انگليس جزو لندن است يا لندن جزو انگليس؟
فتحعلي شاه به سفير ممالك محروسه در استامبول نامه اي نوشته است كه اصل نامه در موزه سلطنتي نگهداري مي شود. بامزه است. يكي از دوستانم آن را برايم فرستاده است. نشانه ميزان اطلاعات دولتمردان - البته آن روزهاي ايران - از اوضاع و احوال جهان است:
شاه به سفير خود مي نويسد:
اول) بر ذمت تو لازم است كه به درستي تحقيق كني كه وسعت ملك فرنگستان چه قدر است و آيا كسي به نام پادشاه فرنگ وجود دارد يا نه. در صورت وجود داشتن پايتختش كجاست.
دوم) فرنگستان عبارت از چند ايل است. آيا شهرنشينند يا چادرنشين و آيا خوانين و سركردگان ايشان كيانند.
سوم) در باب فرانسه غوررسي خوبي بكن و ببين فرانسه هم يكي از ايلات فرنگ است و يا گروهي ديگر است و ملكي ديگر دارد. بناپارت نام كافري كه خود را پادشاه فرانسه مي داند كيست و چه كاره است.
چهارم) در باب انگلستان تحقيق جداگانه و عليحده كن و بببين ايشان كه در سايه ي ماهوت و پهلوي قلم تراش اين همه شهرت پيدا كرده اند از چه قماش به شمار مي روند و از چه قبيل قومند و آيا اين كه مي گويند در جزيره اي ساكنند و ييلاق و قشلاق ندارند و قوت غالبشان ماهي است راست است يا نه. اگر راست باشد چطور مي شود در يك جزيره بنشينند و هندوستان را فتح كنند؟
پس از آن در حل اين مسأله ي ديگر كه در ايران اين همه به ذهن ما افتاده صرف مساعي و اقدام بنما و نيك بفهم كه در ميان انگلستان و لندن چه نسبت است آيا لندن جزوي از انگلستان است يا انگلستان جزوي از لندن است.
پنجم) به علم اليقين تحقيق كن كه كمپاني هند شرقي كه اين همه مورد بحث و گفت وگو است با انگلستان چه رابطه اي دارد.....
ششم) از روي قطع و يقين غوررسي در حالت ينگي دنيا كن. در اين باب سرمويي فرونگذار.
هفتم) و بلكه آخر تاريخ فرنگستان را بنويس و در مقام تفحص و تجسس بر اين كه اسلم شقوق و احسن طرق براي هدايت فرنگستان گمراه به شاهراه اسلام و بازداشتن ايشان از اكل ميته و لحم خنزير كدام است.