتن موطن محروم نبوده است.
ستون اقتدار، به اين دليل كه يهوديان نه تنها يك ملت به حساب مي‌آيند بلكه ملتي هستند كه به قدرت حاكم در پايتخت خود «اورشليم» اقتدار فوق‌العاده‌اي در مجامع و شوراهاي جهاني مي‌بخشند.
«ضميمه ادبي روزنامه تايمز  » در شماره 16 اوت 1917 خود مقاله‌اي با عنوان «پس از ساليان دراز» با اشاره به تاريخ يهوديان در فلسطين، نوشت:
يهودي فلسطيني در خلال دهه گذشته صلاحيت خود را در اداره امور خود نشان داده است و بسياري از وظايف و مسئوليت‌هائي را كه استانداران عثماني به دليل بي‌تفاوتي از آنها غافل مانده‌اند، بر عهده گرفته است. يهودي ساكن در فلسطين با بهره‌گيري از نوآوري‌هاي آموزشي كه جزو ذات نظام آموزشي عبري محسوب مي‌شود، توانسته است به سرعت گرايش‌هاي آلماني يا آداب و رسوم روسي يا رومانيائي خود را به دست فراموشي بسپارد   و به كشاورزي تبديل شود   
كه بر روي زمين خود كشت و كار مي‌كند، در صورت از سرگيري اين فرايند و گسترش ابعاد آن در پي پايان جنگ، فلسطين به تدريج از حالت سودان تحت حاكميت مشترك مصر ـ انگليس خارج و به يك كشور تحت الحمايه برخوردار از حكومت خودمختار بومي تبديل خواهد شد، و همچون بسياري از كشورهاي تحت قلمرو امپراطوري بريتانيا در اداره امور داخلي خود از آزادي كامل برخوردار خواهد گرديد.
نشريه «كومون سنس » در شماره دهم مارس خود درباره ادعاي يهوديان بر  
فلسطين نوشت:
اگر بخواهيم صلحي را كه قرار است برقرار كنيم صلحي پايدار و عادلانه باشد، اصول آن بايد سمت و سوي مليّت باشد. در چنين پيمان صلحي، ادعاي يهوديان را نمي‌توان ناديده گرفت و ما اميدواريم كه در نتيجه فشارهاي ملايمي كه اكنون اعمال مي‌شود، دولت انگليس، يكي از شرايط صلح را عبري بودن فلسطين بداند و اين مهم را يكي از وظايف خود تلقي كند.
روزنامه «منچستر گاردين » در شماره 25 ژوئن خود در مقاله‌اي تحت عنوان «يهوديان و جنگ» ضمن تشريح مصائبي كه يهوديان پراكنده در ميان ملل مختلف متحمل شده‌اند، به تشريح صهيونيسم پرداخت:
از يك ديدگاه، هدف صهيونيسم ايجاد پايگاهي مستحكم براي تداوم حيات و گسترش قوم يهود در جهان در حال تغيير است، تغييراتي كه تا حدودي موجوديت آن را تهديد مي‌كند. با توجه به تهديد موجوديت نژاد سخت‌كوش و مقام يهود كه از روحيه ممتاز و مقتدري برخوردار است، روشن بود كه دير يا زود چنين جنبشي پديد خواهد آمد و اين جنبش هم همچون ديگر مسائل معنوي، در اصل ارتباطي با امكانات و ابزارهاي مادي ندارد. با وجود اين، براي تحقق اهداف فوري اين جنبش، دسترسي به امكانات مادي اجتناب‌ناپذير است و به اين ترتيب، آينده فلسطين براي صهيونيسم، از اهميت بسيار والائي برخوردار است.
نشريه منچستر گاردين در مقاله مهم ديگري با عنوان آينده فلسطين در شماره اول اكتبر 1917 مي‌پرسد:
ما، پرچمداران آرمان ملي‌گرائي، چگونه مي‌توانيم نسبت به تلاش‌هائي كه براي پايان دادن به تبعيد چندين و چند قرني قوم يهود از موطن سياسي‌شان در فلسطين صورت مي‌گيرد، بي‌تفاوت باقي بمانيم؟
نشريه «ليورپول كورير  » در شماره 24 آوريل خود در مقاله‌اي با عنوان «بازسازي صهيون» نوشت:
فلسطين بريتانيا بايد فلسطين يهودي باشد ... فلسطين، با بهره‌گيري از چتر حمايتي بريتانيا و نظام خودمختاري حاكم بر امپراتوري بريتانيا بايد به زودي به صهيون جديد و زنده تبديل شود. اين نقطه اوج براي روح بريتانيايي يك پيروزي معنوي محسوب خواهد شد. در اين جنگ بزرگ تلاش در راه تحقق اين هدف، از اهميت و ارزش والائي برخوردار است چون از اين طريق آرمان ملي يك قوم محروم و برخوردار از نبوغ ويژه، جامه عمل خواهد پوشيد و ضربه ديگري بر پيكر ملت ستيزي پروس وارد خواهد ساخت."
روزنامه ليورپول كورير در شماره 15 ژوئن خود در مقاله‌اي با عنوان «آينده فلسطين» نوشت: «يهوديان بارديگر فلسطين را به سرزميني آكنده از شير و عسل تبديل خواهند كرد. اين كشور از امكانات اقتصادي سرشاري برخوردار است.
... متحدين در چارچوب سياست آزادسازي بايد آزادي فلسطين را به اين سرزمين بازگردانند و براي اين نژاد موطني فراهم آورند.»
اين نشريه در شماره 19 اكتبر 1917 خود در مقاله‌اي با عنوان «سرزمين موعود» بار ديگر به بررسي ادعاي يهوديان بر فلسطين پرداخت و چنين نوشت:
تأسيس موطني براي قوم يهود از ميزان وفاداري يهوديان انگليس چيزي نخواهد كاست. بريتانيا هميشه به مسأله استقرار دوباره قوم يهود در فلسطين به ديده مثبت نگاه كرده است و اكنون به نظر مي‌رسد كه لحظه موعود براي تحقق انديشه‌اي كه هم يهوديان و هم بريتانيا براي اعتلاي آن كوشيده‌اند نزديك مي‌شود."
نشريه گلاسكو هرالد   در شماره 29 ماه مه 1917 خود در مقاله‌اي با عنوان «صهيون، بازسازي شده» به بررسي اعلاميه ضد صهيونيستي پرداخت و درباره صهيونيست‌ها نوشت:
صهيونيست‌ها نمي‌خواهند صهيوني را از نو بنا كنند كه با يك فوت سلطان عثماني به تلي از خاك تبديل شود بلكه مي‌خواهند يك كشور يهودي‌نشين كه از حمايت يك دولت مقتدر مسيحي برخوردار باشد، تأسيس كنند.
يهوديان در سراسر جهان احساس مي‌كنند كه رؤياي ديرينه‌اي كه آنها در خلال تبعيد و تحمل انواع ناملايمات در سر مي‌پروراندند ممكن است سرانجام جامه عمل بپوشد و چشم آنها را خيره كند.
روزنامه «يور كشاير پست  » در شماره 12 آوريل 1917 خود به بررسي تأسيس  تاريخ كولوني‌ها در فلسطين پرداخت و نوشت:
بدين ترتيب، اين ادعا كه در پيمان صلح آتن، بايد توسعه بي‌وقفه و بدون مانع آبادي‌نشين‌هاي يهودي در فلسطين پيش‌بيني شود چندان بي‌اساس نيست. چنانچه توسعه اين كولوني‌ها به تأسيس كشوري يهودي‌نشين در فلسطين منجر شود، اين رويداد به هيچ وجه با آرمان‌هائي كه بريتانياي كبير و متحدانش براي آن مي‌جنگند منافات نخواهد داشت.
نشريه «كانتمپورري ريويو  » در شماره ژوئن 1917 مطالب كوتاهي درباره ادعاي يهوديان در قبال فلسطين منتشر كرد:
بدون شك، اصل مليت، اصل مقدسي است. اين اصل براي جهان يك نعمت است و حقوقي بر آن مترتب است؛ حقوقي اخلاقي كه گرچه ممكن است نتوان آنها را به زور شمشير به اجرا در آورد اما به هر حال حقوق محسوب مي‌شوند.
اگر اسرائيل ادعاي خود را بر سرزمين مقدس به دست فراموشي مي‌سپرد يا از اين ادعا چشم مي‌پوشيد بدينسان احتمالا محق‌تر به نظر مي‌رسيدند اما زنجيره آرزوها و نيايش‌ها و حتي فعاليت سياسي، فرد يهودي را به سرزميني كه در عصر مسيحيت از آنجا رانده شده، پيوند مي‌دهد.
نشريه «ريويو آو ريويوز»   در شماره سپتامبر 1916 خود، صهيونيسم را اين گونه تعريف كرده است:
صهيونيسم، يعني تجديد حيات كامل معنوي و ملي يهوديان در سرزمين باستاني و اسكان دوباره يهوديان در موطن باستاني خود. براي آرمانگرايان، معني صهيونيسم حتي از اين نيز فراتر مي‌رود، براي او صهيونيسم يعني عشق ورزيدن به «سرزمين آرامش  » و «روح مقدس»، پركشيدن عارفانه روح يهود براي يافتن چشمه‌هاي جوشان زندگي، به همين دليل، يهوديان بايد در فلسطين براي خود موطني داشته باشند كه موجوديت آن را حقوق عمومي تضمين كند.
گزارشگر نظامي نشريه ديلي كرونيكل  ، در مقاله‌اي در روز سي‌ام ماه مارس
1917، به بررسي نحوه برخورد با مسأله فلسطين در پي آزادي اين سرزمين پرداخته و چنين نتيجه‌گيري كرده است:
بدون هيچ‌گونه ترديدي، بايد فلسطين يهودي قديم احيا شود و روياي تبديل صهيون به موطن يهوديان جامه عمل بپوشد. تمامي يهوديان به فلسطين باز نخواهند گشت اما بسياري از آنان به اين سرزمين مراجعت خواهند كرد. كشور جديد، تحت حمايت انگليس يا فرانسه به كانون معنوي و فرهنگي تمامي يهوديان جهان تبديل خواهد شد. بدين ترتيب، يهوديان دست كم موطن و مليّت خاص خود خواهند داشت. آرزوي ملي يهوديان كه آنان در قرون متمادي، آن را در وجود خود زنده نگهداشته‌اند تحقق خواهد يافت.
نشريه ديلي كرونيكل در همان شماره سي‌ام مارس خود مقاله ديگري با عنوان «پيروزي در فلسطين» نوشت:
طرح تأسيس يك كشور صهيونيستي در فلسطين تحت حمايت بريتانيا، مزاياي فراواني به همراه دارد. تجديد حيات يهوديت در فلسطين كه همواره مركز ثقل زندگي سياسي و معنوي قوم يهود بوده است،   گام ديگري در راه رهائي يك ملت كوچك خواهد بود."
روزنامه «ديلي نيوز  » در مقاله مهمي در شماره 17 اكتبر خود تحت عنوان «جنگ و يهوديان» به بررسي ادعاي صهيونيستهاي تمامي عالم به تشكيل يك ملت و آرزوي آنان به استقرار در سرزمين اجدادي خود، پرداخته است. اين مقاله چنين ادامه يافته است:
خلاصه كلام اينكه، ما مطمئن نيستيم كه صهيونيسم نتواند مشكل ديرينه اين نژاد آواره را كه براي قرن‌هاي متمادي، جهانيان را مبهوت كرده است، حل كند. متحدين در تصميم‌گيري‌هاي خود در قبال فلسطين چاره‌اي جز بهبود شرايط زندگي يهوديان و گسترش آزادي‌هاي آنان در اين سرزمين نخواهند داشت و اگر انبوه يهوديان بخواهند كه از فرصت پيش‌آمده استفاده كنند، در آن صورت آرمان صهيونيسم تحقق خواهد يافت و ملت يهود خواهد توانست بار ديگر زير سايه درخت مو و درخت انجير خود زندگي كند. اگر چنين شود، مشكل يهوديان كه بقيه جهان را نيز تحت تأثير قرار مي‌دهد، حل خواهد شد.