زندگينامه سردار جنوب رئيسعلي دلواري عليه استعمار انگليس در كشاكش جنگ جهاني اول

تنگستان منطقه اي كوهستاني در جنوب شرقي بوشهر است و از جنوب دشتستان بوشهر تا ساحل دريا امتداد دارد. شهرستان تنگستان شامل تنگستان شمالي به مركزيت «اهرم» و تنگستان ساحلي به مركزيت «دلوار» است.
«دلوار» زادگاه و محل فرمانروايي«رئيسعلي دلواري» فرزند رئيس محمد است كه در كشاكش جنگ اول جهاني و در حمله انگليسيها به بوشهر، رشادت بسياري از خود نشان داد و به شهادت رسيد.

رئيس علي دلواري فرزند رئيس محمد كدخداي دلوار در سال 1263 ه.ش بدنيا آمد پدر رئيس علي ، مورد احترام مردم منطقه بود و پس از شهادت فرزندش ، از طرف محمد شاه به " شجاع الدين " ملقب شد . رئيس علي دوران كودكي خود را مثل ديگر كودكان آن روزگار گذراند. در هفت سالگي به مكتب رفت و قرآن و گلستان و نظامي و شاهنامه را آموخت . وي تا قبل از استبداد صغير و ورود انگليسيها به بوشهر در كنار پدرش كدخدايي مي كرد . زراعت داشت و به شيخ نشينهاي اطراف سفر مي كرد . شخصيتي بود كه در مروت، ادب و شجاعت بي نظير و مديري بي لايق و مقيد به اصول دين به شمار مي آمد شجاعتش را حتي دشمنانش مي ستودند، تيرش هيچگاه به خطا نمي رفت و به چابكي و مهارت و صف آرايي در برابر دشمن زبانزد شده بود.
رئيس علي و نهضت مشروطيت
در سال 1326 ه.ق يعني در زمان استبداد صغير و انحلال مجلس بدست محمد علي شاه، مردم ايران در شهرهاي مختلف از جمله تبريز و رشت و اصفهان مبارزه را آغاز كردند . مردم بوشهر نيز شهر را از دست طرفداران محمد علي شاه خارج ساختند.
رئيس علي دلواري به كمك سيد مرتضي مجتهد اهرمي شهر را از محاصره ي نيروهاي حكومتي آزاد ساخت . رئيس علي يكصد تفنگچي استخدام كرده و در عين حال گمرك شهر را تصرف كرد. او مراقب بود كه مردم به اجناس گمرك دستبرد نزنند. رئيس علي چنان در قلوب مردم محبوبيت داشت كه بزرگان منطقه به او حسد مي ورزيدند . در اين زمان دولت انگليس به دخالت در عراق و عثماني مي پرداخت و بخش هايي از جنوب هم مورد تجاوز آنان قرار گرفت و قيام تنگستان در همين اوضاع و احوال شكل گرفت . اين قيام مورد حمايت روحانيت بود و به همين دليل " جهاد" قلمداد شد.
چنين جنگي از لحاظ عشاير مسلمان وظيفه مذهبي تلقي مي شد و حكم حضور مردم ، از جناب آية الله شيخ محمد حسين برازجاني از نجف اشرف صادر شده بود به همين خاطر" سر پرسي كاكس " رئيس هيأت سياسي و نظامي انگليس ، ستاد خود را در بوشهر مستقر ساخت و مي كوشيد روحانيت را از تأييد جنگاوران باز دارد .
نخستين عمليات نظامي عليه نيروهاي انگليس
رئيس علي با آزاديخواهان بوشهر، از جمله ميرزا علي كازروني، سيد مهدي طباطبايي، سيد مرتضي علم الهدي مجتهد و شيخ محمد حسين مجتهد از علماي برازجان، مكاتبه و رفاقت ديرينه داشت و از اوضاع آشفته آن روزگار بسيار متأثر بود و در سفري كه به بوشهر داشت در خانه سيد محمد رضا كازروني به كلام خدا سوگند ياد كرد كه تا آخرين قطره خون با انگليسيها مبارزه كند.
انگليسيها در رمضان سال 1333 ق. عملاً بوشهر را اشغال كردند و پرچم خود را بر فراز دارالحكومة و ديگر ادارات به اهتزاز درآوردند. آنها يك آلماني و همسرش را كه عليه انگليسيها تبليغ مي كردند ، توقيف كرده و به هندوستان فرستادند . نيروهاي رئيس علي با شبيخون هاي شبانه موفق شدند كنسولگري و تأسيسات آن را به آتش بكشند نايب كنسول انگليس كه مورد محافظت شديد سربازان هندي بود توانست از اين مهلكه بگريزد . ( شب 15 اوت 1915)
جنگ دلوار
انگليسيها دريافتند رئيس علي مرد سازش نيست . حتي تطميع و سازش در او اثري ندارد . روز دوم رمضان 1333 ه.ق چهار كشتي جنگي براي گلوله باران دلوار و مجاهدان دلواري به همراه پنج هزار سرباز انگليسي و هندي وارد منطقه شدند . رئيس علي ابتدا زنان و كودكان را از دلوار خارج كرد.
سربازان با قايق به سمت دلوار آمدند. رئيس علي دستور داد مبارزان از تيراندازي دست بردارند و پس از آنكه سربازان بيگانه به ساحل رسيدند، دستور حمله داد. از كثرت انفجار دود باروت بر سر دلوار آسمان ساحل دريا چنان تيره و تار شد كه نيروهاي دشمن ديده نمي شدند . رئيس علي دستورعقب نشيني به تپه هاي اطراف دلوار را داد ولي نيمه شب با بكارگيري تاكتيك قديمي خود، شبيخون نهايي را آغاز كرد . جنگي تن به تن در گرفت و فرمانده دشمن بدست رئيس علي كشته شد و تا ظهر روز بعد، با ازدياد تلفات دشمن نسيم فتح و پيروزي بر پرچم رئيس علي و دلواريها وزيد و دشمن عقب نشيني كرد.
شهادت رئيس علي
نيروهاي انگليس پس از شكست دلوار، قشون باقيمانده خود را عازم بوشهر كردند. آوازه رشادت رئيس علي نه تنها در ايران بلكه در اروپا هم ورد زبانها گرديد و روزنامه تايمز صفحاتي از اخبار خود را به آن اختصاص داد. شهرت و محبوبيت رئيس علي باعث شد كه خوانين به او حسد ورزند و شهادتش در هاله اي ازابهام است. رئيس علي در ميدان جنگ روز بيست و ششم ذيقعده 1333 ه.ق بوسيله يك نفر فريب خورده وطن فروش در جنگ " تنگك " به شهادت رسيد.
پس از شهادت با تشييع جنازه اي طولاني و بي نظير ، جسد او را به نجف اشرف حمل كرده و در كنار پدرش به خاك سپردند .