دموکراسی قیمومیتی, شیوه نوین استعمار

زمانی هر کشوری که نیروی دریائی قوی را برای خود ایجاد میکرد.سعی در گسترش محیط حیاتی خود برای رسیدن به اهداف حال به نام امپریالست – توسعه- یا وظیفه تمدنی خود دست میزد مثل بریتانیا-هلند-فرانسه-روس –ایتالیا-آلمان –اتریش-... بعد از جنبش های آزادی خواهانه در هند-ایران-مصر-سوریه-الجزایر-لیبی وغیره که باعث شکست استعمار شد. باز استعمارباصورتی خاص وارد عمل شده وآن استعمار نوین است که این بار نه با نیرو دریائی وداشتن توان لجستیکی بلکه به نام دموکراسی این استعمار باید ایجاد شود.
● زمینه این دموکراسی چیست؟
قبل ازجواب به این سؤال باید به این نکته توجه داشت که وقتی سعی در ایجاد سیستم دموکراسی دریک محیط توسط نیروی میخواهد انجام شود این یک نوع بازسازی سیاسی است. حال پایه های این نوسازی را به خوبی شناخت. ادوارد شیلزِ پنج الگوی نوسازی سیاسی را شرح میدهد که با استدلال صحبت هایشرا می توان پذیرفت.
۱ دموکراسی سیاسی
۲ دموکراسی قیمومیتی
۳ اولگاریشی (الگاریکی)جانبدار نوسازی
۴ اولگاریشی توتالیتر
۵ اولگاریشی سنتی
▪ دموکراسی سیاسی:
اغلب دولتهای نو استقلال می کوشند دموکراسی سیاسی به وجود آورند وساختار سیاسی خود را بر روند های دموکراتیک برنهند. اما به سبب ویژگیهای اجتماعی خود مجبورند الگوهای غربی را با شرایط بومی انطباق دهند . ثبات سیاسی – مشروعیت سیاسی – قوه قضایی مستقل – آزاد یهای سیاسی –تنظام انتخابات – جایگاه محترم مخالفان داخلی –برتریهای پارلمانی –کنترل قدرت سیاسی- و برخی دیگر از خصو صیات زندگی سیاسی- اجتماعی این کشور ها ویژه خودشان است مانند هند.
▪ دموکراسی قیمومیتی:
دموکراسی قیمومیتی همان دموکراسی هدایت شده است . دراین نوع دموکراسی همه نهادها ی دموکراسی سیاسی وجود دارد اما قوه مجریه به سبب انضباط شدید و بودن در دستهای مردان پرنفوذ قدر تمند تر است .احزاب مخالف ومطبو عات و افکار عمومی آزادی محدودی دارند. نخبگان سیاسی پایدارتر وقدر تمند تر هستند مانند اندونزی دوران سو کارنو
▪ اولگاریشی (الگاریکی)جانبدار نوسازی :
در این شکل از نظام سیاسی گروه اقلیت حکمران وظیفه پالایش زندگی سیاسی و استقرار صلح و سامان در کشور را عهده دار می شود. انگیزه گروه حاکم ایده ئو لوژینوگرا و امید های هدایت کشور به سوی نوسازی است. پارلمان اگر وجود داشته باشد تنها نقش مشورتی دارد . کار گزار ها و سازمانهای مخفی قدر تمند اند و قوه قضائیه استقلال خود را از دست داده است . احزاب مخالف ضد ملی معرفی می شوند . در این نوع نظام سیاسی نظامی قدرت سیاسی را قبضه می کند یا یک حزب سیاسی با غیر قانونی اعلام کردن همه احزاب دیگر قدرت سیاسی را در تصرف خود نگاه می دارد. عراق بعثی را می توان مثال زد.
▪ اولگاریشی توتالیتر:
اولیگاریشی توتالیتر در واقع دولت پلیس است که از شیوه های اجبار حداکثر استفاده را به عمل می آورد تا امنیت و نظم را حفظ کند. دراین گونه نظام سیاسی افکار عمومی جایی ندارند و مردم تنها از حقوقی برخوردارند که طبقه حاکم به آنها داده است . آلمان نازی – ایتالیای فاشیست و ژاپن میلیتاریسیت از جمله این کشور ها بودند. هیچ یک از کشور های نو استقلال این الگو را نپذیرفتند.
▪ اولگاریشی سنتی:
این نوع جامعه مدنی بر اصل خاندانی مبتنی است پاد شاه شورایی از مشاوران برای کمک و مشورت و راهنمایی در کار حکومت تاسیس می کند. چنین کشور های از لحاظ سیاسی عقب مانده دانسته می شوند مانند عربستان سعودی و نپال.
● نکات
ـ اما این نوع دموکراسی (قیمومیتی خارجی)ریشه داخلی ندارد بلکه جنبه خارجی وحالت گاه تهاجمی وگاه نفوذی دارد.
ـ اگر به انواع اداره کشور هاتوسط نیروهای خارجی توجه کنیم.
ـ وبحث انواع بازسازیهای سیاسی میتوان به روابط جالبی رسید.
دراین دموکراسی قوای سه گانه تحت کنترل بیشتر قوه مجریه است که زیر نظر عوامل دموکراسی قیمومیتی است. و اگر این امر با مشکل برخورد عناصردست به تصرف قوا و سایر مراکز قدرت بر حسب شرایط موجودمی زنند. شاید در ظاهردموکراسی قیمومیتی خارجی برای ایجاد یک نوسازی در یک نظام باشد. اما چون این دموکراسی دارای دو بعد قیمومیت و خارجی است دارای ویژگی ها واهداف خاصی است که متضاد با دموکراسی سیاسی آزاد است.
● اول از بعد قیمومیتی:
در دموکراسی سیاسی قوای سه گانه دارای استقلال سیاسی هستند وبر اساس قانون اساسی در تعامل با همدیگرند. اما این نوع دموکراسی توسط دست های به سمت مطلوب خودش نه خواست اکثریت هدایت می شود. اما در دموکراسی قیمومیتی قوه مجریه به دلیل انضباط شدید وبودن دردست عناصر دارای نفوذ زیاد قدرتمندتراند (البته در دموکراسی رئیس قوه مجریه نفر اول کشور یا دوم است که این با نکته بالا در تناقض نیست.) احزاب مخالف و مطبوعات وافکار عمومی آزادی محدود دارند . نخبگان سیاسی پایدارتر وقدرتمندتراند.(البته در تقابل باقانون اساسی)
● در بعد خارجی:
در دموکراسی قیمومیتی خارجی سعی میشود قانون اساسی و ارکان دموکراسی بر اساس اصول اعتقادی ورسم و ارزشهای نیروی خارجی طرح ریزی میشود. وقتی اصول سیاسی که تمام ارکان جامعه را در دست می گیرد توسط حاکمیت مردم جامعه هم باید این اصول را به نام قانون بپذیرند ودر دراز مدت این یک تغییر ذائقه ویک اسارت فرهنگی است که تبعات اقتصادی-اجتماعی وسیعی داردپس باید سیاسیون داخلی تحت نفوذ کشور خارجی باشد واین همان استعمار نوین است به نام دموکراسی به بحث تحت نفوذ توجه شود که بعدا توضیح داده خواهد شد.
● نکات مورد بحث در نوسازی سیاسی
۱  هویت ملی
۲  مشروعیت سیاسی
۳  نفوذ یابی سیاسی
۴  مشارکت سیاسی
۵  یکپارچگی ملی
۶  توزیع سیاسی
در غرب تاریخ نوسازی با پدیده مانند رنسانس و بعدها با رشد اقتصادی همراه شده است. تحرک اجتماعی به معنی گسست از تعهدات قدیمی اجتماعی وروانشناختی واقتصادی وپذیرش الگوی های جدید جامعه پذیری و رفتار است.( پروتستانیسم)
این تحرک اجتماعی سبب آن یک سری بنیادهای اعتقادی جدید است که دارد جنبه حاکمیتی به خود میگیرد و زمانی که اعتقاداتی جنبه های حاکمیتی در سطح جامعه را داراشد به سمت آن می رود که حکومت و دولت خود را براساس ارزش های آن برای اعمال حاکمیت دارای اقتدار بسازد.
● هویت ملی
گاهی که بحث ملت پیش می آید اشتباهی صورت می گیرد که آن را با ملیت اشتباه می گیرم. ملت بیش تر از اینکه به مرز ها بستگی داشته باشد. به رسوم-عقایدشیوه نگرش واز همه مهمتر تاریخ مشترک است که در آن نسل های با هم یک تاریخ مشخصی را نوشته اند.
و در یک نوسازی سیاسی هویت ملی بازسازی وپالایش شده و آرایش وپیرایش میگردد. که بر اساس اعتقادات جدیدی است که افق های که مقابل دیدگان آن ملت گشوده شده است. و آن ملت خواستار تغییر وثبات هویت ملی خود میشوند.
سئوال: حال اگر در یک ملتی اعتقادهای باشد که اشتباه است لزومی دارد آن را به عنوان هویت برای همیشه نگه داشت ؟
باید سنگ معیاری انتخاب کرد وآن سنگ معیار برای ملت ها حدود اعتقادی است وبرای حکومت ها قانون اساسی بر گرفته از آن اعتقادات است.
● مشروعیت سیاسی
▪ منابع مشروعیت
۱ سنت: مشروعیت ممکن است متکی بر اعتقاد گسترده به سنتهای دیرین وبر نیاز به اطاعت رهبرانی باشد که طبق سنتها اعمال اقتدار می کنند.
۲ صفات شخصی ویژه: مشروعیت ممکن است مبتنی بر هواخواهی از تقدس ویژه و استثنائی یا خصلت قابل ستایش یک شخص باشد.
۳ قانونیت : مشروعیت ممکن است بر این باور متکی باشد که قدرت بنا به قانون واگذار شده است . آنچه به طور قانونی انجام یافته مشروع دانسته می شود
▪ نفوذ یابی سیاسی
هر ایده نیاز به جامه ای برای اجرای آن و مواظبت از آن ونتیجه گیری از ایده ودر نهایت پالایش آن در نوسازی سیاسی زمانی که کالبد نظام سیاسی می خواهد شکل بگیرد.
نیاز به عناصر از جامعه دارد که در سطح اجرای وبر حسب وظایف حاکمیتی را اعمال کند.
و این حاکمیت زمانی اجرا می شود که جامعه ای بر اساس پذیرش آن مشروعیت به آن بخشیده و حکام آن را اجرا کنند.
● مشارکت سیاسی
براساس دمو کراسی واصول مورد بحث گذشته ( هویت ملی – مشروعیت سیاسی - ..) عموم مردم بر اساس قانون اساسی وارد صحنه سیاست می شوند.
وباعث مشروعیت یک سیستم سیاسی می شوند واین سیستم حکومتی بر محیط جامعه اثرمی گذرد و از محیط جامعه اثر می پذیرد
قسمت اثر پذیری از مردم را توجه کنید
▪ یکپارچگی ملی
گاها یکپار چگی ملی با مسئله تک حزبی اشتباه گرفته می شود و این امر با عث ایجاد سیستم های سیاسی تک حزبی می شود که دارای نواقص زیادی است یکپار چگی ملی در گرو منافع ملی است
اما باید قبل از آن منافع ملی مشخص شوند. و این امر ماهیت حکومت ها را نشان میدهد و جهت حرکت آنها را توزیع سیاسی توزیع قدر ت سیاسی و فرصت کسب آن برای تمام گرو ها با فرمول های که خود تعیین کرده اند.
۱ شیوه حکومت های استعماریایجاد منطقه نفوذ
۲ تحت الحمایگی
۳ کندومینیوم
۴ کاپیتالاسیون
۵ قیمومیت
۱) ایجاد منطقه نفوذ :
سرزمینی که توسط دو یا چند قدرت خارجی به صورت حوزه های نفوذ تقسیم گردیده باشد. هر یک از دولتهای مزبور از دخالت در حوزه نفوذ دیگری اجتناب می ورزد
۲) تحت الحمایگی:
تقسیم صلاحیتهای اداره یک کشور به طور نامساوی میان دو کشور مانند تحت الحمایگی مصر توسط بریتانیا در سال۱۹۱۴
۳) کندمینیوم:
اداره یک سرزمین به طور مشترک توسط چند کشور مانند مجمع الجزایر
۴) کاپیتالاسیون:
رفتار با بیگانگان طبق قوانین کشور متبوع وعدم تبعیت آنها از قوانین کشور مقی
۵) قیمومیت:
سرزمینهای که بعد از جنگ جهانی اول توسط دولت های چون فرانسه و بر یتانیا از سوی جامعه ملل اداره می گردیدند. وسپس پارهای از آنها پس از جنگ دوم جهانی تحت نظارت سازمان ملل متحد در آمدند.
بعد از گفتن این مقدمات بر اساس این مطالب به آشکار سازی ابعاد دموکراسی قیمومیتی خارجی می پردازیم.
همان طور که در قبل توضیح داده شد که این نوع دموکراسی بر اساس قیمومیت و نفوذ خارجی پا یریزی شده و سعی در تغییر هویت ملی یک ملت و تغییر معیارهای مشروعیت در آن جامعه است
اما آنچه که شاید باعث اشتباه شود یک کلمه است قیمومیت که دموکراسی قیمومیتی خارجی نتیجه اش اداره کشور به صورت قیمومیت است. ولی این روند دارای سلسله مراتبی است .
۱ مرحله اول :نفوذ فیزیکی و منحل کرده حکومت و نیرو های حکومت در آن کشوروتقسیم صلاحیتهای آن کشور بطور نامساوی ما بین نیروهای خارجی (تحت الحمایگی )
۲ مرحله دوم: گرفتن مشروعیت از داخل و خارج منطقه جغرفیایی مذکور برای اشغال و اداره آن کشور تا زمانی که انتخابات انجام گیرد (قیمومیت)
۳ مرحله سوم : آوردن حکومت قانون اساسی بر طبق میل نیروها واداره آن کشوربه شیوه مطلوب خودشان (منطقه نفوذ)
▪ نکات
گاها مرحله دو به همراه یک دولت انتقالی است اما این دولت بیشتر نمایشی بوده است و سعی آن فراهم کردن زمینه های تغییرات مورد نظر نیروی خارجی در مورد ساختار سیاسی و ماندن خود دولت در مرحله بعد از راه آرای مردم در مرحله۳ تغییر جادادن دولت انتقالی به دولت با آراء مردم و قانون اساسی گاهی بعد نرم افزاری بیشتر میشود امانمی توان بعد نظامی راحذف نمود.
برای اداره کامل کشور باید مراکز مختلف تصمیم گیری در دست حاکمیت داخلی باشد وبرای فهمیدن استقلال یک کشور مطالعه آن مراکز و ارتباطات آنها با همدیگر مهم است آن مراکز کدامند.
۱  قوه مجریه
۲  قوه مقننه
۳  احزاب سیاسی
۴  افکار عمومی
۵  نهاد های نظامی
۶  دانشمندان ومتخصصان
۷  سازمان های اطلاعاتی