انگليسي‌ها ارباب ما هستند؟!

اميراسدالله علم، فرزند محمدابراهيم‌خان شوكت‌الملك، در سال 1298 ش در بيرجند متولد شد. از تحصيلات اين خان‌زادة متمول بيرجندي اطلاعي صحيحي در دست نيست. احتمالاً تحصيلات او بيش از ديپلم كشاورزي ادامه نيافت؛ هر چند در بيوگرافي‌هاي رسمي از او با عنوان «مهندس كشاورزي» ياد كرده‌اند. اميراسدالله علم به توصيه پدرش، در سال 1318، پس از ازدواج علي قوام پسر ابراهيم‌خان قوام‌الملك شيرازي با اشرف‌پهلوي، در سن 20 سالكي با ملك‌تاج، دومين دختر قوام‌، ازدواج نمود و بدينسان ارتباطات عميق «اشرافيت اطلاعاتي» ايران با پيوندهاي خويشاوندي تحكيم يافت...1
پيشينه خانوادگي علم به اسماعيل خان خزيمه، در اواخر صفويه و اوايل سلطنت نادرشاه افشار، از سال 1144 ق. برمي‌گردد كه حكومت قاين و فراه را به دست داشته و سپس از سال 1146 ق به حكومت كهكيلويه و بهبهان رسيده است. معهذا، تاريخ واقعي اين دودمان با بلواي اميرعلم‌خان (اول)، پسر اسماعيل‌خان خزيمه آغاز مي‌شود. او كه نامش در تاريخ به‌عنوان چهره‌اي «خونخوار» ثبت شده، در دوران انقراض افشاريه به تركتازي در خطه شمال شرقي و شرق ايران پرداخت و دعوي سلطنت نمود و در توطئه كور كردن شاهرخ افشار دست داشت و بسياري از قدرتمندان منطقه را به قتل رسانيد و يا مانند جعفرخان، رئيس ايل كُرد ميانلو، كور نمود2
وي توسط شاهرخ دستگير چشمهايش كور و او را نزد جعفر‌خان در زندان گسيل داشتند و جعفر حكم نمود كه آن‌قدر او را چوب زدند تا زير چوب جان داد.
اما اقتدار واقعي اين دودمان در زمان محمدشاه و ناصرالدين شاه قاجار كه بر سر هرات بين ايران و انگلستان جنگ در گرفت و به جدايي اين منطقه از ايران انجاميد برمي‌گردد كه در اين دوران حكومت منطقه حساس قائنات با اميراسدالله علم (حسام‌الدوله) بود. اين وقايع باعث تدوين استراتژي توسط انگلستان در منطقه انجاميد كه باتوجه به آشفتگي حكومت مركزي قاجار و نفوذ روسيه تزاري در آن، تبديل حكومت محلي قاين به مركز ثقل سياست بريتانيا در منطقه و بهره‌گيري از خاندان علم به عنوان پايگاهي قدرتمند بود. در نتيجه دولت بريتانيا پيوندهاي پنهاني با اميرعلم خان سوم (حشمت‌الملك) برقرار ساخت و چنين مقرر داشت كه با پول انگليس يك ارتش محلي زير فرمان حشمت‌الملك علم تأسيس شود و به‌عنوان «مشت آهنين» بريتانيا نظم منطقه را تأمين كند و در عين حال سدّي در برابر توسعه‌طلبي روسيه تزاري به حريم امپراطوري بريتانيا باشد.3
در پي اين سياست، خاندان علم سلطه بي‌رقيب خود را بر سراسر خط شرقي ايران برقرار ساخت و با سركوب يا تطميع سران طوايف آن خطه (ايلات زعفرانلو، شادو، جلالي، افشار و غيره) به يك دولت واقعي خودمختار بدل شد.
پس از مرگ اميرعلم خان حشمت‌الملك و پسرش محمد اسماعيل (شوكت‌الملك اول) حكومت قاين به پسر كوچكش اميرابراهيم خان علم (شوكت‌الملك دوم) رسيد.4
ابراهيم علم قائنات و شرق كشور را پايگاه مطمئني براي انگليس قرارداد و عميق‌ترين و گسترده‌ترين مناسبات را با استعمار انگليس برقرار ساخت. ابراهيم علم در دوره رضاخان به مقامات مهمي رسيد و پس از تبعيد رضاخان در سال 1323 درگذشت و با مرگ او، اميراسدالله علم تنها پسرش وارث خان‌نشين قاين گرديد، كه آخرين فصل تاريخ پيوند‌هاي شوم اين دودمان را با استعمار بيگانه ورق زد و جايگاهي برتر از پيشينيان خود كسب كرد.
علم در اوايل دهه 20 در مكتب جاسوسي و توطئه‌گري تجربه‌ها اندوخت. در اين سالها اسدالله علم در ارتباط فعال با سرويس اطلاعاتي بريتانيا نقش حساسي در عمليات جاسوسي ـ به ويژه در تهران و شرق و جنوب ايران، ايفاء نمود و در رأس شبكه‌اي از عوامل اينتليجنت سرويس قرار گرفت. در نتيجه او در سن 26 سالگي به فرمانداري كل بلوچستان منصوب شد.
علم در دهه 20 چند بار به وزارت رسيد و با نقش فعالي كه در كودتاي امريكايي، انگليسي 28 مرداد 1332 ايفا نمود از محمدرضا پهلوي مبلغ يك ميليون دلار پاداش دريافت كرد.5
او ابتدا موفق شد فضل‌الله زاهدي را كنار بزند و خودش جايگزين او و معتمد امريكاييها و انگليسي‌ها قرار گرفت، سپس مديركل حزب مردم گرديد و در واقع فرمانرواي دربار پهلوي بود. اسدالله علم كه از رايزني و هدايت هوشيارانه شاپور ريپورتر برخوردار بود، به‌عنوان رابط شاه با عالي‌ترين مقامات سياست‌باز آمريكا و بريتانيا و عامل وحدت‌بخش اين مثلث سلطه برايران تا دم مرگش دوام داشت. علم در دهه چهل به نخست‌وزيري رسيد و مجري اصلاحات ارضي و انقلاب سفيد امريكايي‌ها در ايران بود و ننگ سركوب و كشتار قيام 15 خرداد 1342 را در تاريخ به نام خود ثبت كرد. اگرچه خودش به اين وحشي‌گري صبعانه افتخار مي‌نمود؟!
اسدالله علم در سايه حمايت پيدا و پنهان سازمان جاسوسي اينتليجنت سرويس به مرد اول سياست ايران بعد از شاه معدوم ارتقاء يافته و در مسايل كلان كشور مجري سياست بيگانگان محسوب مي‌شد. سواي اين نقش استراتژيك او ليستي از مشاغل داشت كه به ذكر گوشه‌اي از اين سياهه مي‌پردازيم: سرپرست املاك و مستغلات پهلوي، آجودان مخصوص شاه، نماينده منتخب شاه در هيئت مديره بنياد پهلوي، دبيركل حزب مردم، رياست دانشگاه پهلوي، عضو شوراي عالي تقسيم املاك سلطنتي، عضو هيئت مديره بنگاه ترجمه و نشر كتاب، رياست هيئت امناي دانشگاه مشهد، عضو هيئت مديره سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي، عضو هيئت امناي بنياد فرهنگي ملكه پهلوي، مديرعامل كميته ملي پيكار جهاني با بيسوادي و ...!
اين اعجوبه جاسوسي و خيانت تاريخ معاصر ايران قبل از مرگ از ملكه اليزابت انگلستان نشان درجه عالي گرفت و در 25 فروردين 1357 در سن 58 سالگي به مرض سرطان در اروپا درگذشت و استعمار پير، دولتمردان آن، سفير انگليس در ايران سردنيس رايت ـ و راديو بي‌بي سي (لندن) را به سوگ خود نشاند!؟6
اين مقدمه را به دليل يكي از اسناد ساواك كه محتواي گفتگوي عموي راننده وزير دربار ـ علم ـ با سناتور نمازي كه از طرف علم اظهار داشته: انگليسي‌ها ارباب ما هستند، آورده‌ايم:
به: 327                  تاريخ گزارش: 29/2/49
از: 20 ه‍            شماره گزارش: 28134/20 ه‍
موضوع: صحبت با عموي راننده وزير دربار
در تاريخ 24/2/49 ساعت 0900 سناتور نمازي به منزل علم وزير دربار شاهنشاهي بود عموي راننده وزير دربار كه جلوي منزل ايستاده بود اظهار داشت اتومبيل را در همين مكان پارك كنيد. ساعت 0930 سفير انگليس كه آمد نامبرده اظهار داشت حالا بايد جاي اتومبيل خودمان را به سفير انگليس بدهيم به او گفته شد چرا جاي خود را به او دادي گفت آقاي علم گفته كه هر وقت ماشين سفير انگليس آمد جاي خودت را به او بده اگر ايشان هم نمي‌گفت ما بايد بدانيم كه انگليس‌ها اربابان ما هستند بايد به ايشان احترام بگذاريم.
نظريه رهبر عمليات: نام عموي راننده وزير دربار براي منبع روشن نمي‌باشد به وي گفته شد كه نام وي را تعيين و تسليم نمايد. تاكستان
آقاي شاكري‌نژاد ـ آقاي سالار...
يك نسخه محصول 30/2/49
نسخه دوم محصول منبع
در پرونده اسداله علم به كلاسه 73810 بايگاني شود.

پي‌نوشت‌ها:
_____________________
1ـ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، جستارهايي از تاريخ معاصر ايران، ظهور و سقوط پهلوي، ج 2، انتشارات اطلاعات تهران 1371 ص 231.
2ـ همان ص 232
3ـ همان، ص 233
4ـ همان، ص 235
5ـ همان، ص 238
6ـ همان، ص 247