پاداش‌ خدمت‌ به‌ امپراتوري

( عباس‌ افندي‌ از لندن، نشان‌ و لقب‌ مي‌گيرد)
‌پس‌ از تحكيم‌ پايه‌هاي‌ قيمومت‌ انگليس‌ بر قدس، دولتمردان‌ انگليسي‌ حاضر در فلسطين، در نامه‌ به‌ لندن، پيشنهاد كردند بابت‌ «خدمات‌ صادقانه‌ و مستمر» عباس‌ افندي‌ به‌ «آرمان‌ بريتانيا» و استفاده افسران‌ بريتانيايي‌ مستقر در حيفا از «نفوذ و نظريات‌ ارزشمند» پيشواي‌ بهائيت، نشان‌ و لقب‌ عالي‌ امپراتوري‌ به‌ وي‌ اعطا گردد. اين‌ پيشنهاد تصويب‌ شد و ژنرال‌ آللنبي‌ (فرمانده‌ كل‌ قواي‌ بريتانيا)44 همراه‌ دستيارش‌ ماژور تئودور پول45، در آوريل‌ 1920 رسماً‌ مراسمي‌ برپا كرد و به‌ نمايندگي‌ از دربار لندن، به‌ پيشواي‌ بهائيان، لقب‌ «سر» (Sir) و نشان‌ «شواليه امپراتوري» (Knight hood) داد.
‌سر دنيس‌ رايت، ديپلمات‌ و مورخ‌ پراطلاع‌ انگليسي، در شرح‌ ماجرا مي‌نويسد:
در اوايل‌ سال‌ 1918 / 1336 با تصرف‌ بندر حيفا توسط‌ نيروهاي‌ انگليسي و بعد سپرده‌ شدن‌ قيمومت‌ فلسطين‌ به‌ دست‌ انگلستان‌ توسط‌ جامعه ملل‌ در پايان‌ جنگ‌ جهاني‌ اول، بهائي‌ها نفس‌ راحتي‌ كشيدند. عبدالبها در اندك‌ زماني‌ به‌ خاطر نحوه رهبري‌ خود و رفتار پيروانش‌ احترام‌ مقامات‌ بريتانيايي‌ مسؤول‌ اداره فلسطين‌ را به‌ خود جلب‌ كرد و در ژوئيه 1919 / شوال‌ 1337 مقامات‌ اخير به‌ لندن‌ توصيه‌ كردند كه‌ نشان‌ جديد امپراتوري‌ بريتانيا و لقب‌ آن‌ به‌ وي‌ اعطا گردد. توجيهي‌ كه‌ ايشان‌ براي‌ پيشنهاد خود كرده‌اند به‌ شرح‌ زير است:
عبدالبها از زمان‌ اشغال‌ فلسطين‌ مستمراً‌ به‌ نحو صادقانه‌اي‌ به‌ آرمان‌ بريتانيا خدمت‌ كرده‌ است. در مشورت‌ نظرات‌ او براي‌ فرمانده‌ نظامي‌ و افسران‌ دستگاه‌ اداري‌ مستقر در حيفا بسيار باارزش‌ بوده‌ و از نفوذ خود در اين‌ شهر تماماً‌ در جهت‌ خير و صلاح‌ استفاده‌ كرده‌ است. عبدالبها چندين‌ سال‌ در ارك‌ عكا زنداني‌ تركها بوده‌ است.
‌رايت‌ مي‌افزايد: «اگرچه‌ عبدالبها هيچ‌ وقت‌ خودش‌ از لقب‌ سر استفاده‌ نكرد ولي‌ انگليسي‌ها او را رسماً‌ سِر عباس‌ عبدالبها شواليه نشان‌ امپراتوري‌ بريتانيا مي‌خواندند و از او به‌ عنوان‌ اولين‌ و تنها بهائي‌ ايراني‌ كه‌ به‌ چنين‌ افتخاري‌ دست‌ يافته‌ است‌ ياد مي‌كنند» .
‌به‌ گزارش‌ حسن‌ نيكو (مبلغ‌ بهائي‌ معاصر عباس‌ افندي، كه‌ به‌ اسلام‌ گرويد) اعطاي نشان‌ و لقب‌ به‌ عباس‌ افندي، خوشحالي‌ و سرور بسيار خاندان‌ وي‌ را درپي‌ داشت: «در حيفا خانواده ميرزا چنان‌ جشن‌ گرفتند و شادي‌ و مسرت‌ كردند كه: الحمد لله‌ معروف‌ دولت‌ انگليس‌ شديم» !
عباس‌ افندي‌ از سلطه انگليسي‌ها بر قدس‌ به‌ گرمي‌ استقبال‌ كرد و طي‌ نوشته‌اي، سلطه غاصبانه انگليس‌ بر قبله اول‌ مسلمين‌ را «برپا شدن‌ خيمه‌هاي‌ عدالت» شمرده، خداوند را بر اين‌ نعمت‌ بزرگ! سپاس‌ گفت‌ و تأييدات‌ جرج‌ پنجم، پادشاه‌ انگليس، را مسئلت‌ كرده‌ و خواستار جاودانگي‌ سايه گسترده اين‌ امپراتور دادگستر! بر آن‌ سرزمين‌ گرديد!
در لوحي‌ نيز كه‌ در 16 اكتبر 1918 خطاب‌ به‌ سيد نصرالله‌ باقراوف‌ (كلان‌ سرمايه‌دار بهائي) و درواقع: خطاب‌ به‌ بهائيان‌ ايران، صادر كرد با خوشحالي‌ از اشغال‌ اورشليم‌ توسط‌ بريتانيا ياد نمود و نوشت: «در الواح، ذكر عدالت‌ و حتي‌ سياست‌ دولت‌ فخيمه انگليس‌ مكرر مذكور و لي‌ حال‌ مشهود شد و في‌الحقيقه‌ اهل‌ اين‌ ديار بعد از صدمات‌ شديده‌ به‌ راحت‌ و آسايش‌ رسيدند»