انگلستان در جنگ ظفار

انگلستان براساس سوابق ديرينه تاريخي، بيشترين نفوذ و تأثير را بر تحولات سياسي، اقتصادي و بهويژه، نظامي عمان داشت. عمان در بين شيوخ عرب خليجفارس، وابستهترين حكومت به لندن بهشمار ميرفت. بنابراين، انگلستان در مسئله ظفار نيز نقش كليدي را ايفاء كرد. تجهيز نظامي، آموزش، فرماندهي، نبرد مستقيم، حمايت مالي و تبليغاتي از ارتش سلطان مسقط در راستاي مبارزه با انقلاب ظفار، از عملكردهاي مشخص دولت انگلستان بود. رابرت استيفنس طي مقالهاي در سال 1350 با عنوان «جنگ پنهان انگليس در خليجفارس» مينويسد :
انگليسيها حتي پس از تخليه نيروهاي خود از شرق سوئز، براي آموزش، اندرزگويي و در پارهاي موارد با فرماندهي نيروهاي محلي عرب در اتحادنشينها و عمان، سلاح، افسر و سرباز ميدهد. نيروهاي انگليسي كه در ابتدا منحصر به افسران بودند، ديگر رسمآ عضو ارتش انگلستان نيستند؛ بلكه به صورت قراردادي يا مأمور خدمت در جزء نيروهاي سلطان عمان بودند. با كشته شدن دو سرباز انگليس به نظر ميرسد كه آنان تنها نيرويي هستند كه بهطور واقعي در عمان ميجنگند. انگلستان در مصيره عمان يك باند پرواز دارد و براي نيروهاي اندك سلطان در صلاله و ظفار، تسهيلات زميني فراهم ميكند. تسلط آنان بر عمان باعث شده است كه وزير دفاع سلطان، يك انگليسي باشد. نيروهاي انگليسي به صورت گسترده در عمليات شركت ميكنند. 


نقش عمده انگلستان در ظفار، بهويژه تا پيش از لشكركشي ايران، تأمين نيروي انساني كارآمد براي ارتش كوچك و ناتوان حكومت مسقط بود. سربازان انگليسي با همياري دولت لندن در اَشكال مزدور و نيروهاي نظامي قابل خريد و فروش و در ازاي 
دريافت مبالغي به خدمت قواي مسلح سلطان عمان در ميآمدند. و يا رسمآ از طرف وزارت دفاع بريتانيا، مأمور خدمت در اين كشور ميشدند.
برايان مويناهان كه در سال 1351 از جبهههاي جنگ در ظفار بازديد كرده است، مينويسد :
يك افسر پيماني در صلاله ميگويد: «اين جنگ سراپا انگليسي است». او راست ميگويد؛ غير ممكن است نتوان مشاهده كرد، لندروورها، چهرههاي سرخ زير دستارهاي شل و ول عربي، گورستان نظامي با گوري از بتون تازه كه بر آن گلهاي زرد پلاستيكي، زير صليبي ريخته است و برآن، اين كلمات نوشته شده: سروان آر.اچ. جونز.   1947، مرگ .1972
انگلستان هيچگونه پيمان دفاعي با عمان ندارد. انگليسيها يا مطابق قراردادهاي مستقيم خودشان به عمان آمدهاند، يا آنكه وزارت دفاع انگليس در لندن مأمورشان كرده است؛ چون درجه هيچيك از افسران عماني بالاتر از سرواني نيست، سلطان 31 ساله، يكسره به انگلستان متكي است. مزدوران او و يا افسران پيماني، همه در انگلستان انتخاب شدهاند. خلبانان به عنوان ستوانهاي هوايي، سالانه 5005 ليره ميگيرند (4455 ليره، اگر مجرد باشند). سروانهاي پيماني 3665 ليره و سرگردها 4471 ليره حقوق ميگيرند. ارتش، نيروي هوايي و نيروي دريايي كوچك سلطان، جملگي را انگليسيها فرماندهي ميكنند. 


ريچارد جانز نيز با اشاره اين مسئله مينويسد:
انگليسيها فرقههاي محلي را آموزش ميدهند. سرويس مخصوص هوايي بريتانيا در نبردها درگير ميشوند و تعدادي پزشك و جراح و دامپزشك نيز فعال هستند. تعداد افسران و درجهداران ارشد انگليسي در عمان، بيش از 250 تن رسيده است. 


فرماندهي كل قواي عمان در سال 1350، يك ژنرال انگليسي بهنام جان گراهام   بود كه او نيز به نوبه خود از سرهنگ سابق ارتش بريتانيا بهنام هيوالدمن   كه عنوان وزير دفاع كابينه سلطنت عمان را داشت، دستور ميگرفت.   پس از جان گراهام، ژنرال تيم گريزي
 
به فرماندهي ارتش عمان نائل آمد.   به قراري، او فرمانده سابق ارتش انگليس در ايرلند
شمالي بود.   سرهنگ هيوالدمن در سال 1352 از وزارت دفاع كناره گرفت. اما به دليل
داشتن سوابق طولاني در خدمت به ارتش، همچنان به عنوان مشاور سلطان قابوس در امور امنيتي باقي ماند.   از ديگر فرماندهان انگليسي در عمان، كلنل تدي ترنفيلد   ــ
فرمانده ستاد در ظفار بود كه در اكتبر  1972سرتيپ جك فيلچر   جايگزين وي شد. سروان دنيس   رئيس اداره اطلاعات و امنيت عمان و سروان راي باركر اسكوفيلد مسئول ژاندارمري منطقه ظفار بود. سروان جك سوليوان   تنها فردي بود كه در تمام ارتش بريتانيا ميتوانست به زبان ظفاريهاي كوهستان سخن بگويد. 

سلطان قابوس در دفاع از بكارگيري عناصر خارجي در بخشهاي مختلف امور لشكري گفته بود :«من اولويت را به يافتن فرد مناسب در پست مناسب ميدهم. اگر عمانيهاي خبره را نيابيم، حاضريم پستهاي نظامي را به بيگانگان بدهيم.» 

ارتش انگلستان در مقابله با چريكهاي ظفار به شيوههاي خشني چون به آتش كشيدن روستاها، نابودي گلههاي گوسفند و گاو و محصولات و انبارهاي كشاورزي با هدف قطع كردن منابع غذايي، مسموم كردن چاههاي آب، به دار آويختن اجساد چريكها، حملات هوايي و توپخانهاي سنگين و... مبادرت ميورزيد. 

راهبرد نظامي انگلستان در ظفار پس از مداخله ايران، تأمين مشاوران نظامي و تا حد امكان، پرهيز از درگيري مستقيم نيروهاي پياده بود. اما هواپيماهاي جنگنده آن، عمليات پشتيباني خود را ادامه ميدادند.   در اواخر خردادماه 1353، گروهي از نمايندگان حزب كارگر در مجلس عوام برتيانيا، طي نامهاي براي مجله تايم، به «حضور و اقدامات سركوبگرانه سربازان انگليسي در كنار رژيم فاسد قابوس» اعتراض كردند. 

 
عمليات نظامي در ظفار با وجود برخي حسادتهاي عناصر نظامي انگلستان نسبت به توسعه پيروزيهاي ارتش اعزامي ايران، با هماهنگي كامل ميان فرماندهان هر دو كشور صورت ميپذيرفت. اين هماهنگي، حتي پيش از حملات گسترده ايران نيز برقرار بود. اميراسدالله علم ـ وزير دربار رژيم پهلوي در ذيل خاطرات خود در تاريخ چهارشنبه 23/3/1352 با اشارهاي به اين مسئله مينويسد:
هنگاميكه سر الك داگلاس هيوم   ــ وزير امور خارجه بريتانيا ــ خواستار نظر شاه در مورد دخالت انگلستان در اوضاع عمان شد، او گفت: در صورتي كه پرسنل توسط دولت عمان استخدام شوند، هيچگونه اشكالي ندارد. آنها ميتوانند ادعا كنند كه تنها مستشار هستند و هيچگونه پايگاهي ندارند كه با سياست ما در مورد خروج تمامي نيروهاي خارجي از منطقه خليج فارس بخواند. 


از ديدگاه اقتصادي نيز ايران به حمايت از لندن پرداخت و در تاريخ 10 تيرماه 1353 اعتباري به ميزان 2/1 ميليارد دلار در اختيار شركتها و مؤسسات ورشكسته انگليس قرار داد. 
 
پس از سركوبي چريكهاي ظفار و تثبيت اوضاع سلطنت عمان، نشستهاي متعددي با هدف هماهنگي بيشتر ميان سران ارتش ايران با فرماندهان انگليسي صورت گرفت. در ديماه 1355، ژنرال پركينز   ــ از مقامات ارشد نظامي عمليات ظفار ــ وارد تهران شد و با ارتشبد ازهاري ــ رئيس ستاد مشترك و فرمانده قواي سهگانه ارتش ايران ــ جلسه گفتوگوي مشتركي را ترتيب داد. در 14 بهمن  1355سرتيپ بنت   پس از ورود به تهران در خصوص عمليات ظفار و گسترش اسكادران هليكوپتري هوانيروز در آن منطقه با سران ارتش، از جمله خسروداد و سرتيپ نادر يوسفي، گفتوگو كرد. در 3/3/1356، ژنرال مورو   پس از انتصاب به مقام رياست نيروي زميني عمان به ايران مسافرت كرد و در جلساتي با حضور ازهاري، اويسي، و سپهبد نجمي، شركت جست. 

دولت انگليس با وجود مشكلات شديد اقتصادي و پيروي از راهبرد شرق سوئز، 
همچنان به حمايت از سلطان مسقط و حفظ پارهاي از نيروهاي خود در عمان پرداخت. در كتاب سفيد بريتانيا در سال 1353 آمده است:
بريتانيا به تعهدات نظامي خود در قبال عمان پايبند خواهد ماند؛ زيرا اين كشور براي تأمين نفت مورد نياز بريتانيا اهميت سوقالجيشي فوقالعادهاي دارد. چون عمان بهوسيله شورشيان تربيت شده در خارج كه براي تمام منطقه شبه جزيره عربستان خطرناك هستند، تهديد ميشود و چون اين منطقه براي اقتصاد انگلستان اهميت بسيار دارد، با وجود كاهش هزينههاي نظامي، دليلي براي تغيير قراردادهاي موجود ميان انگلستان و عمان وجود ندارد. 


روي ميسون   ــ وزير دفاع انگلستان ــ نيز در سخنراني خود در پارلمان و در اوج نبردهاي سال 1354 ظفار، با اشاره به حضور چندصد نفر از سربازان انگليسي، تأكيد كرد كه در حال حاضر، قصد فراخواني اين نيروها را از عمان ندارد.   بدين ترتيب،
حضور نظامي ارتش انگلستان پس از پايان جنگ ظفار نيز در عمان، به ويژه در پايگاههاي هوايي صلاله، مصيره و بيت الفلج در چند كيلومتري جنوب مسقط و در نزديكي مطرح تداوم يافت.   در 16 سپتامبر 1976، يك فروند هواپيماي انگليسي كه در حال پرواز شناسايي بر فراز مواضع چريكها در امتداد مرز يمن جنوبي با عمان بود، سرنگون شد و سه افسر حامل آن به هلاكت رسيدند.