بانك شاهنشاهى ايران و انگليس / ماهيت و مواضع استعمارى

بانك شاهى (ROYAL BANK) يا دقيقتر بگوييم: بانك شاهنشاهى ايران و انگليس كه در 1268 ش تأسيس گرديد، نزديك به چهل سال، بانك رسمى دولت ايران و بانك مركزى اين كشور به شمار مى‏رفت و حق انحصارى صدور اسكناس را هم داشت ، و اين در حالى است كه مركز آن در خارج، و مالكيت و مديرانش نيز خارجى و تابع مقررات خزانه دارى دولت انگليس قرار داشت و بدين گونه، ابزارى در خدمت اهداف سياسى و اقتصادى دولت انگليس در ايران بود.  به نوشتة آنت دستره، محقق بلژيكى: تشكيل بانك شاهى «يكى از موفقيتهاى انگليسيها محسوب مى‏شد و در واقع اوج نفوذ و اقتدار آنان در ايران بود». 
بانك شاهنشاهى، طلاهاى كشورمان را (در ازاى پرداخت كاغذى به نام اسكناس به ايرانيان) غارت كرده و با آن در بازارهاى جهانى سوداگرى مى‏كرد. ملك‏المورخين، منشى و مورخ عهد مظفرى، در توضيح يكى از خيانتهاى مهم بانك شاهنشاهى به اقتصاد ايران در سال 1323 ق، خبر جالبى را نقل مى‏كند كه شنيدنى است. اهميت اين خبر زمانى بيشتر معلوم مى‏شود كه توجه داشته باشيم مربوط به همان سال فروش قبرستان متروكة بازار تهران به مستشارالتجار و واگذارى بعدى او به بانك استقراض روسيه است:
بمبئى.
پس از آنكه قدرى در خارجه، نقره ترقى كرد، هر هفته كشتيهاى تجارتى مملو از سكه‏هاى نقرة ايران وارد بمبئى مى‏شود وآنها را آب كرده [ تبديل به ]روپيه مى‏نمايند، و حال آنكه هر يك قران ايران بيش از ده شاهى قيمت ندارد، باز مبالغى براى انگليسها فايده دارد. زيرا كه اين عمل از بانك انگليس است كه در طهران دائر است و طلا و نقرة ايرانرا جمع كرده نُت [ اسكناس] خود را كه كاغذ است مى‏دهد و دولت ايران چنان به خواب است كه نمى‏پرسد چرا بايد مقابل نُت، طلا بانك نداشته باشد؟!
دكتر مصدق نيز در اظهارات خود، به سودجويى‏هاى بانك شاهى با نقرة ايران (در سالهاى پس از جنگ جهانى اول) اشاره دارد.  مديران و گردانندگان بانك شاهى، عمدتاً زرسالاران يهودى (مرتبط با خاندان روچيلد) بودند  و نقش پنهان و آشكار اين بانك در ماجراهايى چون قرارداد 1919 وثوق‏الدوله و كودتاى رضاخانى، درخور توجه و پيگيرى است.  چنانكه مخالفت و كارشكنى اين بانك (همراه با بانك استقراضى روسيه) با تشكيل بانك ملى در صدر مشروطه، ثبت تاريخ است. 
تجار وطنخواه ايران، با اين بانك به شدت مخالف بودند و پيشنهاد تأسيس بانك ملى ايران در صدر مشروطه (كه هدف عمدة آن پايان دادن به استعمار اقتصادى كشورمان بود، توسط همين گونه كسان در مجلس شورا مطرح شد.  در همين راستا، موجوديّت بانك مزبور، با اوج‏گيرى جنبش ضدّ استعمارى ملى شدن صنعت نفت سخت به خطر افتاد و پيرو اين امر، دولت ملى دكتر مصدق دست به انحلال آن زد، ولى پس از وقوع كودتاى انگليسى ـ آمريكايى 28 مرداد، اين بانك بساط خويش را مجدداً (منتها در در پوشش بانكى ديگر) گسترد.